
اگر «تحول دادهمحور» را سفری به سوی قلهی عملکرد کسبوکار در نظر بگیریم، هوش مصنوعی (AI) جتپکی است که این صعود را از یک پیادهروی طولانی و طاقتفرسا، به یک جهش سریع و قدرتمند تبدیل میکند. در گذشته، تحلیل دادهها فرآیندی عمدتاً دستی، زمانبر و محدود به تواناییهای ذهن انسان بود. تحلیلگران میتوانستند با بررسی صفحات گسترده و گزارشها، روندهای کلی را شناسایی کنند، اما کشف الگوهای پیچیده در میان میلیاردها نقطه داده، تقریباً غیرممکن بود. هوش مصنوعی این محدودیت را از میان برداشته و عصر جدیدی از امکانات را برای سازمانها به ارمغان آورده است.
هوش مصنوعی، به ویژه زیرشاخهی قدرتمند آن یعنی یادگیری ماشین، به سیستمها این قابلیت را میدهد که بدون برنامهریزی صریح، از دادهها یاد بگیرند، الگوها را شناسایی کنند و تصمیم بگیرند. این توانایی، در سه حوزه کلیدی به «تحول دادهمحور» شتاب میبخشد:
تحلیل در مقیاس غیرقابل تصور (Scale): یک تیم انسانی، هر چقدر هم بزرگ و ماهر باشد، نمیتواند به صورت همزمان دادههای تراکنشهای میلیونها مشتری، لاگهای وبسایت، پستهای شبکههای اجتماعی و دادههای سنسورهای اینترنت اشیا (IoT) را تحلیل کند. الگوریتمهای هوش مصنوعی میتوانند این حجم عظیم از دادههای ساختاریافته و ساختارنیافته را در کسری از ثانیه پردازش کرده و روابط پنهانی را کشف کنند که از چشم انسان پنهان میماند. برای مثال، یک شرکت مخابراتی میتواند با تحلیل میلیاردها رکورد تماس، الگوهای رفتاری منجر به ریزش مشتری (Churn) را با دقتی بینظیر پیشبینی کند.
از نگاه به گذشته تا پیشبینی آینده (Foresight): ابزارهای سنتی هوشمندی کسبوکار به ما میگویند که دیروز یا ماه گذشته چه اتفاقی افتاده است (تحلیل توصیفی). اما هوش مصنوعی به ما قدرت پیشبینی آینده را میدهد. مدلهای پیشبینیکننده میتوانند بر اساس دادههای تاریخی، با احتمال بالا بگویند که کدام مشتریان احتمالاً خرید بعدی را انجام میدهند، کدام تجهیزات صنعتی در آستانه خرابی هستند، یا تقاضا برای یک محصول در فصل آینده چقدر خواهد بود. این قدرت پیشبینی، به مدیران اجازه میدهد تا از حالت واکنشی خارج شده و به صورت پیشدستانه (Proactive) عمل کنند؛ یعنی قبل از وقوع مشکل، راهحل را آماده کنند.
اتوماسیون تصمیمگیری هوشمند (Automation): شاید انقلابیترین نقش هوش مصنوعی، توانایی آن در خودکارسازی تصمیمگیریهای پیچیده باشد. در بسیاری از فرآیندهای عملیاتی، تصمیمات باید به سرعت و به صورت مکرر گرفته شوند. هوش مصنوعی میتواند این وظیفه را بر عهده بگیرد. به عنوان مثال، در یک پلتفرم تجارت الکترونیک، الگوریتمهای هوش مصنوعی به صورت لحظهای تصمیم میگیرند که کدام محصول را به کدام کاربر پیشنهاد دهند (شخصیسازی)، قیمت یک محصول را بر اساس عرضه و تقاضا چگونه تعیین کنند (قیمتگذاری پویا)، و آیا یک تراکنش مشکوک به کلاهبرداری است یا خیر (تشخیص تقلب). این اتوماسیون، نه تنها باعث افزایش بهرهوری و کاهش خطای انسانی میشود، بلکه به کارکنان این فرصت را میدهد که بر روی وظایف استراتژیکتر و خلاقانهتر تمرکز کنند.
در نهایت، هوش مصنوعی نقش «مغز متفکر» را در کالبد یک سازمان دادهمحور ایفا میکند. دادهها رگهای حیاتی هستند، زیرساختها اسکلت و استخوانبندی را تشکیل میدهند، اما این هوش مصنوعی است که با تحلیل جریان اطلاعات، دستورات هوشمندانه را به تمام اعضای بدن سازمان صادر میکند و آن را به یک موجود زنده، یادگیرنده و تطبیقپذیر تبدیل مینماید.