
قدرت واقعی بلاکچین در تئوری نیست، بلکه در کاربردهای عملی و تحولآفرین آن در صنایع گوناگون است. این فناوری صرفاً بهینهسازی تدریجی ایجاد نمیکند؛ بلکه پتانسیل بازآفرینی کامل فرآیندها و حذف اصطکاکهای بنیادینی را دارد که دهها سال پذیرفته شده بودند. برای مدیران، درک این موارد استفاده، کلید شناسایی فرصتها در سازمان خودشان است. در ادامه، ما به بررسی عمیق چند مورد از تاثیرگذارترین کاربردها میپردازیم.
قبل از ورود به لیست، باید تاکید کرد که نخ تسبیح تمام این کاربردها، ایجاد یک «منبع واحد حقیقت» (Single Source of Truth) مشترک، تغییرناپذیر و قابل حسابرسی برای تمام شرکتکنندگان در یک شبکه تجاری است. در سیستمهای سنتی، هر شرکتکننده (خریدار، فروشنده، بانک، شرکت حملونقل، رگولاتور) پایگاه داده مجزای خود را دارد. این عدم تطابق پایگاههای داده، منجر به فرآیندهای زمانبر و پرهزینه «تطبیق حساب»، اختلافات و تقلب میشود. بلاکچین این سیلوهای داده را حذف میکند و یک دفتر کل مشترک ارائه میدهد که همه به آن اعتماد دارند.
زنجیرههای تامین مدرن، شبکههایی جهانی، پیچیده و به طرز شگفتآوری پیچیده هستند. ردیابی یک محصول از مواد اولیه تا مصرفکننده نهایی، نیازمند عبور از دهها واسطه و سیستمهای کاغذی یا دیجیتالی ناسازگار است. بلاکچین با ارائه یک دفتر کل مشترک، شفافیت رادیکال و قابلیت ردیابی را به ارمغان میآورد. برای مثال، غول خردهفروشی «والمارت» با همکاری IBM از پلتفرم Food Trust (مبتنی بر Hyperledger Fabric) برای ردیابی محصولات غذایی مانند گوشت و سبزیجات استفاده میکند. در گذشته، ردیابی منشأ یک آلودگی غذایی میتوانست روزها یا هفتهها طول بکشد؛ اکنون، با اسکن یک کد QR، میتوان این کار را در عرض چند ثانیه انجام داد. این امر نه تنها ایمنی مصرفکننده را تضمین میکند، بلکه با کاهش ضایعات و فراخوانهای هدفمند، میلیونها دلار صرفهجویی به همراه دارد. به طور مشابه، در صنعت کالاهای لوکس، کنسرسیوم LVMH (مالک برندهایی مانند لویی ویتون) از پلتفرم AURA برای تضمین اصالتسنجی محصولات و مبارزه با بازار چند میلیارد دلاری کالاهای تقلبی استفاده میکند.
صنعت خدمات مالی، که ذاتاً بر مدیریت دفتر کلها بنا شده است، اولین و واضحترین کاندید برای تحول توسط بلاکچین است. سیستمهای فعلی برای تسویه حسابهای بینالمللی (مانند SWIFT) میتوانند کند (۳ تا ۵ روز کاری)، پرهزینه (به دلیل وجود بانکهای کارگزار متعدد) و مستعد خطا باشند. بلاکچین امکان تسویه حساب آنی و پرداختهای برونمرزی را با کسری از هزینه فراهم میکند. پلتفرمهایی مانند Onyx از J.P. Morgan یا راهحلهای مبتنی بر استیبلکوینها، در حال حاضر در حال پردازش میلیاردها دلار تراکنش بین نهادی هستند. فراتر از پرداختها، حوزه «مالی غیرمتمرکز» (DeFi) در حال بازآفرینی کامل خدمات مالی سنتی، مانند وامدهی، استقراض و بیمه، بر روی بلاکچینهای عمومی از طریق قراردادهای هوشمند است. این امر، خدمات مالی را بدون نیاز به بانکها و به صورت ۲۴/۷ در دسترس همگان قرار میدهد و همزمان یک چالش رقابتی جدی و یک فرصت همکاری برای بانکهای سنتی ایجاد میکند.
بخش مراقبتهای بهداشتی از مشکل «سیلوهای داده» (Data Silos) رنج میبرد. سوابق پزشکی یک بیمار بین بیمارستانها، کلینیکها، آزمایشگاهها و شرکتهای بیمه مختلف پراکنده است. این عدم یکپارچگی منجر به تشخیصهای نادرست، تکرار آزمایشها و ناکارآمدی میشود. بلاکچین میتواند راهحلی برای مدیریت سوابق پزشکی به صورت یکپارچه، ایمن و بیمارمحور ارائه دهد. در این مدل، بیمار مالک واقعی دادههای خود است و با استفاده از کلید خصوصی خود، به پزشکان یا موسسات مختلف «اجازه دسترسی» موقت میدهد. این سابقه، یکپارچه و غیرقابل تغییر است. علاوه بر این، بلاکچین میتواند در زنجیره تامین دارو برای مبارزه با داروهای تقلبی (که یک مشکل میلیارد دلاری و مرگبار است) به کار رود، به طوری که هر مرحله از تولید تا توزیع دارو بر روی دفتر کل ثبت و قابل ردیابی باشد.
در اینترنت کنونی، هویت دیجیتال ما توسط شرکتهای بزرگ فناوری (مانند گوگل و فیسبوک) یا دولتها کنترل میشود. مفهوم «هویت خودحاکم» که بر بستر بلاکچین ساخته میشود، این مدل را معکوس میکند. در SSI، افراد هویت خود را در یک کیف پول دیجیتال شخصی بر روی بلاکچین کنترل میکنند و تنها اطلاعات لازم را (مثلاً فقط تأییدیه «بالای ۱۸ سال بودن» به جای تاریخ تولد کامل) با نهادهای دیگر به اشتراک میگذارند. این امر حریم خصوصی را به شدت افزایش میدهد. در حوزه مالکیت معنوی (IP)، هنرمندان، موسیقیدانان و مخترعان میتوانند آثار خود را بر روی بلاکچین ثبت کنند تا یک گواهی مالکیت تغییرناپذیر و قابل اثبات جهانی داشته باشند. قراردادهای هوشمند میتوانند به صورت خودکار حق امتیاز را هر بار که اثر مورد استفاده قرار میگیرد، مستقیماً به خالق آن پرداخت کنند و واسطههای متعدد را حذف نمایند.