یک تیم فوتبال لیگ دسته سه رو در نظر بگیرید.
اگر از بازیکنها و مربی و سرمربی و مدیرعامل و اعضای هیت مدیرش بپرسیم که دوس دارین تیمتون ۱۰ سال دیگه در چه جایگاهی باشه به نظرتون جوابشون چیه؟
شاید رویاپردازتریناشون بگن میخوایم قهرمان آسیا باشیم یا قهرمان لیگ برتر و واقع بیناشون به اولی لیگ دسته یک و راهیابی به لیگ برتر امیدوار باشن. توی تکتک جوابایی که ممکنه بگیریم یک اشتراکی وجود داره و اونم جایی هست که دوس دارن آینده تو اونجا قرار بگیرن که معمولا این جایگاه با توجه به موقعیت فعلی این تیم اینقدری بزرگ هست که شاید به من و شما بگن مسخرشون کنیم یا به عبارت دیگه ترسناک باشه توی استراتژی با کمی اغماض میشه این رو چشمانداز دونست یعنی جایی که دوس داریم در آینده در اون جایگاه باشیم.
خب بریم سراغ سوال بعدی به نظرتون جواب مدیرعامل به این سوال که دوس دارین سال دیگه یا آخر نیم فصل تیمتون چی کار کنه و کجا باشه چی خواهد بود؟
میشه حدس زد که جواب این سوال واقعبینانهتر و حتی شاید قابل سنجش باشه مثلا بگه دوس داریم تیم دوم لیگ دسته سه بشیم یا تا آخر نیم فصل از ده بازی حداقل دوتاش رو ببریم. هر جواب اینچنینی به نظرم قابل پیشبینی هست ولی نکتهای که قابل تامله اینه که تمام جوابهایی که بخوان بدن یک وجه اشتراک دارن اونم همراستاییشون با جواب سوال قبلی هست! یعنی چی؟
یعنی این که طرف نمیتونه بگه دوس دارم تیمم سقوط کنه لیگ دسته چهار(چرا؟!) چون بالاترش خودش گفته دوس دارم تیمم بره لیگ برتر و اگه این حرف رو بزنه خیلی غیرمنطقیه => جوابی که میشنویم یک چیز مشخصی هست که احتمالا قابل اندازهگیریه و قراره در مدت زمانی کوتاه و مشخص بهش برسیم تو استراتژی به این میگیم هدف.
و سوال بعد اینه که آقای مدیرعامل برای رسیدن به این هدفتون حاضرین هر کاری بکنین؟ مثلا داور رو بخرین یا به تیم حریف پول بدین که ببازه؟
جواب این سوال احتمال بسیار بسیار بالایی نه هست. یعنی هر تیمی برای رسیدن به هدفاش یک سری خطوط قرمز داره که ابدا حاضر نیست این خطوط رو رد کنه و اگر کسی ازش تخطی کنه به احتمال زیاد باهاش برخورد میکنن و جریمه میشه. مثلا توی بازی تیم ما یک-صفر عقبه حالا فرض کن تیم حریف دروازه بانش مصدوم شد شما به عنوان بازیکن تیمی که عقبید دو تا انتخاب دارید توپ رو بزنید بیرون تا دروازه بان مداوا شه یا توپ رو مستقیم بزنید تو دروازه اگر تیم شما برای بازی جوانمردانه احترام قایل باشه شما مجبورید که توپ رو بیرون بزنید و اگر این کارو نکنید و حتی توپ گل هم بشه احتمالا نه تنها بابت گل پاداشی نمیگیرید بلکه جریمه هم خواهید شد که چرا این اصل رو رعایت نکردید. این جریمه دو وجه داره یکی این که خود شما بابت تخطی جریمه خواهید شد و یکی کل باشگاه به خاطر رعایت اصلی که گفته بود بهش پایبند هست از طرف طرفداراش مورد انتقاد قرار خواهد گرفت. تو استراتژی ما به این میگیم ارزش.
این سوال هم زیاد شنیدیم "برنامتون برای اول شدن در لیگ امسال چیه"؟
جوابهای روتینی که مدیرعاملها به این سوال میدن معمولا اینه که میخوایم فلان بازیکنها رو جذب کنیم یا فلان سرمربی رو استخدام کنیم.به نظرم خوبه یک نگاهی به مفهوم این سوال بندازیم. این سوال میخواد چی رو به ما بگه؟ در حقیقت این سوال میخواد بگه که آقای مدیرعامل الان تیم شما توی قعر جدول لیگ دسته سه هست شما که میخوای پایان نیمفصل تیمت رو تو ۷ بازی از ۱۰ بازی انجام شده برنده ببینی چه جوری میخوای اینکار رو بکنی؟ فقط با حرف که نمیشه این کار سنگین رو انجام داد بیا برنامتو بگو. در حقیقت با این سوال روزنامهنگاران و طرفداران دنبال اینن که بدونن چه جوری میخوایم این تیم رو به یک تیم بهتر که در جهت هدفمون هست تبدیل کنیم. به این میگن استراتژی. استراتژی به بیان خیلی ساده روشی است برای رفتن از وضع موجود به وضع مطلوب( این تعریف کامل این علم نیست و ساده شدهی آن است که سعی میکنیم کم کم باهم کاملش کنیم).
خب تا اینجا با کلیات استراتژی آشنا شدیم. در پایان میخوام یک سری سوال مطرح کنم که خیلی خوشحال میشم جوابهای شما رو هم بدونم و روش باهم صحبت کنیم.