ایدهای که داشتم این بود که یک وبسایت در زمینه استراتژی درست کنم. البته نه مثل وبسایتهایی که هستند و یک سری مطالب راجع به استراتژی روی سایتشون قرار میدن. میخواستم یک سایت درست کنم که بتونه به کسانی که میخوان یک استراتژی کلی مبتنی بر مدل کلاسیک پیشنهاد بده!
کلیت کار به این شکل قرار بود پیش بره:
طبق معمول و قبل از این که شروع کنیم به ساخت سایت رفتیم مدل های رایج تو دنیا رو پیدا کنیم و مشابههای این کار رو پیدا کنیم تا ازشون چیزی یاد بگیریم و بتونیم الگوبرداری! کنیم ولی متاسفانه هیچ مدل خوب و قابل قبولی ازین کار پیدا نکردیم و این ناراحت کننده بود!
یه توضیح راجع به کلمه ناراحت کننده بدم: دو تا رویکرد وجود داره یکیش اینه که وقتی کسی کاری رو نکرده خوشحال شیم و بگیم ایول اولین نفری هستیم که این ایده به ذهنمون رسیده و خیلی خوبه و شروع کنیم به اجرایی کردن این مدل. دومین رویکرد اینه که ناراحت شیم چرا؟ چون جهان خیلی بزرگتر از اینه که بخواد توش یک ایده فقط به ذهن ما برسه( دقت کنید دارم فقط راجع به ایده صحبت میکنم نه با کل جزیات و روش پیادهسازیش) و این که خب مثلا تو این زمینه دهها شرکت بزرگ و معتبر استراتژی تو دنیا وجود داره و این که نرفتن سمت چیزی که بالا گفتم یکم عجیبه و خطرناک.
البته باز این دو تا رویکرد هستند و من صرفا به خاطر کسانی که باهاشون صحبت کردم و آدمهایی که باهاشون مشاوره کردم و منطق خودم رویکرد دوم رو بیشتر میپسندم و به نظرم منطقی تر هست.
به خاطر همین تصمیم گرفتیم کمی ناراحت شیم! و بیگدار به آب نزنیم و بیشتر تحقیق کنیم بعد بریم سایت رو راهاندازی کنیم. خب سر این موضوع من یک شرکت رفتم و با مدیر اجراییشون جلسه گذاشتم که ببینم نظرشون راجع به این مدل چیه چیزی که فهمیدم اینه که همچین چیز خامی اصلا به دردشون نمیخوره! یعنی شرکتها استراتژی میخوان و نیاز دارن ولی دقیقا تیکهای رو که بهش نیاز دارن توی مدل ما وجود نداره قبلی ها و بعدی های این تیکه قسمتهای جانبیی براشون هستن که باعث میشه معنی تیکه اصلی رو بیشتر درک کنن. بعد از این جلسه با چندین نفر دیگر هم صحبت کردم و تقریبا همشون به همچین چیزی اعتقاد داشتن و معتقد بودن این کار که مطرح شد جنبه آموزشی خوبی خواهد داشت ولی به درد شرکتها و کارهای اجرایی نخواهد خورد مگر این که قسمت خود استراتژی و نحوه پیادهسازی آن نیز مطرح شود.
ولی متاسفانه تیکه اصلی رو نمیشه به صورت خودکار درآورد!(چرا؟) چون که این تیکه فقط علم نیست بلکه یه جورایی تلفیقی از علم و هنر و استعداد و نبوغ و تجربست و تاجایی که من متوجه شدم کار یک متخصص این رشته استفاده از علمی که کسب کرده برای ترکیب اونها و ارایه یک روش منحصر به فرد در این قسمت هست و خب این کار به راحتی و هزینه پایین قابل خودکار سازی نیست.
اینه که این مدلی که ما میخواستیم بریم خریدار نداشت!! و باید مدلمون رو عوض کنیم که البته این کار هم قرار شد انجام بدیم:).
ولی خب کاری هست که تکی پیش نمیره و اون تیمی که تشکیل داده بودیم برای این که این پروژه را بزنیم بعد از این صحبتها متاسفانه از ادامه همکاری دست کشیدن ولی من همچنان دنبال این پروژه و یک پروژه بسیار جذاب تر هستم. این با کمی تغییر مدلش بهبود پیدا کرده و داره منطقی تر میشه که انشاالله در پستی در آینده توضیح خواهیم داد.