ویرگول
ورودثبت نام
شورای صنفی دانشجویان دانشگاه شریف
شورای صنفی دانشجویان دانشگاه شریف
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

به شورای صنفی می‌آییم...

به شورای صنفی می‌آییم...

می‌پرسم: «برای چه؟»

بی درنگ می‌گویی: «برای دفاع از حقوق دانشجویان.»

می‌گویم: «دست بردار، ساده بگو.»

می‌گویی: «می‌آییم تا روی مطالبات دانشجویان پافشاری کنیم. ما اینجاییم که از آزادی و عدالت و حق اعتراض دانشجویان حراست کنیم.»

از دستت خسته می‌شوم. با ناامیدی می‌پرسم: «به دردی هم می‌خوری؟ خیرت به دانشجوها می‌رسد؟»

تعجب می‌کنی و دور می‌شوی.

یک سال گذشت تا کم‌کم فهمیدم گفتمان ِحاکم بر بسیاری از شوراهای صنفی «کمی» کج و معوج است! اثر این "کم"، البته زیاد است. چرا که چند درجه انحرافِ اندک درابتدای راه کافی است تا با امتداد آن، فرسنگ‌ها از مسیر درست جدا بیفتیم. می‌خواهم با شما از کجی پنهان در گفتمان حاکم بر شوراهای صنفی گفتگو کنم که تلاش‌های بعضی فعالین صنفی را بی‌حاصل می‌کند.

چرا به شورای صنفی می‌آییم؟ تا حقوق دانشجویان را مطالبه کنیم، از حقوق آن‌ها دفاع کنیم و مشتمان را گره کنیم. همین؟ با فریاد زدن و پا فشردن –و از شما چه پنهان، بد و بیراه گفتن!- وظیفه‌ خود را ادا کرده‌ایم؟در این گفتمان، اعتراض کردن واجب است. هرچه تیزتر، ثوابش بیشتر! مسیرمان به سمت مقابله با مسئولین است. چون آن‌ها یک‌دست یا فاسدند، یا بی‌عرضه، یا علیه دانشجو. این را البته به زبان نمی‌آوریم. ولی نگاه همه‌مان کموبیش همین است. هرکسی هم بخواهد با آن‌ها گفت‌وگو و هم‌فکری کند، به ساختار آن‌ها آلوده شده‌است و سازش‌کار و محافظه‌کار است. ما به پشتوانه دانشجویان -که ذلت نمی‌پذیرند- به مسئولین فشار می‌آوریم. اگر کار مسئولی به استعفا بکشد که چه بهتر! چندان هم اهمیتی ندارد که فرد بهتری جایگزینش می‌شود یا نه. خوبی استعفا این است که ناکارآمدی مسئولین را اثبات می‌کند. ما مشت‌های همیشه گره‌کرده هستیم!

می‌خواهم نامش را «گفتمان برانداز» بگذارم. در این گفتمان آنچه به‌طور اغراق‌آمیزی خیلی مهم و حساس شمرده می‌شود، آلوده نشدن به بازی‌های سیاسی است. فعالان صنفی هم باید تکلیف خود را روشن کنند که حتی‌المقدور گرایش یا فعالیتی در تشکلهای اسلامی نداشته باشند، وگرنه در این میدان ِمین و زیر این بارانِ تیر، از برچسب‌زنی‌ها در امان نخواهند بود.

البته این گفتمان البته همیشه انقدر صریح و شفاف بیرون نمی‌ریزد و پشت شور و تحریک و حرفهای فطری و انسانی پنهان می‌ماند. حاصل این گفتمان، چیزی جز خودنمایی و زورآزمایی نیست. ممکن است خودمان از این که حالِ فلان مسئول را گرفتیم کِیف کنیم. ممکن است از این که موضع‌گیری ما مهم می‌شود و از چند جا برای مصاحبه با ما تماس می‌گیرند، در پوست خود نگنجیم. اما باید به خدا پناه ببریم که با این ندانم‌کاری‌ها، خیلی اوقات حال‌وهوای دانشجویان را تلخ کرده‌ایم، سیاه‌نمایی را جایگزین واقعیت کرده‌ایم و خستگی را در تن مسئولین گذاشته‌ایم.

آنچه برای یک فعال صنفی درست می‌دانم، این است که دغدغه‌اش «تحقق بخشیدن» به حقوق دانشجویان باشد، نه فریاد زدنشان. هدف باید «حل مشکل» و «رفع نیاز» باشد تا شیرینی ثمر آن را همه بچشند. درست است که باید شورای صنفی مستقل باشد و به حاشیه‌های سیاسی سرگرم نشود؛ ولی همه حرف این نیست. برای هر فردی شایسته است که نسبت به جامعه اطرافش هوشیار باشد و بینش و قضاوت سیاسی داشته‌باشد. آیا مطلوب است فردی بدون بینش و تحلیل سیاسی وارد شورا شود؟ به نظرم همان بهتر که چنین فرد از همه‌جا بی‌خبری اصلاً وارد شورا نشود. هنر آن است که فرد با بینش سیاسی، پای منافع فردی و حزبی پوچ را به شورای صنفی باز نکند.

ما در عین تکثر آرا و افکار، برای «حق» و برای بچه‌ها کنار هم جمع می‌شویم. نماینده دانشجویان می‌شویم تا در بن‌بستهایی که فرد هرچه تلاش می‌کند، چاره‌ای نمی‌یابد، روزنه‌ای باز کنیم. اگر هدف این باشد، به ناچار با هم کنار می‌آییم، جمع می‌شویم، به اشتراکات بسنده می‌کنیم و با هم انس می‌گیریم. ظرفیت و توان مسئولین را می‌سنجیم. سپس با آنها گفتگو می‌کنیم و کارشان را نقد می‌زنیم. تلاشمان این می‌شود که راهکارهای نو پیشنهاد دهیم و برای اجرای آنها صبور و استوار باشیم.

اگر این‌گونه باشی، می‌بینی که مسئولین از مریخ نیامده‌اند و حرف‌های حساب زیادی هم دارند. از خیلی‌هایشان چیزهایی یاد می‌گیری و حتی وقتی که ‌می‌بینی در کارشان صداقت دارند، آنها را تحسین می‌کنی. دیگر اعتراض و فریاد برای تو اصل نیست؛ بلکه ابزاری است که در صورت مشاهده کُندی یا کارشکنی به کارت می‌آید. تو باکی نداری که زیر میز بزنی و جلسه را ترک کنی. اما پیش از آن، می‌اندیشی.مثال شیرینی دارم: در شماره دی‌ماه از استراحتگاه دختران نوشتم و از این که چگونه کارمان را به رفع انحصار از شریف‌پلاس گره زده‌اند و عملاً هیچ‌کدام را نگرفته‌ایم. دکتر افشین -سرپرست وقت معاونت دانشجویی- گفته بود در محل سابق استراحتگاه می‌توانیم مجموعه غذایی دیگری راه بیاندازیم. هرچه فکر کردیم دیدیم بر فرض موافقت ما، آن زیرزمین با شریف‌پلاس نمی‌تواند رقابت کند و استراحتگاه هم که از دست می‌رود. به جای فریاد و طومار جمع کردن علیه شریف‌پلاس و تحصن دختران روبروی استراحتگاه -که البته همه قانونی و حق دانشجوست- بنا کردیم به جست‌وجوی مکانی جایگزین برای فست‌فود که پیشنهاد دهیم و استراحتگاه بماند برای خودش. این نقطه‌ای است که در گفتمان «برانداز» نیست. آن گفتمان، ارائه راهکار را وظیفه خود نمی‌داند. آن روزها وقتی با دبیر سابقمان -که انصافاَ تلاش زیادی در شورا کرد- گفتگو می‌کردیم، به این نقطه که می‌رسیدیم، می‌گفتیم: «البته وظیفه ما ارائه راهکار نیست!» ولی دلم نمی‌آمد رها کنم. رفتیم و گفتیم و چانه‌ها زدیم و زدند و خبر خوب اینکه امروز با همراهی مسئولین -از معاونین دانشجویی و مالی گرفته تا نمایندگی نهاد رهبری و ریاست دانشگاه- هم آن استراحتگاه را در محلش داریم که در آستانه افتتاح است و هم آن مکانی که برای احداث مجموعه غذایی انحصارشکن پیشنهاد دادیم، در جست و جوی پیمانکار است. البته تا رسیدن به این نقطه همه چیز هم گل و بلبل نبوده‌است. گاهی سخت و کُند و گاهی آسان و روان رفتیم. ولی به هرحال، رسیدیم.

اگر در این راه گام برداری، جلوتر می‌روی. کمکم از این حالت بدت می‌آید که کار دستِ مسئولان باشد و نقش تو، یادآوری وظایفشان به آنها؛ آنها هم دائماً در حال توضیح موانع و وعده فردای بهتر باشند. به دنبال راهی می‌گردی که فرصت خدمت را از آنها بقاپی و به خود دانشجویان بسپاری. چون بچه‌ها هم صادقند و هم خلاق. خودت ابتکار عمل را به‌دست می‌گیری و نقشه‌ایی را به‌عهده می‌گیری و به دانشجویان متوسل می‌شوی تا دانشگاه را بسازی.

می‌گویی: امنیت اطراف دانشگاه را کِی حل می‌کنید؟ می‌گویم: حرکتمان رو به جلوست، ولی نوبت ما تمام است. تو بیا و کاری کن. اگر بخواهی پای کارت می‌مانیم.

می‌گویی: حرف آخر؟ می‌گویم: طوری حرکت کن که دائما از بچه‌ها بشنوی: ''ممنون''، ''خدا خیرتون بده'' اگر دعای بچه‌ها پشت سرت باشد، یعنی به‌دردی خورده‌ای و راه را درست رفتی.

نویسنده: علی لطفی (ادوار شورای صنفی)
انتخاباتصنفیشورارایشورای صنفی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید