شورای صنفی دانشجویان دانشگاه شریف
شورای صنفی دانشجویان دانشگاه شریف
خواندن ۱۱ دقیقه·۴ سال پیش

کورسوی امید


ساعت ۱۰:۲۰ دقیقه صبح روز دوشنبه، ۲۳ تیر ماه به میدان پانزده خرداد می‌رسم. تب بازار و بیماری، هر دو داغند. بعد از گذشت حدود نیم ساعت، نمایندگان تشکل‌ها را پیدا می‌کنم. یک نماینده از هر کدام از تشکل‌های انجمن اسلامی، انجمن اسلامی مستقل، جامعه اسلامی و دو نماینده هم از بسیج دانشجویی حضور دارند. بعد از رسیدن دکتر جهانگیر، استاد دانشکده کامپیوتر و دکتر بهمن آبادی، استاد دانشکده فیزیک، بالاخره ساعت ۱۱:۱۵ وارد دادسرای عمومی و انقلاب تهران می‌شویم. بعد از گذر از گیت بازرسی و سلام و احوال پرسی با مسئولین حاضر در دادستانی، دکتر فاطمی‌زاده، معاون دانشجویی دانشگاه نیز به جمع ما اضافه می‌شوند. وارد اتاق جلسه می‌شویم و جلسه بعد از اتمام قرائت قرآن، ساعت ۱۱:۳۲ شروع می‌شود. به جز افراد نامبرده، موحد، نماینده بنیاد ملی نخبگان، امین ناصری، سرپرست دادسرای امنیت، جعفری، بازپرس پرونده و یک کارشناس امنیتی نیز در جلسه حضور داشتند.

جلسه با صحبت‌های ناصری آغاز می‌شود. ایشان می‌گویند که این جلسه به درخواست دانشگاه تشکیل شده است و این اولین بار است که چنین جلسه‌ای در مرحله اتهام و پیش از اثبات جرم تشکیل می‌شود و هدف آن روشنگری افکار دانشجویان و دانشگاه است. از سرّی و محرمانه بودن این مرحله از تحقیقات می‌گوید، بطوریکه حتی در بعضی موارد، وکیل را هم در جریان جزئیات پرونده نمی‌توان قرار داد. گویا بعد از دستگیری امیرحسین مرادی و علی یونسی، دانشگاه طی نامه‌ای از ریاست قوه قضاییه پیگیر اوضاع این دو دانشجو می‌شود که حاصل آن جلسه‌ای بدون حضور دوربین‌های خبرنگاران و خانواده‌های ایشان می‌شود.

منتظر حضور علی و امیرحسین بودیم. حدود بیست دقیقه بعد بی هیچ تشریفاتی وارد شدند. لباس‌هایی معمولی به تن داشتند. آن طرف میز نشستند و با صورت‌هایی ماسک زده، به ما نگاه می‌کردند. دکتر فاطمی‌زاده به نمایندگی از هیئت رئیسه سخنانشان را رو شروع می کنند :«از ابتدای شنیدن این خبر در شوک بودیم و با خانواده این دو دانشجو در تماس بودیم». ایشان درخواست‌های دانشگاه را در سه جمله خلاصه می‌کنند.

  • اول اینکه امکان ملاقات با خانواده‌هایشان فراهم شود.
  • دوم اینکه بتوانند خودشان وکیل انتخابی داشته باشند.
  • سوم اینکه رافت و بخشایش اسلامی شامل حالشان شود.

در آخر نیز اظهار امیدواری می‌کنند که بتوانیم در ترم بعد، به صورت مجازی بچه‌ها را در کلاس درس ببینیم.

ناصری می گوید با توجه به تبصرۀ مادۀ ۴۸ آیین دادرسی کیفری، متهمان جرائم امنیتی فقط می‌توانند از لیست وکلای مخصوص و مورد تأیید قوۀ قضائیه، یک وکیل انتخاب کنند. علی و امیرحسین، اکنون وکیل تسخیری دارند، اما می‌توانند شخصی از آن لیست را انتخاب کنند تا بجای وکیل تسخیری کنونی، وکالتشان را به عهده گیرد.

پس از آن، ناصری از کارشناس امنیتی می‌خواهد فیلمی را پخش کند. فیلم با نمای بیرونی دانشکده هوافضا شروع می‌شود و دوربین به سمت دانشکده فیزیک می‌چرخد، سپس پوستری از مریم رجوی دیده می‌شود که زیر آن جملۀ "دانشگاه شریف کانون شورشی 675" درج شده است. تاریخ درج شده در فیلم مربوط به ۱۶ آذر ۹۸ است که این پوستر در دانشکدۀ فیزیک نصب شده است. سپس اتهامات امنیتی امیرحسین مرادی و علی یونسی به ترتیب لیست می‌شوند که در بین آن‌ها موارد زیر به چشم میخورد:

  • نصب پوسترهای مربوط به منافقین در دانشکده فیزیک
  • کندن بنرهای ارزشی دانشگاه
  • بمب‌گذاری با بمب‌های دستی و کوکتل مولوتوف در اماکن دولتی، وزارت ارتباطات، حوزۀ علمیه، پایگاه‌های بسیج، مجتمع قضایی شهید باهنر و ...

فیلم دوربین‌های مداربسته اماکن و ساختمان‌ها، تصویر دو شخص را نشان می‌دهند که با در دست داشتن کیسه‌ای و پرتاب آن به محل‌های مذکور و فرار از صحنه، انفجاری رخ می‌دهد که شاید اگر این انفجارها در شب‌های چهارشنبه سوری اتفاق می‌افتاد، کسی متوجه خرابکارانه بودن آن‌ها نمیشد. عموم وقایعی که دیدیم در شب های اسفند ۹۸ و فروردین ۹۹ رخ داده بودند. فیلم با تصویری از یک بمب دست‌ساز که از این دو دانشجو گرفته‌ا‌ند تمام می‌شود.

پس از پخش فیلم، ناصری از علی می خواهد صحبت هایش را شروع کند. علی که انگار هنوز یخش آب نشده، از تقاضای داشتن وکیل انتخابی می‌گوید و می‌خواهد زودتر به دادگاه برود. علی گفت :«من قبول دارم اشتباه کردم. از وضع پیش آمده عصبانی‌ام و نگران خانواده‌ام هستم. من پاسخگوی حرف هایی که برادر و خواهرم می زنند نیستم، تاوان اتفاقات اخیر را هم خودم دادم و هم خانوداه‌ام. قصد ندارم قضیه را پیچیده‌تر کنم و فقط می‌خواهم زودتر تمام شود ولی برداشت من، تمام شدن نیست و شروع یک بازی جدید است. در اینکه محکومیتی باید باشد بحثی نیست ولی بیشتر از اتفاقی که افتاده است باید پاسخگو باشم. بخشی از اتهامات را قبول دارم ولی تمایلی ندارم در این جلسه مطرح شود. نقش من در اتفاقات، نقشی غیراصلی بوده است.»

ادامه صحبت‌های علی با تردید همراه می شود. ناصری از او می‌خواهد در مورد فیلم‌های پخش شده توضیح بیشتری بدهد. از آنجایی که گویا تحت فشار علی وادار به صحبت کردن می‌شد، نماینده انجمن اسلامی مانع از ادامه صحبت‌هایش می‌شود و تصریح می‌کند که ما برای اعتراف‌گیری اینجا نیستیم، که با تایید سایر نماینده‌ها همراه می‌شود.

پس از او امیرحسین شروع به صحبت می‌کند. بابت حسن نیت قوه قضاییه تشکر می‌کند و می‌گوید دلش پر است و نمی‌تواند همه ماجرایی که زندگی‌اش را تحت تاثیر قرار داده در این زمان کوتاه تعریف کند.

سپس دکتر جهانگیر، عضو هیئت علمی دانشکده کامپیوتر شروع به صحبت می‌کند. چهرۀ خندان ایشان فضای جلسه را عوض می‌کند. ایشان نیز اظهار تعجب کردند که چطور ممکن است که دانشجوی نخبۀ ما به اینجا رسیده باشد و چه اتفاقی برایش افتاده است؟

امیرحسین مجدداً می گوید برای اینکه جلوی شایعات گرفته شود می‌خواهد توضیح بدهد ولی زمان کافی برای توضیحاتش وجود ندارد.

در ادامه دکتر بهمن آبادی، عضو هیئت علمی دانشکده فیزیک و مسئول بسیج اساتید دانشگاه ادامه می‌دهند و از حسن سابقۀ این دو دانشجو می‌گویند. ایشان نیز می‌گویند :«با پدر امیرحسین صحبت داشتم و خود امیرحسین نیز از دانشجویان کلاس درس من بوده. علی را خیلی نمی‌شناختم ولی برایم جای سوال است که چطور مدال‌آور المپیاد این اتفاق برایش افتاده است.» دکتر بهمن آبادی مثال امید کوکبی را می‌زنند که پس از آزادی از زندان، الآن کارآفرین شده و از قوه قضاییه می‌خواهند که بدون توجه به خانواده‌های این دو دانشجو، رافت اسلامی شامل حال بچه‌ها شود تا بتوانند اشتباه خود را جبران کنند و آینده کشورشان را بسازند.

پس از ایشان، موحد، نمایندۀ بنیاد ملی نخبگان نیز تصریح می‌کند که حامی دانشجویان هستند و از هیچ همکاری‌ای دریغ نخواهند کرد.

پس از ایشان نماینده‌های دانشجویی به ترتیب حروف الفبا شروع به صحبت می‌کنند.

ابتدا نماینده انجمن اسلامی شروع می‌کند. امینی اشاره می‌کند که ما در جایگاه قضاوت نیستیم ولی درخواست دادرسی عادلانه را داریم. انجمن اسلامی ۴ مطالبۀ اصلی از قوۀ قضاییه دارد:

  • امکان ملاقات دانشجویان با خانواده‌هایشان
  • امکان داشتن وکیل انتخابی
  • بخشش و رافت اسلامی
  • آزادی موقت تا زمان دادگاه و با وثیقه

امینی در انتها رو به علی و امیرحسین می گوید :«سلام گرم دوستانتان را به شما می‌رسانم.»

سپس نوبت به نمایندۀ انجمن اسلامی مستقل می رسد. سلطانی از روند رسانه‌ای شدن این موضوع و عدم پاسخگویی قوه قضاییه گلایه می‌کند. به بررسی دقیق‌تر پرونده اشاره می‌کند و می‌گوید :«با سازمانی جلاد و آدم‌کش طرفیم که باید روند قانونی پرونده به دور از جوسازی‌ها طی شود.»

پس از ایشان نوبت به نمایندۀ بسیج می‌رسد. سپیده‌دم صحبت‌های نماینده انجمن اسلامی مستقل را تایید می‌کند و بر خطرناک بودن منافقین تاکید می‌کند. او می‌گوید :«فضا همچنان برای خود این دو دانشجو مشخص نیست و از نظر حقوقی ابهاماتی دارند که باید جواب داده شود.»

در ادامه قاسمی، نمایندۀ جامعه اسلامی، با توجه به شیوع کرونا در مورد وضعیت بهداشتی زندان سوال می‌کند، بر زمان طولانی انفرادی تاکید می‌کند و از وعده‌های سرخرمن بازپرس مبنی بر مشخص کردن زمان آزادی ایشان گلایه دارد.

به عنوان آخرین نماینده شروع به صحبت می‌کنم. رو به ناصری و جعفری می‌گویم که نگران‌تر از مایی که اینجا هستیم، خانواده‌های بچه‌ها هستند. دانشجویانی که تاکنون دغدغه‌های آن‌ها در کتاب و قلم و دانشگاه خلاصه می‌شده، حالا نیاز به دلگرمی و دیدن خانواده‌هایشان دارند و به تماس تلفنی، آن هم هفته‌ای ۱۰ دقیقه نمی‌شود اکتفا کرد. از بازپرس بعید است که با دادن اطلاعات نادرست به خانوادۀ این دو دانشجو جهت مشخص کردن زمان آزادی ایشان، بر نگرانی‌هایشان بیفزاید. از خود علی و امیرحسین نیز در مورد وضعیت بهداشتی و نحوه برخورد مسئولین زندان پرسیدم و در انتها هم تقاضای برخورد با رافت اسلامی با ایشان را داشتم.

در پایان جلسه بازپرس جعفری جواب بعضی از سوالات را می‌دهد. او می‌گوید :«من هیچ وقت به پدر ایشان نگفتم که چه زمانی آزاد می‌شوند. امکان ملاقات حضوری با خانواده‌هایشان وجود ندارد و احتمال تبانی می‌رود. زودتر اعلام نکردیم چون ممکن بود هم دستان و بالادستی‌هایشان فرار کنند. این دو دانشجو نیز در حالی دستگیر شدند که بمب به همراه داشتند. ما از خدایمان است که زودتر آزاد بشوند. شما باید بپرسید که این دو نفر چطور به سرپل نفاق متصل شدند و این کارها را کردند.» همچنین رو به اساتید اضافه می‌کند :«بفهمید دلیل ارتباط ایشان با منافقین چه کسی و چه چیزی بوده است.» در مورد زمان انتقال ایشان به دادگاه نیز اضافه می‌کنند که به محض تکمیل پرونده، دانشجویان از بازداشت موقت خارج شده و به دادگاه منتقل می‌شوند.

ساعت به ۱۴ رسیده و ناصری اشاره می‌کند که جلسه طولانی شده و از امیرحسین می‌خواهد صحبت‌های پایانی را بکند. امیرحسین می‌گوید :«من اشتباهی کردم و این اتفاق یک شبه نمی‌افتد. من پشیمانم، الآن می‌گویم، قبلاً هم گفته‌ام؛ در زندان خیلی وقت است که از من سوالی نشده ولی همکاری کامل را با قوه خواهم کرد.»

در ادامۀ صحبت‌ها علی می‌گوید :«ما جوونیم، می‌تونیم آینده داشته باشیم. سن پدر و مادر من بالاست، فشار عصبی براشون خوب نیست. من حاضرم حتی تو خونه حبس باشم ولی پیش خانوادم باشم.»

پایان جلسه با صحبت‌های کارشناس امنیتی همراه می‌شود. ایشان می‌گویند :«هیچ تفاوتی بین اقدامات یک تیم ترور و اقدامات این دو دانشجو نیست!!! الان پرونده شاکی خصوصی نیز دارد. خانم حامله‌ای که در حال گذر از خیابان بوده و تحت تاثیر این انفجار قرار گرفته و همچنین فردی که لوازم منزلش به خاطر ترکش‌های پخش شده این بمب‌های دست‌ساز آسیب دیده، شاکیان این پرونده هستند. باید توجه داشته باشیم که با گروهکی رو به رو هستیم که طمع‌جویانی هستند که می‌خواهند از ظرفیت‌های داخل کشور نهایت استفاده را ببرند.»

جلسه ساعت ۱۴:۱۲ به اتمام می‌رسد. به مانند پایان مهمانی‌های خانوادگی، نزدیک علی و امیرحسین می‌رویم. از نزدیک که صورت‌هایشان را دیدم آثار خستگی مشخص بود. همه خنده روی لب داریم و امید داریم که زودتر این قائله ختم به خیر شود.


پی‌نوشت: لازم است اشاره کنم که گزارش فوق شامل تمام وقایع و مطالب ذکر شده در جلسه نیست. هم‌چنین مطالب بیان شده نیز نقل به مضمون هستند و سعی شده است تا امانتداری در انتقال آن‌ها رعایت شود.

به قلم امیرمحمد احمدی، نماینده شورای صنفی دانشجویان


علی یونسیامیرحسین مرادی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید