از یه جایی پیش میاد که از آدم ها انتظار محبت پیش میاد.
ولی گاهی این انتظار بد موقعی تو ما شکل می گیره.
جمعی هست که من با اغلب آدم هاش دوستم ولی با هیچ کدومشون از جهت خودم صمیمی نیستم ولی وقتی پای انتظاراتم پیش میاد اونا رو از طرف خودشون نسبت به خودم صمیمی می بینم.
برآورده نشدن انتظاراتم باعث می شه فکر کنم من نفرت انگیزم.
ولی انگار بحث انرژی گذاشتنه.اینطوری که کسی رو با خودمون صمیمی تر می دونیم که انرژی بیشتری صرف ما بکنه.
چطوری ؟
مثلا به طرف و احساساتش و زندگیش و راه حلی برای ناراحتی هاش فکر کنم ،برای دیدارش وقت بذارم ، باهاش صحبت کنم و غیره.
ولی تهش انگار انتظار برگشت این انرژی رو از اون شخص داریم.
آیا واقعا راه برگشت انرژی ما همینه ؟