اگر نگرش خود را تغییر دهید، همه چیز به طرز عجیبی تغییر خواهد کرد!
اثر وین دایر (Wayne Dyer)
چگونه از انرژیهای مثبت جهان به نفع خود استفاده کنید
در جهان، نیرویی نامرئی به نام قصد (Intention) وجود دارد که تمامی عناصر هستی و موجودات عالم را به صورت حلقههای یک زنجیر، با یکدیگر مرتبط نگاه میدارد. غیر از انسان، تمامی موجودات با نیروی قصد در ارتباط هستند. اما انسان به خاطر ۶ ویژگی منحصر به فردی که دارد، گاه اتصال خود را با سرمنشأ این نیرو قطع میکند. افرادی که به این نیرو متصل هستند، در مسیر اهداف خود بدون توقف حرکت کرده و هیچ چیزی باعث انصراف آنها از اهدافشان نمیشود. در عوض، افرادی که زندگی متوسطی را پشت سر میگذارند، قادر به اتصال به این نیروی قدرتمند و کیهانی نیستند.اما نیروی قصد چیست؟ قصد، نیرویی قدرتمند در عالم هستی است که با کمک آن میتوانید هر هدفی که دارید به سرانجام برسانید.
اغلب کسانی که در لحظاتی خاص با الهاماتی عجیب روبهرو میشوند، با این نیرو آشنا هستند. بسیاری از محققانی که در مورد نیروی قصد تحقیق کردهاند، بر این باور هستند که ویژگیهایی مانند خلاقیت و هوشمندی انسان، نه تنها مربوط به کارکرد مغز نیست، بلکه برگرفته از اتصال به یک نیروی متعالی است. نیروی قصد در رویش یک بذر، در دل یک کوه و حتی در ذرات کوچک باران نیز وجود دارد. اگر بذر یک گیاه را در دست بگیرید، شاید در همان لحظه نتوانید درختی عظیم را در قالب او ببینید، اما مطمئن هستید که همان بذر کوچک، هدفی جز تبدیل شدن به درخت و باروری ندارد. این همان نیروی قصد است که در تمامی اجزاء هستی وجود دارد. در نیروی قصد، هیچگونه خطایی نخواهید دید؛ همانطور که بذر درخت سیب هرگز تبدیل به درخت گلابی یا هلو نخواهد شد. همه عناصر هستی در منشا خود دارای نیرویی بدون شکل اما قدرتمند هستند که هدفی خاص را در خلق هر چیزی برنامه ریزی کرده است.
همان نیرویی که بدون آگاهی شما، باعث رشد ناخنها و یا پیری و مرگ میشود. درواقع، قصد تنها تصمیمگیرندهای است که همهجا وجود دارد و مکانی نیست که از آن خالی باشد. بااینحال، بسیاری از ما اتصال خود را با نیروی قصد از دست دادهایم و زندگیمان سرشار از کمبودها و نقائصی شده است که ما را ناتوان و مأیوس کردهاند. نکته اینجاست که آنچه باعث جدایی شما از این نیروی مرموز و قدرتمند میشود، فقط باور خودتان است. به عبارتی، تنها راهی که میتوان جریان این نیرو را متوقف کرد، باور به این موضوع است که شما جدا، تنها و مستقل از جهان پیرامون خود هستید.
بااینحال، میتوان مجدداً نیروی قصد را فعال کرد که به کمک آن، در تمامی جنبههای زندگیتان به درستی هدایت شوید. موضوع این کتاب نیز در مورد فعال کردن مجدد اتصال با نیروی قصد است، تا از طریق آن بتوانید به تمام چیزهایی که دوست دارید، دست پیدا کنید. قبل از هرچیز باید بدانید که چرا و چگونه اتصال خود را با این نیروی بیکران از دست دادهاید و چگونه میتوانید آن را مجدداً فعال کنید.
به وسیله نیروی قصد، میتوان به هرکس و هر چیزی متصل شد
حیوانات و گیاهان هرگز از نیروی قصد چیزی نمیپرسند و تنها بر اساس اتصالی که به این منبع انرژی دارند، رفتار میکنند. اما انسانها با وجود اینکه تواناییهای بیشتر و کارکرد مغزی بالاتری دارند، از این نیرو جدا شدهاند. دلیل این اتفاق، به خاطر ۶ ویژگی نفس انسان است که در او تجربه جدا بودن را ایجاد میکند.
این ۶ ویژگی عبارتند از:
1. داراییهایی که در اختیار دارید و بر اساس آنها خود را توصیف میکنید؛
2. مهارتهایی که کسب میکنید و هستی وجودی خود را بر اساس آن ویژگیهای فردی تعریف میکنید؛
3. باورها و طرز فکری که دیگران در مورد شما دارند؛
4. خصوصیات فیزیکی که بر آن مبنا بین خود و دیگران تفاوت قائل میشوید؛
5. احساس جدایی بین خود و آرزوهایی که دارید؛
6. باور به جدایی از خدا یا منشأ هستی.
اگر نیروی قصد را همانند دستگیرههای یک قطار تصور کنید، شما هماند کودکی هستید که به دلیل قد کوتاهتان نمیتوانید به آن دستگیرهها دسترسی داشته باشید. بااینحال، با کمک بزرگترها، یا ایستادن بر روی یک پایه میتوان از آن دستگیرهها برای حفظ تعادل کمک گرفت. به همین ترتیب مراحلی وجود دارد که از طریق آن میتوانید نیروی قصد را در زندگی خود فعال کنید. فعال کردن مجدد نیروی قصد شامل 4 گام ضروری است که به تشریح هر کدام از آنها خواهیم پرداخت.
مرحله اول ایجاد نظم در زندگی است. برای اینکه بتوانید هویت فردی خود را با نیروی قصد مرتبط نگاه دارید، ابتدا باید جسمتان را پرورش دهید و خود را موظف به انجام وظایفی مانند ورزش، رژیم غذایی مناسب و یا تمریناتی خاص کنید. درواقع، از طریق تربیت جسم میتوانید بر روی نیروی اندیشه و تفکر خود نیز تأثیر بگذارید.
مرحله دوم کسب دانش و تقویت نیروی خرد و تعقل است. جسمی سالم در کنار تفکری درست و بر مبنای آگاهی میتواند دروازه ورود شما به قلمروی نیروی قصد باشد.
مرحله سوم همراه ساختن فعالیتهای خود با نیروی عشق است. بسیار اهمیت دارد که از انجام کاری لذت ببرید و آن را با عشق و علاقه تؤام سازید. برای مثال، اگر ورزشکار هستید علاوه بر تقویت نیروی جسمی و کسب دانش در مورد رشته ورزشی خود، حتما لازم است که این کار را با عشق و اشتیاق کامل انجام دهید.
مرحله چهارم تسلیم نام دارد. اگر مراحل قبلی را با موفقیت پشت سر گذاشته باشید، جسم و ذهن شما وارد قلمروی نیروی قصد میشود. در این مرحله، شما تنها اجراکننده یک عمل خاص نیستید، بلکه همطراز با نیروی قصد، در حال انجام کاری متعالی هستید. این مرحله، حکم همان دستگیره قطار را دارد. اگر با کمک اطرافیان و یا ایستادن بر روی یک جسم بلند، به دستگیره دست زدید، حالا باید اجازه دهید که قطارتان شما را به مسیری که مورد نظرتان است برساند. در این مرحله باید تسلیم نیرویی شوید که جز رساندن شما به مقصد، هدف دیگری ندارد. بنابراین، اعتماد به این نیروی برتر رمز موفقیت شماست.
مفهوم اراده آزاد در انسان با موضوع تسلیم شدن در تناقض نیست.
درواقع، انسان بر اساس اراده آزاد خود انتخاب میکند که آیا به روح هستی متصل بماند و یا همچنان خود را جدا و مُنفک تصور کند. اگر در زندگی با شرایطی مواجه شدهاید که برایتان خوشایند نیست، بدون تردید به خاطر جدا ماندن از نیروی قصد است. تمامی افکار ما همانند الگویی است که در ذهن کیهانی جای میگیرد. اگر فکر و ایدهای در ذهنتان وجود دارد که متناسب با روح متعالی شماست، نیروی قصد برای کمک دستبهکار میشود. در آن شرایط، هرچیزی که آرزو کنید محقق خواهد شد. نیروی قصد، تمامی موانع را از میان برمیدارد و کمک میکند که خواسته شما در جهان موجودیت پیدا کند.
نیروی قصد دارای هفت چهره یا ویژگی است که باید هماهنگ با آن رفتار کرد
هرچند نیروی استدلال و تفکر به عنوان یکی از ویژگیهای منحصر به فرد انسان شناخته شده است، اما توانایی او را برای اتصال به نیروی قصد از بین میبرد. برای اتصال مجدد به نیروی قصد، نیازی به استدلال نخواهید داشت . خالی بودن ذهن از استدالال و فکر کردن در مورد چگونگی اتصال به نیروی ذهن میتواند یک مزیت بزرگ محسوب شود. در واقع، تنها با داشتن ذهنی خالی و بدون فشار و استرس، قادر به حرکت در اعماق ناشناخته وجودمان خواهیم بود.
همین حالا خواندن این خلاصه کتاب را کنار بگذارید و بدون اینکه در مورد هویت فردی خود فکر کنید، با ذهنی خالی چشمهایتان را ببندید. اگر در طول این کار، احساس شک و یا استدلال منطقی در مورد درست بودن یا غلط بودنش به سراغتان آمد، آن را نادیده بگیرید. تصور کنید که در مغز خود دکمهای به نام خاموش دارید که هر لحظه که بخواهید میتوانید به کمک آن، جریان افکار منطقی و تردیدهایتان را قطع کنید. در این حالت میتوانید با نیروی قصد ارتباط برقرار کرده و چهره واقعی آن را بشناسید. این همان مرحلهای است که با ارتعاشات متعالی و والا احاطه خواهید شد؛ مرحلهای که هر امر غیرممکنی را تبدیل به ممکن خواهد کرد.
حال به بررسی ۷ چهره قصد میپردازیم که با شناخت آن میتوانید مطمئن شوید که به این نیروی مرموز و قدرتمند متصل شدهاید یا خیر.
۱. چهره خلاقیت:
طبیعت و ذات نیروی قصد در هسته تشکیل دهنده خود بسیار خلاق و سرشار از وفور و فراوانی است. هدف از نیروی قصد، موجودیت دادن به چیزهاست و این کار در سایه محیطی مناسب ایجاد میشود. قبل از تولد، همه ما تنها ذرهای ناچیز بودیم که با نیروی قصد از ناکجا به دنیای وجود وارد شدیم. نیروی قصد بدون اینکه از آن آگاه باشیم، از طریق خلاقیت، ما و سرنوشتمان را شکل داد و به آن هستی بخشید. اگر نیروی قصد با خلاقیتی توصیف ناشدنی این کار را به انجام رساند، پس ما نیز به عنوان جزئی از آن نیرو، انرژی خلاق را در درون خودمان داریم. تنها کاری که باید انجام داد، خواستن و اتصال به نیروی قصد است تا خلاقیت را از طریق آن در امور زندگیمان جاری کنیم. اگر چیزی را بدون کم و کاست طلب میکنیم، به دلیل این است که بر اساس ماهیت نیروی قصد این نیت و خواسته را در ذهنمان جای دادهایم.
بنابراین میل به خلق و واقعیت دادن رؤیاها اتفاقی است که باید انجام گیرد و گریزی از آن نیست.
۲. چهره عطوفت:
نیرویی که به دنبال هستی بخشیدن به عناصر مختلف است قطعا باید سرشار از مهربانی وصف ناشدنی و بینهایتی باشد که در تصور نمیگنجد. اگر این نیرو به دنبال ایجاد ضرر و زیان بود، هرگز هستی به شکل کنونی وجود نداشت. اگر مهربانی و عشق را در هر کاری که میخواهیم انجام بدهیم جستجو کنیم، اتصال خود را با عالم هستی مجددا برقرار خواهیم کرد.
تحقیقات نشان میدهد که کمک کردن و عشقورزی به دیگران باعث ترشح هورمون سروتونین در مغز میشود. این هورمون باعث شادی انسان و ازبین بردن افسردگی میگردد. مهربانی و عشقی که همه جا گسترش پیدا کرده است، نه تنها دیگران، بلکه خود شما را نیز سیراب خواهد کرد. اگر نامهربان باشید اتصال خود را به نیروی قصد قطع کردهاید و بالطبع نتایج خوبی هم دریافت نخواهید کرد.
۳. چهره عشق:
موضوعاتی مانند قضاوت، خشم، تنفر، ترس و تعصبات بیجا به هیچوجه جایی در ذات نیروی قصد ندارند. نیروی قصد سرشار از عشقی خالص و بیچشمداشت است که در جوهر خود به دنبال شکوفایی و رشد مخلوقاتش است. عشقورزی تنها مربوط به انسانها نمیشود، بلکه دامنه این عشق در هر کاری که انجام میدهید نیز بسط پیدا میکند. برای مثال، اگر مشغول انجام کاری هستید که علاقهای به آن ندارید، از نیروی قصد جدا ماندهاید. اگر دائم خود را درگیر کارهایی میکنید که علاقهای نسبت به آن ندارید، طبیعی است که کارهایی مشابه را به سمت خودتان جذب خواهید کرد. فراموش نکنید که عشق قویترین و ناشناختهترین انرژی موجود در جهان است.
در بوکلایت بعدی، راجع به ۴ چهره دیگر نیروی قصد بیشتر صحبت خواهیم کرد.
برای اتصال به نیروی قصد، باید قدرت بازگرداندن انرژی دریافتشدهتان را نیز داشته باشید
چهارمین چهره نیروی قصد، چهره زیبایی نام دارد. حققیت چیزی است که در تمامی جهان هستی وجود دارد و واقعیت، شکل و قالبی است که آن را میبینید و احساس میکنید. از آنجا که حقیقت هرچیزی بر پایه ذات زیباییخواه و متعالی نیروی قصد شکل گرفته است، پس هر چیزی در دنیای هستی زیباست. اگر در زندگی، همواره افکاری زیبا داشته باشید با نیروی قصد در ارتباط خواهید بود. حتی در بدترین و ناخوشایندترین امور زندگی، اگر به دنبال دیدن جنبه زیبای آن باشید، به نیروی قصد متصل خواهید شد.
ویکتور فرانکل نویسنده کتاب «انسان در جستحوی معنا» جمله زیبایی دارد. او معتقد بود که توانایی دیدن زیبایی در تمام موقعیتهای زندگی، چیزی است که به زندگی انسان معنا داده و از درد و رنج او میکاهد. اگر در زندگی بر روی زشتیها متمرکز شوید، قطعا ثمرهای جز زشتی و بدی نخواهد داشت. مطمئن باشید که با زیبا دیدن همه چیز، میتوانید فرصتهای بینظیری برای خودتان خلق کنید که حتی در خواب هم نمیبینید.
پنجمین چهره نیروی قصد، چهره انبساط و فراوانی نام دارد. طبیعتِ نیروی قصد بر اساس گسترش و انبساط کار میکند. هرچیزی میل به سوی رشد و شکوفایی بیشتر دارد. اگر کسی برخلاف این ویژگی عمل کند، نه تنها ارتباط خود را با جهان هستی قطع خواهد کرد، بلکه باعث تخریب خود نیز خواهد شد. بنابراین، در تمامی جنبههای زندگی، باید از این نیرو کمک گرفت تا بتوانیم شاهد رشد بیشتر خود در امور مالی، شخصی و حرفهای باشیم.
چهره ششم نیروی قصد، وفور بیانتها توصیف میشود. نیروی قصد هیچ محدودتی نداشته و همه جا حضور دارد. هوا، آب و نور خورشید به صورت رایگان و نامحدود برای استفاده موجودات قرار داده شده است. با وجود این، زندگی انسانها همواره با مفاهیمی احاطه شده است که جنبه محدود آن را نشان میدهد. برای مثال، داراییها، تواناییها و یا گذاشتن حد و مرز برای عشق ورزیدن و کمک به انسانهای دیگر، همواره خبر از محدودیت میدهد.
اگر باور کنیم که نیروی قصد دارای قدرتی نامحدود بوده و ما نیز از آن جدا نیستیم، پس توانایی های ما نیز هرگز محدودیتی نخواهند داشت.
در نهایت، چهره هفتم نیروی قصد، قدرت پذیرش نام دارد. نیروی قصد، همه چیز و همه کس را با رویی باز میپذیرد و آنها را طرد نمیکند. این نیرو از همه عناصر هستی دعوت می کند که دست به عمل بزنند و کاری را که برای آن آفریده شدهاند، به بهترین شکل به انجام برسانند. از همین رو نیروی قصد تفاوتی بین هیچ کدام از اجزاء هستی قائل نمیشود و قدرت پذیرش هر چیزی را دارد. در عین حال که پذیرنده نیروی قصد و قدرت بیانتهای آن هستید، لازم است که به خوبی، آن نیرو را از طریق خودتان در تمامی جهان هستی منتشر کنید.
درواقع، باید مهارت بازگرداندن نیرویی که دریافت میکنید نیز داشته باشید. وقتی پذیرنده نیروی قصد باشید و راه بازگرداندن آن را نیز بدانید، متوجه میشوید که موقعیتها و افراد خوب در لحظاتی بحرانی به کمکتان میآیند و شما را برای رسیدن به خواستهتان کمک میکنند. با این طرز فکر، در هر کاری که انجام میدهید، تبدیل به یک فرد حرفهای خواهید شد؛ چرا که به نیرویی متصل هستید که سرشار از قدرت و دهندگی است.
ذهن خود را به صورت مداوم بر روی چیزی که میخواهید، متمرکز کنید
حال که با هفت چهره نیروی قصد آشنا شدید، احتمالا از خود میپرسید که برای شروع باید چه کاری انجام داد؟قطعاً همه ما خواسته و رؤیایی در ذهنمان داریم که مشتاق تحقق آن هستیم. بهترین راه اتصال با نیروی قصد این است که به صورت مداوم به چیزی که میخواهید فکر کنید و آن اندیشههای منفی را که به ذهنتان خطور میکنند نادیده بگیرید.
برادران وایت، ادیسون، گراهام بل و هر مخترعی که با نام آنها آشنا هستید، تمام تمرکز خود را تنها بر روی چیزی که می خواستند متمرکز کردند، نه بر روی چیزی که نمیخواستند. توماس ادیسون برای اختراع برق، به تاریکی و نبود نور فکر نکرد. گراهامبل نیز به عدم ارتباطات نیاندیشید. فکر کردن بر روی موضوعاتی که هیچ ارتباطی با خواستهتان ندارد، تنها هدر دادن انرژی است.
حال اگر اراده انجام کاری را دارید، اما ذهنتان به شما پاسخی منفی میدهد، چه باید بکنید؟ اگر برای انجام کاری تنها به نیروی خود بسنده کنید، طبیعی است که با اولین موانع، از ادامه راه منصرف خواهید شد. اما اگر خود را به جریان نیروی قصد بسپارید، سختترین کارها در نظرتان آسان به نظر خواهد رسید؛ گویی نیرویی جادویی شما را لحظه به لحظه دنبال میکند و در هنگام سختیها به شهامت و امیدتان میافزاید.
بنابراین هدفی را انتخاب کنید و همه توان و توجهتان را برای تحقق آن متمرکز کنید. از همان لحظهای که هدفتان را انتخاب میکنید، خود را در خط پایان، یعنی جایی که به خواستهتان رسیدید تصور کنید. نسبت به تردیدهایی که در طول مسیر به سراغتان میآید بیتفاوت بوده و تنها به نتیجه کار بیاندیشید. وقتی به نیروی قصد وصل شوید، از ذهن محدود خود فراتر میروید و به یک انرژی خلاق جهانی متصل خواهید شد؛ نیرویی ورای اندیشه محدود انسان که کارش خلق کردن و هستی دادن به هر چیزی است حتی یک اندیشه کوچک!
بسیاری از افراد بر روی چیزهایی که ندارند متمرکز میشوند که باعث جدایی آنها از نیروی قصد میگردد.
برای از بین بردن این عادت غلط ابتدا بهتر است جملات منفی خود را شناسایی کنید.
برای مثال، شما ممکن است بر روی نداشتن پول کافی تمرکز کرده باشید؛ این یعنی هرچند به دنبال افزایش ثروت هستید، اما تمرکزتان را در جایی نادرست قرار دادهاید. به جای بهکاربردن این جمله بهتر است بگویید: «من قصد دارم ثروت نامحدودی را به زندگیام وارد کنم.»
یا ممکن است ارتباط زناشویی بدی را تجربه کرده باشید. به جای اینکه بر روی بداخلاق بودن یا دیگر ویژگیهای منفی همسرتان متمرکز شوید، به خود بگویید که چه ویژگیهای مثبتی را از همسرتان انتظار دارید. به همین ترتیب، با شناسایی جملات و افکار منفی، و جایگزین کردن آنها با جملات مثبت، شانس اتصال با نیروی قصد را پیدا خواهید کرد.
اگر قادر به کنترل گفتوگوهای درونی ذهنتان نباشید، دیری نمیگذرد که در دام یک چرخه باطل از بدبختیها و ناکامیها خواهید افتاد. سعی کنید که بیشتر از گذشته بر روی کلماتی که به زبان میآورید و افکاری که به ذهنتان خطور میکند کنترل داشته باشید. علاوه بر این، نسبت به قضاوتها و انتقادهای منفی دیگران نیز بیتفاوت باشید. اگر مدام رفتار خود را بر اساس انتظارات دیگران هماهنگ کنید، سالها بعد حسرت خواهید خورد که چرا برای خودتان زندگی نکردهاید. بیتوجهی نسبت به افکار منفی ذهن و یا توقعات افراطی دیگران کار چندان سادهای نیست و نیاز به تمرین زیادی دارد؛ با وجود این، با کنترل افکار منفی و جایگزینی آن با افکار خوب و امیدبخش، این عادت را در وجودتان نهادینه خواهید کرد.
هیچ مادهای وجود ندارد
اغلب وقتی در حالت یأس و ناامیدی بهسر میبریم، حتی شنیدن و خواندن جملهای انگیزشی نیز نمیتواند کمکمان کند. اگر به بدبینی و ناامیدی عادت کردهاید، انرژیهای بالاتر قدرتی برای نفوذ به درون شما نخواهند داشت. هدف هرکدام از ما این است که خود را از سطوح پایین انرژی به سطوح بالاتر برسانیم. هر چیزی در این دنیا دارای سطحی از انرژی است.
ماکس پلانک، فیزیکدانی که موفق به دریافت جایزه نوبل شد، جمله بسیار تأمل برانگیزی دارد. او میگوید: بهعنوان فیزیکدانی که همه زندگیاش را صرف مطالعه بر روی ماده کرده است، باید بگویم که هیچ مادهای وجود ندارد.
از این جمله میتوان فهمید که هر چیزی در کوچکترین هسته خود از ذرات انرژی تشکیل شده است. در پشت این ذرات، نیرویی ورای تصور و درک انسان وجود دارد که هوشمند و بسیار آگاه است. فرقی نمیکند نامش را خدا، کائنات یا نور میگذارید؛ این نیرو وجود دارد و همه ما را دربرگرفته است. تنها وظیفه ما هماهنگ شدن با این نیروی قدرتمند است تا از طریق آن بتوانیم خواستههایمان را از عالم نیستی به عالم وجود محقق کنیم. بنابراین، افکار نیز حاوی انرژی هستند که باعث تقویت و یا ناتوانیتان میگردند. هرچیزی را که در درون خودتان قادر به تجربه کردنش باشید، در دنیای بیرون نیز خواهید دید. اگر نتوانید زیبایی درونتان را بشناسید، قطعا در دنیای بیرون نیز هیچ نشانهای از زیبایی نخواهید یافت.
اگر در مقابل رفتار توهین آمیز یک نفر همانند او رفتار کنید خود را به پایینترین سطح انرژی کشانده اید.
اما اگر با او رفتاری متقابل انجام ندهید، شما در سطحی از انرژی قرار میگیرید که انرژیهای پایین، قدرت آسیب رساندن به شما را نخواهند داشت.
برای بالابردن سطح انرژی، اولین قدم، آگاه بودن از افکاری است که در ذهنتان میپرورانید. برای مثال، اگر شریکتان مرتکب کاری شد که شما را به شدت عصبانی کرده است، هرگز او راتحقیر نکنید. قبل از اینکه کلامی به زبان بیاورید، ابتدا کمی مکث کنید و از خود بپرسید که این واکنش شما دارای چه سطحی از انرژی است. با تأمل بر روی افکارتان، قادر خواهید بود که واکنشهای بهتری از خود نشان دهید. راه حل جایگزین این است که دوستانه با همسرتان صحبت کنید و به او بگویید که رفتار او باعث رنجش شما شده است.
یکی دیگر از روشهای بالا بردن انرژی، انجام مراقبه است. از طریق مراقبه میتوان با نیروی قصد ارتباط برقرار کرد و با جهان هستی به هماهنگی رسید. نیازی نیست که ساعات طولانی را به انجام مراقبه اختصاص دهید. اگر در طول روز، حتی ۱۰الی ۱۵ دقیقه را به انجام مراقبه و سکوت اختصاص دهید، تأثیرات بسیار شگفتانگیزی در زندگیتان ایجاد خواهد شد.
علاوه بر این، غذاهایی خاص باعث پایین آوردن سطح انرژیتان میشود؛ مانند شیرینکنندههای مصنوعی، گوشت و لبنیات. درعوض، غذاهایی مانند نان بدون مخمر، سبزیجات، میوهجات، آجیل، سویا و روغن زیتون، سطح انرژی شما را تا میزان قابل توجهی بالا میبرند.
علاوه بر خوردن غذاهای سالم، از گوش کردن به موسیقی خوب نیز نباید غافل شد. موسیقی تأثیر بسیار زیادی در بالا یا پایین بردن سطح انرژیتان دارد. به ترانهها و اشعاری گوش کنید که حاوی پیامهای انگیزشی، دعوت به عشق و صلح باشد. در کنار موسیقی نامناسب، تماشای فیلم یا سریالهایی که حاوی صحنههای خشونتآمیز است نیز میتواند باعث پایین آوردن سطح انرژیتان شود.
بکوشید از عکسها و تصاویر الهامبخش برای افزایش امید و انگیزه خود استفاده کنید. اطرافتان را با انسانهایی که دارای سطح انرژی بالایی هستند، احاطه کنید. تنها با رعایت این موارد است که میتوانید اتصال خود را با نیروی قصد، مجدداً برقرار نمایید.
چگونه با تسلط بر قوه خودبزرگبینی، با نیروی قصد ارتباط برقرار کنید
همانطور که در این خلاصهکتاب به آن اشاره شد، انسان به واسطه نفس یا ایگو ، خود را از جهان هستی جدا میبیند و این سرآغاز دور ماندن از نیروی قدرتمند و بیکران قصد است. برای تسلط بر نفس باید ۷ نکته مهم را درنظر داشت که در این بوکلایت به صورت مختصر به آنها خواهیم پرداخت.
1. کمتر از دیگران رنجش به دل بگیرید.
رنجیدن نیرویی مخرب است که شما را از اتصال به نیروی قصد دور میکند. رنجیدن و حساسیت شما را نسبت به همهکس و همهچیز حساستر خواهد کرد. اگر به دنبال چیزی باشید، حتما آن را پیدا خواهید کرد. بنابراین، اگر از حرفهای دیگران خیلی زود میرنجید و به دنبال تلافی هستید، قطعا موقعیتهایی را برای خود خلق خواهید کرد که مدام از دیگران آزرده شوید. رنجیدن به دنبال خود، تلافی انتقام را در ذهن تداعی میکند و این موضوع بر خشم و نفرت درونیتان میافزاید. سعی کنید هیچ چیزی را شخصی برداشت نکنید و در عوض آرامش و صلح را از درون خود جستجو کنید.
2. نیازی نیست همیشه برنده باشید.
اگر به دنبال این باشید که همیشه در هر کاری برنده شوید، جیزی جز ناکامی برایتان به دنبال نخواهد داشت. زندگی به گونهای نیست که همیشه در آن برنده باشید، بلکه حتی باختن در موضوعی خاص نیز ممکن است بخشی از نظم جهانی باشد.
درسهایی که در باخت وجود دارد شما را قدرتمندتر خواهد ساخت، بنابراین، همیشه انتظار بُرد نداشته باشید. هویت شما را بردها و پیروزیهایتان توصیف نمیکند، بلکه شما چیزی والاتر از پیروزیهایی هستید که به آن میاندیشید.
3. همیشه حق با شما نیست.
نیروی قصد نیرویی مهربان و عادل است که برای هیچ شخصی تفاوتی قائل نمیشود؛ مانند نیروی جاذبه که برای شما و تمامی موجودات هستی به روشی مشابه عمل میکند. اگر قرار باشد همانند نیروی قصد در زندگی عمل کنیم، باید همواره با همهکس و همهچیز مهربان باشیم. اگر جزو افرادی هستید که تصور میکنید جز خود شما، همه اشتباه میکنند، ریشه خشم و نفرت را در درون خودتان تقویت کردهاید. نفس انسان به دنبال اثبات خود است و با پافشاری بر روی نظر و ایدهتان، تنها هیزم آتش نفس را بیشتر خواهید کرد.
4. شما از کسی برتر نیستید.
همه ما در اصل و ذات خود یگانه هستیم و به همین علت هرگز تصور نکنید که به خاطر داشتن ویژگیهایی خاص از دیگران برتر هستید. اگر به این صورت فکر کنید، اتصال خود را با نیروی قصد قطع کردهاید. هرگز انسانهای دیگر را بر اساس دارایی، ظاهر و یا شغلی که دارند قضاوت نکنید. وقتی احساس برتر بودن داشته باشید، این حس شما را به عقب خواهد کشاند.
اگر احساس میکنید که فرد خاصی هستید و خود را با دیگران مقایسهمیکنید، هرگز به مقصدی که انتظارش را دارید نخواهید رسید.
5. به دنبال چیزهای بیشتر نباشید.
نفس انسان همواره چیزهای بیشتری از زندگی میخواهد و هرگز از داراییهایی که دارد راضی نیست. اگر از چیزهایی که در حال حاضر دارید، خشنود باشید، جهان نیز شما را سرشار از موهبتهایی خواهد کرد که هرگز انتظارش را نداشتهاید.
6. به کارهایی که کردهاید، کمتر اهمیت بدهید.
بسیاری از ما نسبت به کارهایی که انجام میدهیم، بیش از اندازه مغرور میشویم و تعصب خاصی نسبت به آنها داریم. دست از تعصب بردارید، چون کاری که شما انجام میدهید با کمک نیرویی است که هدفی جز خلق و عشقورزی ندارد. شما با کمک آن نیروی عظیم، حتی قدرت جابهجایی یک قطعه سنگ کوچک را نیز نخواهید داشت.
7. بهدنبال احترام و تأیید دیگران نباشید.
این یک حققیت است که تمامی اطرافیان شما نظرات و تفکرات متفاوتی در مورد شخصیتتان دارند، اگر در یک لحظه با بیست نفر صحبت کنید، تمام آنها نظر متفاوتی در موردتان خواهند داشت. بنابراین، هویت خود را بر اساس تأیید و یا احترام دیگران بنا نکنید. اجازه بدهید که دیگران هر طور که دوست دارند در مورد شما قضاوت کنند، زیرا این موضوع هیج اهمیتی ندارد. اگر هدفی را انتخاب کردهاید، آن را برای نیت و مفهوم والایی که در ذهنتان دارید دنبال کنید، نه برای جلب احترام و تأیید دیگران.
وقتی حضور شما باعث آرامش و دلگرمی اطرافیانتان میشود
افرادی که با نیروی قصد در هماهنگی هستند، باعث میشوند دیگران نیز از وجود آنها احساس آرامش کنند. این دسته از افراد در هر جایی که حضور دارند باعث آرامش خاطر و احساس امنیت در انسانهای پیرامون خود خواهند شد. برعکس این موضوع نیز صادق است. یعنی اگر دارای سطح انرژی پایین، یعنی خشم، نفرت، مقایسه و قضاوت باشید، افراد حاضر در آن جمع نیز احساس خوبی نسبت به شما نخواهند داشت. بنابراین، بالا بردن سطح انرژی با احساساتی مانند عشق و محبت، نه تنها باعث آرامش خودتان خواهد شد، بلکه باعث میشود که دیگران نیز در مورد خود احساس خوبی داشته باشند. وقتی به احساسات دیگران اهمیت بدهید و تنها بر روی مهم جلوه دادن گفتههای خود متمرکز نشوید، دیگران بیشتر خشنود خواهند شد.
اگر با شخصی برخورد کردید که رفتار ناپسندی دارد، بهجای لعنت بر اقتصاد کشور یا تنبلی او، برایش طلب خیر و برکت کنید. بسیار مهم است که در مواجهه با همهچیز و همهکس رفتاری محبتآمیز داشته باشید. اگر خود را از نیروی قصد جدا نبینید، آنگاه با همه عناصر هستی پیوندی عمیق احساس خواهید کرد. احساس یکپارچگی با هستی باعث میشود که چیزهای خوب را برای دیگران نیز بخواهید. شک نداشته باشید که با چنین بینشی، خوبیها و موهبتهای بیشتری به سوی زندگیتان روانه خواهد شد.
مهاتما گاندی میگوید: اگر به دنبال تغییری در جهان هستیم ابتدا باید خودمان همان گونه باشیم.
بنابراین، بالابردن سطح انرژی موضوعی شخصی نیست، بلکه بازتاب آن بسیار گستردهتر از چیزی است که تصورش را میکنید. خوب بودن ما میتواند بر روی احساس دیگران تأثیر بگذارد و خشم ما گاه به تخریب روح یک انسان منتهی میشود. اگر دنیا را تنها از زوایه نفس خود ببینیم، هیچ کدام از این مفاهیم والا برایمان اهمیتی نخواهد داشت. در دنیایی که فکر میکنیم باید دیگران را پله موفقیت خود کنیم، فکر کردن به این مفاهیم والا ممکن است مضحک بهنظر برسد. شاید این جملات برای بسیاری از افراد، کلیشهای و احمقانه باشند. عدهای اعتقاد دارند که در چنین دنیایی که بیشتر افراد به دنبال رقابت، برتری و قدرتطلبی هستند، چگونه باید متفاوت برخورد کرد؟ حقیقت این است که عملکردن بر خلاف نیروی قصد و جدا ماندن از اصل و ذات خود، چیزی جز ناامیدی به دنبال نخواهد داشت. حتما افراد موفقی را دیدهاید که در کنار کارهایی که انجام میدهند، بخشی از وقت خود را برای کارهای انساندوستانه اختصاص میدهند. شاید با خود بگویید که تمامی این کارها نمایشی است، اما واقعیت این است که اگر تمام زندگیتان را برای اهداف جاهطلبانهتان صرف کنید، روزی احساس پوچی و خلاء خواهید کرد، چون از اصلتان دور ماندهاید.
فراموش نکنید که موجودیت هستی ما تنها به این جسم و داراییهایی که در اختیار داریم منتهی نمیشود. ما چیزی فراتر از چند تکه استخوان و ماهیچه و گوشت هستیم.
همه هستی از نیرویی کیهانی و هوشمند خلق شده است که در همهجا و در همه زمانها حضور دارد. برای بالا بردن سطح انرژی باید به این نیرو وصل شد تا بتوانیم از طریق آن، محبت، عشق، برابری و انسانیت را در جهان هستی به اشتراک بگذاریم. این وظیفهای است که بر دوش هر کدام از ما سنگینی میکند و رسالتی جز آن نداریم.
به خودتان احترام بگذارید
احترام گذاشتن به چیزی که هستید، یکی از راههای اتصال به نیروی قصد است؛ چرا که دارای سطح انرژی بسیار بالایی است. یکی از دلایلی که باعث میشود خود را آنگونه که هستیم، دوست نداشته باسیم، مقایسه کردن خودمان با دیگران است. کسانی که مدام خود را با دیگران مقایسه میکنند، همواره در رنج و ناخوشی دست و پا میزنند. حتی اگر به موقعیتی که حسرت آن را میخورید نیز برسید، باز هم کسانی هستند که خود را با آنها مقایسه خواهید کرد. اگر بپذیرید که ذرات هستی و نیروی کیهانی در وجود شما نهفته است، هرگز چنین احساسی نسبت به خود نخواهید داشت. اگر نسبت به نیروی کیهانی احترام قائل هستید و خود را جدا از آن نمیدانید، باید نسبت به خود نیز احترام قائل شوید. در واقع، دوست نداشتن خود به معنای احترام نگذاشتن به جوهر هستیتان است.
اگر اجازه دهید که نسبت به خودتان افکار منفی داشته باشید، جهان هستی نیز این پیام را از شما میگیرد که باید احساساتی مشابه افکارتان به سمتتان روانه کند. بنابراین، احترام به خود یکی از مهمترین موضوعاتی است که در اتصال با نیروی قصد باید بدانید. اگر افرادی در زندگیتان وجود دارند که احساسات بد و ناخوشایندی نسبت به شما دارند، شک نداشته باشید که آن احساسات از انرژی سطح پایین خودشان ریشه میگیرند.
اهمیتدادن به قضاوت دیگران، شما را از منبع اصلی حیات دور خواهد ساخت. برای اینکه حس احترام را در خود افزایش دهید، از کلمات مثبت استفاده کنید. برای مثال، مقابل آینه بایستید و به خودتان بگویید: «دوستت دارم» یا «تو را هر طور که هستی عاشقانه دوست میدارم و برایت احترام قائل هستم.»
فراموش نکنید که خالق جهان هر چیزی را کامل آفریده و تنها تصوراتتان است که احساس نقص و کمبود را در شما پرورش میدهد.
گام دوم این است که هرگز خود را تنها احساس نکنید. اگر همواره در همهجا خود را با نیروی هستی در ارتباط بدانید، احساس تنهایی را از خود دور خواهید ساخت. وقتی این باور را در خود ایجاد کنید که خالق جهان، همیشه از شما مراقبت میکند، احساس احترام بیشتری برای شخصیت وجودیتان قائل خواهید شد. علاوه بر این، اهمیت دادن به جسم نیز سمبلی از احترام به خودتان است. ورزش کردن، خوردن غذاهای سالم و مراقبه به شما این پیام را خواهد رساند که موجودی مهم و ارزشمند هستید. درکنار پرداختن به جسم، از ذهنتان نیز در برابر احساسات منفی محافظت کنید.
همچنین شکرگزاری نیز میتواند حاوی پیام احترام به خود و جهان هستی باشد. وقتی از چیزی که هستید و داراییهایی که دارید راضی باشید، این رضایت و حقشناسی را به جهان هستی نیز انتقال خواهید داد. آنچه که از درون به بیرون انعکاس میباید، به زودی در عالم واقعیت متجلی خواهد شد و جهان شما را غرق در شادی و عشق خواهد کرد.
سخن پایانی
اگر به خودتان قول دهید که با نیروی قصد در ارتباط باشید، جهان هستی، موقعیتها و افرادی را به سمتتان روانه میکند تا به خواستهتان دست پیدا کنید. درواقع، مشیت الهی همزمان با ارتباط شما با جهان هستی و هماهنگ با نیت والای شما شروع به حرکت میکند. این نیرو کمکهایی را به سمتتان روانه خواهد کرد که غیرقابل پیشبینی هستند. شاید نامش را معجزه بگذارید، اما این معجزه نتیجه اعتماد شما به جهان هستی است. وقتی کاری را شروع میکنید ناگهان انسانهایی بر سر راهتان آشکار میشوند که شما را به هدفتان میرسانند؛ گاه در شکل رانندهای که شما را در دقیقه آخر به فرودگاه میرساند، گاه در لباس یک کشیش که جملهای به شما میگوید و تلنگری در ذهنتان ایجاد میکند.
انسانها و شرایط مناسب زمانی به سراغتان خواهند آمد که شما کاملا آماده باشید. هرگز برای این کار عجله نکنید. شاید بارها از خود پرسیده باشید که چرا در شرایطی خاص، کسی به کمکم نیامد و یا موقعیتی که به دنبالش هستم را به دست نیاوردهام؟ پرسیدن این سؤال شبیه این است که یک نفر بخواهد با اصرار و خواهش، بذری کوچک را به سرعت تبدیل به میوه مورد علاقهاش کند. هر چیزی نیاز به کمی صبر دارد و اگر بتوانید به نیروی قصد و جدول زمانی او اعتماد کنید، کارها به بهترین صورت ممکن اجرا خواهد شد. همان نیرویی که روی پوست زخمی شما، پوستی نو را جایگزین میکند، قادر است که دردهای شما را شفا داده و شما را به چیزهایی که رؤیایش را دارید، برساند.
#کتاب
#کتابخوانی
#سوبژه