رسیدن به موفقیت همچون حرکت یک ماشین، نیاز به پیگیری فعالانه دارد و اگر این پیگیری صورت نگیرد، میل اولیه انسان و نیز جذابیت های بیشمار زندگی، مانع از شتاب گرفتن او در این مسیر خواهد بود.
حرکت در مسیر موفقیت مثل حرکت یک ماشین است؛ در ابتدا نیاز به انرژی زیادی است تا ماشین شروع به حرکت کند؛ وقتی روشن شده و به حرکت افتاد، هرچقدر سرعت بیشتر شود، با وارد کردن انرژی کمتر، بیشتر شتاب خواهیم گرفت. راه حل حرکت کردن و نیز حفظ سرعت، پیگیری، محاسبه و ارزیابی دائمی خود در مسیر موفقیت است؛ لازم است به طور فعالانه هر روز خود را ارزیایی کنیم که امروز چه کردیم و در مسیر اهدافمان چه قدم هایی برداشتیم، چقدر از وقتمان هزینه کردیم و در مقابل چه بدست آوردیم؟ وقتی به دلیل تغییر شرایط مثل تعطیلات، رفتن به سفر و یا ایجاد هر حادثه ای، برنامه مان تحت تاثیر قرار گرفته و به دلیل عدم پیگیری، روند قبلی را ترک میکنیم، سرعت ماشین دوباره کم میشود؛ برای برگشتن به حالت قبل نیاز است تا با پیگیری زیاد، مانع کمتر شدن سرعت و نیز توقف خود شویم؛ هرچه سرعتمان کمتر شود، شتاب گرفتن نیاز به انرژی بیشتری خواهد داشت؛ به هرحال باید دوباره انرژی زیادی بگذاریم و با پیگیری جدی، کم کم دوباره شتاب بگیریم؛ طبیعی است که یک شبه نخواهیم توانست به سرعت قبل خود باز گردیم و نیاز است تا به مرور و با پیگیری جدی، کم کم سرعمان را افزایش دهیم تا حرکت بردار موفقیت صعودی شده و دوباره به شرایط قبل برگردد. رسیدن به موفقیت همچون حرکت ماشین نیاز به پیگیری فعال دارد؛ با رها کردن برنامه و سپردن خود به شرایط و اتفاقات و تمایلات و ... این ماشین متوقف خواهد شد؛ میل درونی و اولیه انسان، حرکت در مسیری است که کمترین سختی و فشار را متحمل شود؛ انسان ذاتا به دنبال لذت های لحظه ای و زودگذر است و اگر فعالانه مسیر خود را به سوی اهدافش پیگیری نکند، جذابیت های بیشماری که در مسیر زندگی وجود دارد، مانع از حرکت او به سمت موفقیت و اهدافش خواهد شد؛ اصولا موفقیت نیاز به هدف گذاری، برنامه ریزی، پیگیری و تغییر دارد و این مراحل به تحقیق، دشوار و خارج از میل اولیه انسان است و لذا افرادی که در این مسیر قدم بر میدارند، تعدادشان بسیار اندک است. پیگیری به طور کلی یعنی رها نکردن زندگی به حال خود؛ باید اولا اهدافی برای زندگی تعیین شود و سپس برای رسیدن به این اهداف، برنامه ریزی کرده و حرکت در مسیر آنها را مدام پیگیری و اندازه گیری نماییم که اهدافمان چه بودند؟ چه قدر به آنها نزدیک، و یا از آنها دور شده ایم؟ امروز وقتمان را صرف چه کردیم؟ آیا این صرف وقت در جهت شتاب بخشیدن به مسیر موفقیت و یا مانع آن بود؟ اگر فعالانه و به صورت دائمی این موارد را همچون شخصی که به دنبال کاهش وزن است و یا میخواهد سود تجارت خود را افزایش دهد، محاسبه و پیگیری نکنیم، جذابیت های فراوان دور و برمان، مانع این خواهند شد که ماشین موفقیت را به درستی در جهت رسیدن به اهداف خود هدایت نماییم. با توجه به این مطالب، در نهایت برای کاربست عملی این اصل میتوان حداقل هر روز قبل از خواب زمانی را برای پیگیری و محاسبه فعالیت های روزانه خود در این جهت اختصاص داد.
(با اقتباس از دارن هاردی)