ویرگول
ورودثبت نام
SUCCESS PRINCIPLES
SUCCESS PRINCIPLES
خواندن ۲۷ دقیقه·۴ سال پیش

10 اصل کلیدی در کسب موفقیت


1) اصل احساس موفقیت:

همه مان تجربه کرده ایم که وقتی موفقیتی هرچند جزئی بدست می آوریم، نشاط لحظه ای ویژه ای کسب کرده و برای ادامه کار، روحیه و انرژی وصف ناشدنی پیدا می نماییم و احساس میکنیم قدرت زیادی برای انجام کارها داریم؛ اگر چنین حقیقتی را در خود بیابیم، میتوانیم به راحتی در موقعیت های مختلف موفقیت های کوچکی را برای خود طراحی نماییم تا احساس حاصل از آن، بهره وری و قدرتمان را چندین برابر افزایش دهد. در مقابل اگر با شکست کارمان را شروع نماییم، به شدت احساس ضعف کرده و اصلا نمیتوانیم به موفقیت های بعدی دست پیدا نماییم. احساس موفقیت باعث میشود قوای فکری و جسمی مان چندین برابر بهتر کار کند. این یک اصل موفقیت است که با پیاده کردن آن در زندگی، میتوان توصیه های زیر را نتیجه گرفت:

۱) برای صبح خود برنامه روتین ثابت و منظم داشته باشید و هرگز از آن تخلف نکنید تا احساس موفقیت حاصل از اجرای صحیح عادت روزانه تان باعث شود احساس موفقیت پیدا کرده و بقیه روز را با نشاط و انگیزه سپری نمایید. احساس شکست به دلیل دیر بیدار شدن یا چک کردن بی خودی شبکه های اجتماعی و ... همه روزتان را تحت تاثیر قرار میدهد.

۲) کارهایی که حتی خیلی سخت و دشوار به نظر میرسد را شروع کنید، موفقیت و پیشرفت های اولیه باعث ایجاد احساس موفقیت و افزایش بهره وری و انگیزه برای ادامه کار در شما می شود.

۳) اگر باید مقاله، تکلیف، گزارش و ... بنویسید و هیچ ایده و مطلبی ندارید، شروع به نوشتن کنید تا به سرعت پیشرفت را تجربه کرده و با احساس موفقیت، کلی ایده و مطلب به ذهنتان بیاید.

۴) اگر از صحبت کردن و نظر دادن در جمع می ترسید، شروع کرده و نظری ارائه دهید تا از احساس موفقیت حاصل از ارائه ای نظر، قدرت و اعتماد به نفس مشارکت در بحث را پیدا نمایید.

۵) در هر کار جمعی حتی بازی فوتبال ، سعی کنید ابتدا محتاط عمل کرده و اقدامی نکنید که باعث احساس شکست و از دست رفتن اعتماد به نفستان شود؛ سپس به دنبال خلق یک موقعیت ویژه رفته و پس از کسب موفقیت در آن، انرژی، قدرت و انگیزه سرشار برای ایجاد موفقیت های بعدی را در خود بیافرینید.

۶) اگر درس خواندن، زبان آموزی و ... برایتان دشوار است، در ابتدا کمی به خود سختی داده و با شروع کار، موفقیت و پیشرفت های کوچکی را طراحی نمایید تا پس از آن اثر اصل احساس موفقیت را تجربه نمایید.

۷) فکر انجام هر کاری از انجام آن سخت تر است، اگر به جای فکر کردن کار را آغاز کنید، به دلیل همین احساس موفقیت ناشی از شروع کار، انگیزه و میل ادامه کار را پیدا خواهید کرد.

۸) اگر حس و حال انجام کارهای ضروری تان را ندارید، ابتدا برنامه هایی مثل کتاب خواندن و یادگیری اصول موفقیت و ... را در برنامه خود قرار دهید تا پس از آن به دلیل احساس موفقیت حاصل از یادگیری و پیشرفت، انرژی و حس و حال ادامه کار را پیدا نمایید.

۹) هر کار دشواری که باید انجام دهید و یا مهارتی که لازم است کسب کنید، آن را به اجزای کوچک تقسیم کرده و یا از قدم های کوچکی برای شروع فعالیت استفاده نمایید تا پس از آن احساس موفقیت و پیشرفت، نشاط و انگیزه لازم برای ادامه مسیر را در اختیار شما قرار دهد.

۱۰) هر روز یک پیشرفت و تغییر جزئی در برنامه خود ایجاد کرده و نیز کارهای قبلی که انجام میدادید را بهتر انجام دهید تا احساس موفقیت را تجربه نمایید.

۱۱) اگر در کاری شکست خورده و اعتماد به نفس و انگیزه خود را از دست داده اید، در کاری که به آن علاقه مند هستید یک پیشرفت در برنامه خود ایجاد کرده و یا به کاری مورد علاقه تان بپردازید که از انجام آن احساس موفقیت و پیشرفت می نمایید.


2) اصل خود باوری و ایجاد مقدمات

باور داشتن به خود از اساسی ترین شروط موفقیت است که درباره آن بحث های زیادی وجود دارد. یک نکته اصلی در خصوص باور این است که وقتی باور داریم میتوانیم کاری را انجام دهیم، به دنبال انجام مقدمات و اسباب آن کار رفته و فکرمان مشغول پیدا کردن راه و روش و ایده های انجام آن کار میشود و لذا در مسیر موفقیت و پیشرفت قرار خواهیم گرفت، اما اگر از ابتدا به خود باور نداشته باشیم، طبیعتا قدمی نیز در جهت فراهم کردن مقدمات بر نداشته و به راه و روش انجام آن کار فکر نمیکنیم و در نهایت نیز کار انجام نخواهد شد. اساسا باور داشتن و تصمیم گیری نسبت به انجام یک کار است که باعث میشود ذهن فعال شده و مسیر رسیدن به آن هدف را ترسیم نماید، وقتی باور داشته باشیم که میتوانیم کاری را انجام دهیم و تصمیم جدی نیز برای انجام آن بگیریم، ذهن نیز چاره ای جز پیدا کردن راه حل نخواهد داشت!

(David Schwartz, The Magic of Thinking Big)


3) اصل اقدام برای شکست خوردن

شکست عین پیروزی است؛ اگر به دستاوردهای خود در شکست هایمان نگاه کنیم، چیزی جز موفقیت و پیروزی نخواهیم دید.

شکست در واقع قدمی بزرگ در جهت پیشرفت و موفقیت است؛ وقتی شکست میخوریم، یعنی کاری را آغاز کرده ایم اما نتوانستیم به پیروزی کامل دست پیدا نماییم؛ اما نکته مهم این است که در واقع، جرئت کرده و کاری را که نسبت به آن ترس داشته ایم و از شکست در آن میترسیدیم را آغاز کرده ایم اما به دلایلی که بعد از شکست برایمان روشن میشود، نتوانستیم آن را به سرانجام مطلوب خود برسانیم؛ با این طرز نگاه، شکست چیزی جز پیشرفت و موفقیت نخواهد بود؛ چرا که حتی با شکست اما ترسمان از شروع کار ریخته است و همچنین به خوبی نقاط ضعف و چالش را پیدا کرده ایم؛ لذا احساس شکست کاملا نسبی و با توجه به هدف نهایی ما از آن کار است؛ اگر به موفقیت های جزئی و آنچه از گرو این اقدام بدست آورده ایم توجه نماییم، خواهیم دید که موفقیت های بسیاری در پس این شکست ها وجود دارد؛ پس برای شکست خوردن اقدام نماییم.


4) اصل تکانش و میل به سکون

انسان میل به سکون داشته و برای تغییر وضعیت، انرژی زیادی لازم دارد اما پس از اقدام اولیه، با توسّل به نیروی کمتری شتاب میگیرد.

انسان به طور عادی میل به سکون و حفظ حالت قبلی خود دارد؛ لذا برای حرکت کردن و خارج شدن از حالت قبل، اراده و انرژی زیادی لازم است؛ اما همچون موشکی است که ابتدا انرژی زیادی برای حرکت لازم دارد ولی بعد از آن با نیروی کمتری شتاب گرفته و به حرکت خود ادامه میدهد، تا به حدی که دیگر خارج شدن از این وضعیت است که دشوار خواهد بود. لذا بیدار شدن و شروع کردن کارها و ... دشوار است اما با فاصله کوتاهی پس از آغاز، ادامه دادن کار و حرکت به سوی موفقیت خیلی آسان و لذت بخش خواهد بود.

(Darren Hardy, The Compound Effect )


5) اصل تقدم فکر بر عمل

فکر بر عمل مقدم است و تا زمانی که چیزی به ذهن خطور نکند، اقدامی هم مطابق آن نخواهیم کرد؛ ما به تبعیت از فکرمان عمل میکنیم و لذا با مدیریت افکار، زندگی موفق تری خواهیم داشت.

مسئله ای که تذکر به آن ضروری بوده و آثار زیادی در مسیر موفقیتمان دارد، تقدم فکر بر عمل است؛ به این معنا که تا وقتی چیزی در فکر نیامده و به ذهن خطور نکند، امکان ندارد آن را انجام دهیم؛ چرا که اقدام پس از تصمیم گیری و قصد نسبت به آن چیزی است که ابتدا تصورش در ذهنمان ایجاد شده است؛ لذا اینکه خیلی از کارها را انجام نمیدهیم به این دلیل است که اصلا انجام آنها به ذهنمان خطور نکرده است و لازمه اقدام و عمل این است که حداقل تصوری از آن کار به ذهنمان آمده و سپس انجام آن را قصد نماییم. البته وقتی کاری در اثر تکرار به عادت تبدیل میشود، کم کم از خودآگاه انسان خارج شده و به حدی میرسد که بدون فکر و با قرار گرفتن در موقعیت و شرایط خاص، به سرعت و بدون نیاز به تصمیم گیری، عملی را انجام میدهیم؛ اما تا وقتی کاری به عادت تبدیل نشده باشد، برای انجام آن ضروری است که اول تصور و فکر آن به ذهنمان خطور کند. تذکر به این نکته ضروری است که منظور از خطور به ذهن صرف دانستن نیست، بلکه منظور زمانی است که عمل و اقدامی در لحظه به ذهن برسد؛ لذا هرچند دانسته هایمان در حوزه اصول موفقیت و ... زیاد باشد اما چون آن ها را فراموش کرده و به خود یادآوری نمیکنیم، صرف دانستن آنها اثری در تغییر رفتارمان نخواهد داشت. نکته بسیار مهم اینکه اگر آن فکر و اقدام ناظر به کاری جذاب و مطابق امیال ما باشد، خطور کردن آن به ذهن نیز باعث فعال شدن میل و علاقه ما نسبت به آن عمل شده و برای پرهیز از آن کار به اراده ای قوی نیاز خواهیم داشت. این اصل به ظاهر ساده و بدیهی، نتایج بسیار زیادی دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می نماییم.

1) به اموری که مانع موفقیت و رسیدن به اهدافمان هستند و نباید آنها را انجام دهیم اصلا فکر نکرده و ورودی های شنیداری و دیداری خود را نسبت به آنها کنترل نماییم و اجازه ندهیم ذهنمان درگیر آنها شود؛ هرچه بیشتر ذهن درگیر یک موضوع شود، در آینده و در شرایط مشابه نیز، آن افکار سریع تر به ذهن رسیده و مقدمه اقدام و عمل را فراهم میکند. اگر‌ کاری هرچند بسیار جذاب به ذهنمان خطور نکند، هرگز برای ترک آن نیز به سختی نخواهیم افتاد. ما همان چیزی خواهیم شد که فکرمان درگیر آن است؛ لذا مقوله فکر، در موفقیت نقش اصلی را ایفا میکند؛ با مدیریت افکار خود میتوانیم زندگی موفق تری داشته باشیم.

۲) درباره اهداف خود زیاد فکر کرده و حداقل زمان معینی را در هفته به دوره و مرور آنها اختصاص دهیم؛ فکر نکردن به اهداف به مرور زمان باعث فراموشی و کمرنگ شدن آنها شده و اقدام در جهت رسیدن به آن اهداف را محال می نماید.

۳) در حوزه ای که میخواهیم موفق شده و پیشرفت نماییم، زیاد فکر کرده و با مطالعه، اطلاعات مهارتی خود را افزایش دهیم تا روش و مسیر بهتر شدن را فراگیریم؛ برای مثال در حوزه ارتباطات، آداب معاشرت، سبک زندگی و هر حوزه ای که میخواهیم در آن رشد کنیم به تفکر، مطالعه و نیز یادآوری بپردازیم.

۴) بدانیم که ما همانند افرادی خواهیم شد که بیشترین ارتباط و معاشرت را با ایشان داریم؛ لذا ارتباط خود را با جمع ها و افرادی که مطابق اهداف ما عمل نمیکنند کاهش دهیم؛ چرا که رفتار و صحبت های ایشان باعث شکل گیری تصوراتی مطابق رفتار ایشان شده و مقدمه ای بر تکرار اعمال ایشان توسط ما خواهد شد. در مقابل، معاشرت با افراد موفق در حوزه مورد نظرمان نیز شرایط انطباق ما را با ایشان فراهم خواهد کرد.

۵) برای پیشرفت در هر حوزه ای باید مدام به این سوال فکر کنیم که 《چه طور میتوانم بهتر عمل کنم؟》 با فکر کردن، روش ها و راه حل های جدید به ذهنمان رسیده و مسیر پیشرفت و موفقیت در مقابلمان قرار خواهد گرفت.

۶) هر شب به روز آینده و کارهایی که باید انجام دهیم فکر کرده و آن ها را یادداشت نماییم؛ تا وقتی به کارهایمان فکر نکرده و آن ها را به خودآگاه ذهن نیاوریم، انجامشان هم نخواهیم داد.

۷) همان طور که فکر، مقدمه عمل است، در مقابل نیز با هر بار عمل کردن، فکر آن در ذهنمان بیشتر تثبیت شده و در شرایط مشابه نیز به ذهنمان خطور خواهد کرد؛ لذا کاری که نباید انجام دهیم را حتی یک بار هم انجام ندهیم و کاری که باید انجام دهیم را یک بار هم ترک نکنیم؛ چرا که حتی یک بار خلاف عمل کردن، باعث فعال شدن آن گزینه در ذهن شده و در شرایط مشابه، خطور آن عمل به ذهن، ما را در موقعیت انتخاب آن عمل قرار خواهد داد.

۸) صرف دانستن این اصول موفقیت، تغییری در زندگی ما ایجاد نخواهد کرد؛ در ابتدا ممکن است چند روز به دلیل درگیری ذهنی، مطابق این اصول عمل نماییم اما خیلی زود فراموششان خواهیم کرد. تا زمانی که یک کار برایمان عادت نشده است، باید مدام آن را به خود یادآوری کرده و بر اساس آن عمل نماییم؛ لذا توصیه میشود همواره لیستی برای خود داشته و اصول و امور ثابتی که میخواهیم انجام داده و یا ترک نماییم را برای خود یادداشت نموده و هر روز یا هر هفته آن ها را مرور نماییم.


6) اصل ثبت تجربیات و دریافت ها

ما روزانه با تجارب و دریافت های گرانبهایی مواجه میشویم که ثبت آنها‌ گنجینه ای بسیار ارزشمند را برایمان شکل داده و باعث تثبیت و گسترش آنها در زندگی مان خواهد شد.

زندگی همه مان مملو از تجارب بسیار ارزشمندی است که اگر هر روز آنها را ثبت نموده و به شکل منظم و موضوعی آرشیو نماییم، مشاهده خواهیم کرد که در نهایت گنجینه ای بسیار گران بها بدست خواهد آمد. لذا برای تجربیات خود ارزش قائل باشیم و بدانیم شالوده آنچه تحت عنوان اصول موفقیت در حوزه های مختلف مطرح میشود، چیزی جز همین تجربیات نیست؛ این مسئله ای است که خیلی میانمان متداول نیست اما با انجام این کار پی خواهیم برد که خیلی از آن چیزهایی که در کتب مختلف مهارتی و کسب موفقیت مطرح میشود، مشابه همان نکاتی است که در زندگی خودمان تجربه و ثبت کرده ایم و حتی خیلی اوقات به نکاتی پی می بریم که بقیه هم بیان نکرده اند. لذا از همین امروز دفتری را به این کار اختصاص داده و یا از موبایل خود استفاده نمایید و صفحه ای را به ثبت تجربیات خود اختصاص دهید؛ همچنین اگر دیدید که در یک موضوع خاص، طبق تخصص و یا دغدغه های شخصی تان تجربیات زیادی بدست آمده، بخش مربوط به آن را جدا کرده و هر روز تجربیات خوبی که در آن حوزه پیدا می کنید را همان موقع و با شماره گذاری یادداشت نمایید؛ برای مثال در موضوع اصول موفقیت در زندگی، روابط خانوادگی، کار، تحصیل، زبان آموزی، بازاریابی و هر حوزه ای که میخواهید در آن پیشرفت نمایید. با این کار علاوه بر اینکه به مرور نکات ارزشمندی جمعاوری میشود، امکان یادآوری و دوره تجربیات نیز فراهم خواهد شد؛ چرا که با ثبت نکردن تجربیات و آنچه برای پیشرفت خود فرا گرفته ایم، خیلی زود آنها را فراموش کرده و نخواهیم توانست در سایر امور زندگی از آن اصول و تجربیات استفاده نماییم؛ یادداشت کردن در حقیقت سبب تثبیت این تجربیات و دریافت ها در زندگی روزمره مان خواهد شد. لذا روی هر موفقیتی که در زندگی پیدا کردید فکر کرده و علت و ریشه آن را بیابید و ثبت نمایید تا بتوانید در آینده و سایر کارها نیز از آنها استفاده نمایید. اگر این کار را آغاز نماییم، مشاهده خواهیم کرد که ذهن با نوشتن، فعال و درگیر مسئله شده و در آینده نسبت به تجربیات جدید خیلی بهتر خواهد توانست آنها را پیدا، گزینش و ثبت نماید. نکته آخر اینکه اگر اصول موفقیت را خودمان پیدا کرده و یادداشت نماییم، این اصول تاثیر بسیار بیشتری در تغییر و پیشرفت زندگی مان خواهد داشت تا زمانی که آنها را در کتاب ها و سمینارها یاد بگیریم؛ البته اگر در کتاب و سخنرانی و ... نیز نکات خاص و ارزشمندی پیدا کردید که به تغییر و پیشرفت تان کمک میکرد، آنها را نیز به طور خلاصه و نکته وار به ثبت برسانید.


7) اصل اثر مرکب

پیشرفت، موفقیت و ایجاد تغییرات بزرگ، نتیجه انتخاب های به ظاهر کوچک ما در طول زندگی است و رفتارهای درست و غلط ما در طول روز، نتایج بسیار بزرگی را در طولانی مدت رقم خواهد زد.

کوچک ترین انتخاب ها و اقدامات ما در طول زندگی، پدید آورنده آثار و نتایج بسیار بزرگی در آینده خواهد بود؛ اگر‌ عادات و رفتارهای کوچک خود در طول روز را از بالا و به صورت بلند مدت نگاه کنیم، خواهیم فهمید که اقدامات درست یا غلط بسیار کوچکمان نیز وقتی هر روز تکرار میشوند، در نهایت و پس از گذشت چند ماه، نتایج بزرگی را خلق میکنند. بر اساس این اصل، آنچه باعث تغییر و پیشرفت در انسان میشود، همین مداومت، نظم و پیوستگی در انجام عادات کوچک روزانه و هفتگی است، نه برداشتن یکباره قدم های بزرگ. بر اساس این نگاه لازم است همواره انتخاب های خود را در 《طولانی مدت》 مورد ارزیابی قرار داده و تنها به مقدار زمان و انرژی که در یک روز، صرف آن کار کرده ایم توجه نکنیم؛ لذا یک فعالیت ۱۰ دقیقه ای در طول روز، تنها همین 《۱۰ دقیقه》 نبوده و چیزی معادل ۵ ساعت در هر ماه خواهد شد؛ حال این ۵ ساعت ممکن است یک فعالیت مفید در جهت اهداف بوده و یا تنها اتلاف وقت باشد. پس برای اینکه تغییرات بزرگ را ایجاد کرده و پیشرفت و موفقیت را در زندگی خود رقم بزنیم، عادات روزانه خود را از این نظر مورد تحلیل قرار داده و به طور مدام آنها را مورد بازنگری و اصلاح قرار دهیم؛ عادات بد را حذف کرده و رفتارهای خوب را جانشین آنها کنیم؛ اگر میخواهیم تغییر کرده، مهارتی بدست آوریم، چیزی یاد بگیریم، وزن کم کنیم، درآمدمان را افزایش دهیم و ... ، تنها راهش این است که عادات کوچکی که اثر مرکب و طولانی مدت آن ها این نتایج را برایمان خلق میکند، پیدا کرده و در برنامه روزانه خود آنها را به صورت ثابت، منظم و پیوسته تکرار نماییم.

(Darren Hardy, The Compound Effect)


8) اصل کاربست عملی اصول موفقیت

اصول موفقیت به خودی خود زیبا و جذاب اند، اما اگر‌ آنها را روی زمین نیاورده و با مصداق یابی عملی آن اصول، برنامه شخصی خود را مطابق آنها اصلاح نکنیم، زندگی مان هیچ تغییری نخواهد کرد.

وقتی کتاب های موفقیت را خوانده و یا به هر شکلی با اصول موفقیت آشنا میشویم، اوایل خیلی ممکن است برایمان جذاب باشند و‌ در یک جو گیری کوتاه مدت، احساس کنیم دیگر زندگی مان تغییر خواهد کرد، اما خیلی زود متوجه میشویم که آن اصول تغییر خاصی در زندگی مان ایجاد نکرده است؛ یکی از نکاتی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که این اصول موفقیت، به خودی خود حاوی نکات بسیار ارزشمندی هستند و لذا ابتدائا که در کتاب و سخنرانی و ... با آنها مواجه می شویم، احساس میکنیم به کشف تازه ای دست یافته ایم که زندگی مان را از این رو به آن رو خواهد کرد. اما مسئله ای که وجود دارد این است که این اصول همگی حاوی نکاتی کلی و روی آسمان اند که هرچند خودشان جذاب اند اما تا وقتی آنها را روی زمین نیاورده و برنامه روزمره خود را با توجه به آنها اصلاح نکنیم، هیچ تاثیری در زندگی مان نخواهند داشت؛ برای مثال نظم، هدف مندی، وقت شناسی و ... همگی از مهم ترین اصول موفقیت اند اما لازمه تاثیر آنها در زندگی مان این است که هر هفته زمانی را اختصاص داده و سعی کنیم به صورت فعالانه، برنامه خود را مطابق این اصول اصلاح نموده و تغییراتی در انها اعمال کنیم؛ برای این کار باید برنامه، عادت و کارهایمان را مقابل خود تصور کرده و از خود سوال نماییم که چه طور میتوانم با توجه به فلان اصل، برنامه خود را بهبود داده و اصلاح نمایم؟ برای مثال اصل اثر مرکب، احساس موفقیت و ... هر کدام روی آسمان و به عنوان یک اصل کلی زیبا است، اما برای تغییر لازم است هر کدام مان مطابق برنامه شخصی و اهداف خود، آنها روی زمین آورده و مصادیق قابل اعمال این اصول را در برنامه شخصی مان پیدا نماییم. برای این کار لازم است هر بار که با یک اصل موفقیتی مواجه میشویم، زندگی روزمره خود را از خلال عینک آن اصل مرور کرده و هر جا تغییری با توجه به آن اصل امکان پذیر بود اعمال نماییم.


9) اصل عادات پیوندی

با پیوند زدن کارهای جدید به رفتارها و یا موقعیت های ثابت و قطعی میتوانیم بدون کمترین درگیری ذهنی، ده ها کار را به عادات ثابت روزانه خود تبدیل نماییم.

یک مشکلی که اکثرمان درگیر آن هستیم این است که میدانیم باید کارهای زیادی را به شکل ثابت انجام داده و روزانه تکرار نماییم اما ذهنمان این گنجایش را ندارد که هر روز تمام این مسائل را هشیارانه به خاطر آورده و به طور منظم تکرارشان نماید؛ لذا وقتی مثلا در جو چیزی قرار گرفته و انجام کاری برایمان مهم میشود، چند روز نهایت یک هفته آن کار را انجام میدهیم اما خیلی زود ناخواسته رهایش می نماییم و سایر کارها ذهنمان را درگیر خود کرده و جای آن را میگیرند. همچنین همه مان تجربه کرده ایم که نمیتوان هر روز برای تمام این کارهای ریز و درشت، برنامه ریزی کرده و با درست کردن یک چک لیست، به سادگی آنها را انجام داد؛ در مقابل نیز می بینیم که بسیاری از رفتارها برایمان عادت شده اند و آنها را هر روز بدون برنامه ریزی قبلی و اینکه ذهنمان را درگیرشان کنیم انجام میدهیم؛ اموری مثل بیدار شدن از خواب، صبحانه خوردن، رفتن به سر کار، نماز خواندن، خوابیدن و ... . با توجه به این نکات، یک اصل بسیار مهم برای آنکه بتوانیم به راحتی کارهایمان را تبدیل به عادات ثابت و منظم روزمره نماییم این است که کارهای جدیدی را که میخواهیم هر روز انجام دهیم، به کارهای ثابت و عادی روزمره خود پیوند بزنیم؛ نکته مهمی که در اینجا وجود دارد این است که برای انجام هر کاری لازم است ابتدا فکر انجام آن کار به ذهنمان خطور کند، لذا پیوند زدن این کارها به رفتارهای ثابت روزمره مان کمک میکند که هرگاه این کارهای ثابت را انجام دادیم، و یا در موقعیت خاصی مثل ماشین، مترو، تخت خواب و ... قرار گرفتیم، خود به خود آن کارهای پیوندی نیز به ذهنمان خطور کرده و انجامشان دهیم؛ به این شکل میتوانیم به مرور، ده ها کار ثابت جدید را به برنامه خود اضافه نماییم و بدون اینکه بخواهیم هر روز برای انجامشان برنامه ریزی کرده و یا ذهن خود را درگیر آنها کنیم، در زمان و موقعیت های ثابتی آن ها را تکرار نماییم. برای این کار لازم است ابتدا لیستی از عادات ثابت و قطعی روزانه خود تهیه کرده و قبل یا بعد از هر کدام، سایر کارهایی را که میخواهیم هر روز انجام دهیم به آنها پیوند بزنیم؛ مثلا بعد از بیدار شدن از خواب میتوانیم به ترتیب برنامه ورزش کردن، مرور کارهای روزانه و فکر به اهداف را قرار دهیم؛ هر وقت در ماشین نشستیم به پادکست گوش دهیم و همچنین قبل از خواب، خواندن ۵ صفحه کتاب، پیگیری و ارزیابی کارهای روزانه و نیز برنامه ریزی کارهای فردا را قرار دهیم. اگر این کارها را به مرور به برنامه خود اضافه کرده و این لیست را هر روز مرور نماییم، به راحتی خواهیم دید که ده ها کار جدید را هر روز در موقعیت های ثابت و منظمی تکرار می نماییم و در نهایت، اثر مرکب این تکرار و نظم باعث ایجاد تغییرات بزرگی در زندگی مان خواهد شد. لذا از این پس هرگاه خواستیم کار ثابت جدیدی را به برنامه خود اضافه کرده و یا مهارتی را در خود تقویت نماییم، ابتدا اجزای کوچکی را که اثر مرکب تکرارشان در طولانی مدت، ایجاد یک تغییر بنیادین برایمان خواهد بود را پیدا کرده و سپس آنها را به یک رفتار و یا موقعیت ثابت و قطعی روزانه پیوند بزنیم.


10) اصل پیگیری و محاسبه فعالانه

رسیدن به موفقیت همچون حرکت یک ماشین، نیاز به پیگیری فعالانه دارد و اگر‌ این پیگیری صورت نگیرد، میل اولیه انسان و نیز جذابیت های بیشمار زندگی، مانع از شتاب گرفتن او در این مسیر خواهد بود.

حرکت در مسیر موفقیت مثل حرکت یک ماشین است؛ در ابتدا نیاز به انرژی زیادی است تا ماشین شروع به حرکت کند؛ وقتی روشن شده و به حرکت افتاد، هرچقدر سرعت بیشتر شود، با وارد کردن انرژی کمتر، بیشتر شتاب خواهیم گرفت. راه حل حرکت کردن و نیز حفظ سرعت، پیگیری، محاسبه و ارزیابی دائمی خود در مسیر موفقیت است؛ لازم است به طور فعالانه هر روز خود را ارزیایی کنیم که امروز چه کردیم و در مسیر اهدافمان چه قدم هایی برداشتیم، چقدر از وقتمان هزینه کردیم و در مقابل چه بدست آوردیم؟ وقتی به دلیل تغییر شرایط مثل تعطیلات، رفتن به سفر و یا ایجاد هر حادثه ای، برنامه مان تحت تاثیر قرار گرفته و به دلیل عدم پیگیری، روند قبلی را ترک میکنیم، سرعت ماشین دوباره کم میشود؛ برای برگشتن به حالت قبل نیاز است تا با پیگیری زیاد، مانع کمتر شدن سرعت و نیز توقف خود شویم؛ هرچه سرعتمان کمتر شود، شتاب گرفتن نیاز به انرژی بیشتری خواهد داشت؛ به هرحال باید دوباره انرژی زیادی بگذاریم و با پیگیری جدی، کم کم دوباره شتاب بگیریم؛ طبیعی است که یک شبه نخواهیم توانست به سرعت قبل خود باز گردیم و نیاز است تا به مرور و با پیگیری جدی، کم کم سرعمان را افزایش دهیم تا حرکت بردار موفقیت صعودی شده و دوباره به شرایط قبل برگردد. رسیدن به موفقیت همچون حرکت ماشین نیاز به پیگیری فعال دارد؛ با رها کردن برنامه و سپردن خود به شرایط و اتفاقات و تمایلات و ... این ماشین متوقف خواهد شد؛ میل درونی و اولیه انسان، حرکت در مسیری است که کمترین سختی و فشار را متحمل شود؛ انسان ذاتا به دنبال لذت های لحظه ای و زودگذر است و اگر فعالانه مسیر خود را به سوی اهدافش پیگیری نکند، جذابیت های بیشماری که در مسیر زندگی‌ وجود دارد، مانع از حرکت او به سمت موفقیت و اهدافش خواهد شد؛ اصولا موفقیت نیاز به هدف گذاری، برنامه ریزی، پیگیری و تغییر دارد و این مراحل به تحقیق، دشوار و خارج از میل اولیه انسان است و لذا افرادی که در این مسیر قدم بر میدارند، تعدادشان بسیار اندک است. پیگیری به طور کلی یعنی رها نکردن زندگی به حال خود؛ باید اولا اهدافی برای زندگی تعیین شود و سپس برای رسیدن به این اهداف، برنامه ریزی کرده و حرکت در مسیر آنها را مدام پیگیری و اندازه گیری نماییم که اهدافمان چه بودند؟ چه قدر به آنها نزدیک، و یا از آنها دور شده ایم؟ امروز وقتمان را صرف چه کردیم؟ آیا این صرف وقت در جهت شتاب بخشیدن به مسیر موفقیت و یا مانع آن بود؟ اگر فعالانه و به صورت دائمی این موارد را همچون شخصی که به دنبال کاهش وزن است و یا میخواهد سود تجارت خود را افزایش دهد، محاسبه و پیگیری نکنیم، جذابیت های فراوان دور و برمان، مانع این خواهند شد که ماشین موفقیت را به درستی در جهت رسیدن به اهداف خود هدایت نماییم. با توجه به این مطالب، در نهایت برای کاربست عملی این اصل میتوان حداقل هر روز قبل از خواب زمانی را برای پیگیری و محاسبه فعالیت های روزانه خود در این جهت اختصاص داد.

(با اقتباس از دارن هاردی)

موفقیتاصول موفقیت
کانال تلگرام: https://t.me/successexperiences حساب توییتر: https://twitter.com/successexperie1
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید