(نویسنده: سوده حیاتی | کوچ فرهنگی و مؤسس آکادمی احیا)
پایان یک رابطه، همیشه با شروع مرحلهای تازه همراه است.
مرحلهای که نهتنها جسم، بلکه ذهن و احساس زن را نیز درگیر خود میکند.
در این مسیر، برخی زنان ممکن است به خشم پناه ببرند، برخی به انکار گذشته. اما برای عدهای، راهی دیگر وجود دارد؛ راهی که شاید آرامتر، اما عمیقتر است: بازسازی.
زنانی هستند که پس از جدایی، نه در تلاشاند برای پاککردن گذشته، و نه درگیرِ اثبات چیزی به دیگران.
آنها با پذیرش واقعیت، قدم به قدم خودشان را از نو میسازند.
بدون هیاهو، بدون جنگ، اما با آگاهی.
در فرآیند بازسازی، سوالهای زیادی پیش میآید.
"کجای مسیر اشتباه کردم؟"
"آیا میتوانم دوباره اعتماد کنم؟"
"چطور میشود به خودم تکیه کنم؟"
این سوالها تلخ نیستند، ضروریاند؛ چون بازسازی بدون درک، ممکن نیست.
وقتی زنی تصمیم میگیرد خودش را بازسازی کند، در واقع دارد تعریف تازهای از "ارزشمندی" و "امنیت درونی" ارائه میدهد.
ارزشی که نه بر اساس نقشش در زندگی دیگران، بلکه بر اساس رابطهاش با خودش شکل میگیرد.
بازسازی یعنی:
پذیرفتن درد، بدون زندگیکردن در آن.
یعنی دیدن ضعف، بدون گمکردن هویت.
یعنی ساختن دوباره، اما اینبار با بلوغ.
نه در جنگم، نه در انکار؛
در حال بازسازیام.
و این مسیر، نشانه شکست که نه، بلکه نشانه رشد است.