فقط ۴ روز دیگه کنکور دارم... من یه دانشجوام که بعد از ۴ سال وارد دانشگاه شد و بعد از ۴ ترم تصمیم گرفت دوباره کنکور بده و مرخصی گرفت. نه ! بهتره بگم برگهی مرخصیو تحویل دانشگاه داد و برگشت خونه ! عین یه دیوونه ! هنوزم که هنوزه خبری ازشون نگرفتم و نمیدونم که مرخصی تایید شده یا رد شده. اما حدود ۴ ماهه که دارم تلاش میکنم . ۴ انگار عدد شانس منه ۴ سال ۴ ماه ۴ ترم و رتبه ی ۴ هزار که داشتم.
راستش خیلی خوب تلاش کردم براش . استرسم زیاد نیست و در کمال ناباوری تو اوج بیخیالیم ! اما با نگرانی روزامو سر میکنم . چندین روزه واقعا میشه گفت که هیچی نمیتونم بخونم . نمیدونم امیدوارم یا ناامیدم . به یه درجهای از بیحسی رسیدم که اصلا متوجه حالم نیستم. متوجه وضعیتم نیستم و به این فکر نکردم که اگر مرخصی رد شده باشه و من قبول نشم قراره توی اون دانشگاه چه اتفاقاتی رقم بخوره !
بالاخره هر کاری تاوانی داره دیگه . من برای رسیدن به هدفم از خیلی چیزا گذشتم .واقعا تو دانشگاه خیلی خوش میگذشت.بی شک بهترین روزای عمرم تو خوابگاه رقم خورد .همه چی خوب بود آرامش داشتم .ولی امان از حسِ "اینجا تو این رشته داری حیف میشی" .تصمیمی بود که برای خودم گرفتم !اینبار برخلاف همیشه نگران ناراحتی پدر یا مادر برای قبولی نیستم .آخه بعد ۲ سال کی براش مهمه من چ رشته ای میخونم ؟؟ فقط خودم!!! هرجایی باشم قطعا بقیه بعد یه مدت میپذیرنش .خودم چی ؟ آیا میتونم؟ موندن تو رشته شنوایی سنجی قانعم میکنه ؟
راستش فک کردن به نمیشه واسم سخته .اذیت نمیکنم خودمو .اما بشه چی؟ چقدر قشنگ میشه .اونروز داد میزنم میگم بالاخره به چیزی که میخواستم رسیدم !!! بالاخره جوونه زد یاس من ...
حتی فکرشم قشنگه :)))
بماند یادگاری .امیدوارم روز نتیجه بتونم بیام بنویسم
شد! جوونه زد یاس من :)