هجو به میا پلیز

حالا میخوای رپ هاتو خارجی کن

تو خودت رو ضد مدارجی کن

که هست حاصل دست رنج

ولی زود نشد خرج

تو نشون بده الکی که جدی شخصیتت

چون تهنیت به من شده تسلیتت

تو نیستی جدی

شد بهت تعدی

کردی به موسیقی ورود

سیب زمینی پشندی

اصلا وردی مثل

اسم تو مزخرف تر ازش نبود

من میشینم تا کتابامو صحافی کنم

که تو و امثالت خافی بشن

من باید قافیه ها رو کافی کنم

تا سیربشن ازش ادمای اضافی که مغتششن

اسمم سورنا شعرم به بزرگیه ایرانه

شعرم فارس و نه به زبانه بیگانه

اونیکه از کشورش بدش میاد خار مغیلانه

این شعر تیغ برنده داره صلانه صلانه

اسم من شتابانه

میا یه موش گریزانه

تو اسمت کند و خرامانه

این شعر تیغ برنده دار ه صلانه صلانه

من میرسم به عقده و عقاید

تو سیب دست خورده و معاند

البته بعضی جا ها چاپلوسی

با پاچه خواری های محسوسی

شب روز میشه به من حس حساد

تا شب روز میشه دسته من پرنگه مداد

زیاد فشار رو مغزت نذار

از فشار یهو میزنه هوار

از شعر من شعر پر درایت

دخترایی مثل تو کردین تو اینستا سرایت

فکر کردی یوتیوبم مال توإ

با فکر پوچ و اعمال تو إ

هر فکری با تو پتیاره شده

خیال تو موذی وار پنداره شده

وجودت وجود کاژ

پر درد پر استاژ

تو زیاد نرو تو امواج

چون قاطی ت نمیشه الیاژ

تر چشات ژاژ

پر درد پر استاژ

تو میشی ازعاج

چون قاطی ت نمیشه الیاژ

رپ نمیکنم نمیخوام رپ باز

عشق بوده سرلوحه ام نمک نشناس

من تورویام پی اعجاز

میخوام موعظه کنم اجلاس

که کسی نشه بلند پرواز

به خصوص ادمای نسناس

این ادم بد نبود که تنهای مفرد شد

چشم بد نداشت جلوی هوس سد شد

نیتی نداشت ارزوی هوس سد شد

در فکر من این افکار مثل تحرس

مثل پاییز

عشق پاکو کردم تجویز

بدون تملقه

مجیز

که قلبه پاک شد برام تخلص

اسمم سورنا شعرم به بزرگیه ایرانه

شعرم فارس و نه به زبان بیگانه

اونیکه از کشورش بدش میاد خار مغیلانه

این شعر تیغ برنده داره صلانه صلانه

اسم من شتابانه

میا یه موش گریزانه

تو اسمت کند و خرامانه

این شعر تیغ برنده داره صلانه صلانه

اسم شعر حرمت داره به تو شاعر نمیگن

به تو یه ترانه سرا حتی ترانه سرای قادر نمیگن

طرفدارتم یه موشت عتیقه

من ادم کش نیستم ولی تو عقیقه

من رپ باز نیستم دوست ندارم بهم رپ بگن

به من حرفای مثل فلپ بگن

میا یه بیوه شده

تو بدنم گرما مذابه تنم جیوه شده

اصرار به خوردن سیبه غده

سیب ممنوعه ترین میوه شده

نمیخوام برم تو حاشیه ی افکارم

منو جدا از این تهی مغزان به خاک بسپارم

میخوام زاد روزم یکی بشه با مرگم

میخوام با رپ خو نگیره فرهنگم

اسم تو چیه تو فکرت چپیده

یه فکر گنگه ایکیو ی پدیده

اصلا بهتر نزنی حرف

به دشمنتم نمیتونی بزنی قذف

شعر من غمو بشاش میکنه

دل من با غمش معاش میکنه

غم میمونه و زهد و بهت

عدد غم رند و پخت

دلم فریاد بزن کنایه به اضداد بزن

که شد دنیا لجن

دلم خودت کمک خودتی به خودت داد از استمداد بزن

اسمم سورنا شعرم به بزرگیه ایرانه

شعرم فارس و نه به زبان بیگانه

اونیکه از کشورش بدش میاد خار مغیلانه

این شعر تیغ برنده دار ه صلانه صلانه

اسم من شتابانه

میا یه موش گریزانه

تو اسمت کند و خرامانه

این شعر تیغ برنده دار ه صلانه صلانه

فکت هام درسته همه استدلال هام

شعر هام نشدن ابطال هام

غم ها و غصه مثل سریال هام

چه بی تمددن اقبال هام

یعنی به درخت زدم تکیه

با اشکام گلستان، میشه بریه

من تو رو نکردم مبرا میا

تو کردی اجترا شد بامیه زولبیا

چه نقش مفتضحی رو کردی ایفا

اون نقش مسفحی رو کرد ایفا

این شعر مثل مهاجاته

تو حرفات مثل هجو و کردن ملاقاته

این شعر بر عکسه مناجاته

این شعر فعل مهاجاته