Sut_Kongere_Shohada
Sut_Kongere_Shohada
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

وصیت‌نامه شهید سيد مجيد حسينی هرات




?شهید سید مجید حسینی هرات، ۲۲ اسفند ۱۳۴۵ در شمیرانات تهران به دنیا آمد. بعد از اتمام تحصیلات متوسطه، در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. همزمان با تحصیل، در جبهه های حق علیه باطل نیز حضور داشت. ایشان در تاریخ ۱۹ فروردین ماه ۱۳۶۶ در عملیات كربلای ۵ به فیض عظیم شهادت نائل آمد.


◼ متن وصیت‌نامه

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند / فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیـــوانه کنی هر دو جهـــانش بخشی / دیوانه‌ی تو هر دو جهان را چه کند

با سلامی گرم خدمت پدر و مادر عزیزم، همان‌ها که برای رشد و آدم شدنم زحمت فراوان کشیدند و این بنده‌ی حقیر هرگز نمی‌توانم دِینم را به ایشان ادا کنم و نیز با سلام خدمت خواهر بسیار عزیز و برادران گرامیم.

این چند کلمه را به عنوان یک وصیت‌نامه‌ی کوچک در تایخ 4/12/65 می‌نویسم، البته یک وصیت‌نامه‌ی دیگر دارم که منگنه شده در داخل کمدم قرار دارد. (کلید کمد داخل کتم است.)

قبل از هر چیز می‌خواهم که از پدر و مادر و اهل خانه‌ی عزیزم حلالیت بگیرم. مخصوصا از پدرم که خیلی از آمدنم به جبهه راضی نبودند. اگر چه با مخالفت شما به منطقه آمدم ولی این هرگز به منزله‌ی آن نیست که بنده بی‌اعتنا نسبت به حرف شما بزرگواران بودم. این را دور از هر آلودگی بگویم که از ته قلب شما پدر و مادرم را دوست دارم و همواره مخصوصاً بعد از نماز برایتان دعای خیر می‌کردم ولی در این مورد مسأله، مسأله‌ی عقیدة بنده بود، خلاصه باید ببخشید، هر چند که در حقتان ظلم‌های زیادی کردم. ان‌شاءالله که خانوادگی نزد پیامبر و اهل بیتش محشور شویم.

یک مسأله‌ای که دوست داشتم برایتان بگویم آن بود که از شما خواهش کنم، تا هدف بنده را خوب درک کنید. اگر واقعاً متوجه این موضوع شوید دیگر بنده را جوان‌مرگ و یا کشته‌ی در راه هیچ نمی‌دانید. برای من هدفم از هر چیز حتی جانم عزیزتر بود.

مقصد بنده با آن درک ناقص خودم همان مقصد حسین بن علی (ع) بود. هر چه که بنده ارزش داشته باشم از امام حسین (ع) بالاتر نیستم (جان هزاران تن ما فدای یک موی سر حسین (ع)) همان کس که می‌گوید:" هیهات من الذله "

کلاً گذشتن از همه چیز در راه هدف برای ما یک ارزش است.

یک نکته دیگر را بگویم که عده‌ای فکر می‌کنند بسیجی به علاقۀ ورود به بهشت، به جبهه می‌رود ولی باید عرض کنم بهشت کوچکتر از آن است که بتواند برای بسیجی به عنوان هدف، جایگزین شود. ارزش یک بسیجی به بهشت نیست؛ بسیجی عاشق است، قیمتش فقط خدا است و هم‌جواری ائمۀ اطهار. بسیجی، بهشت را دوست دارد؛ زیرا که جایگاه پیامبر است، جایگاه فاطمۀ زهراست. او بهشت را به بهانۀ هم‌جواری حسین(ع) می‌خواهد.

برای بنده نشستن در خانه هنگامی‌که دشمن پای به میدان گذاشته ننگ است. برای من دیدن کشته شدن همشهریانم در شهرهای مختلف جنگی و سکوت در قبال آنها ننگ است، در یک کلام بگویم که بنده در مقابل این‌همه گردنکشی دشمن نمی‌توانم ساکت بنشینم. خلاصه‌ی هدفم از رفتن به جبهه دو چیز بود. یک، نیاز جبهه به نیرو؛ دو، نیاز نیرو به جبهه.

حرف دیگری که می‌خواهم بزنم حکم یک درد دل را دارد که حین حیاتم خوب نتوانستم آن را بیان کنم و آن اینست که ما مردم متاسفانه خیلی جرأت داریم. چطور؟ در مقابل ما بعد از مرگ یک بی‌نهایت قرار دارد. یک زندگی ابدی، یک حیات جاودانه. یک زندگی مافوق تصور بعد از مرگ در این دنیای چند روزه ساخته می‌شود. نوع حیات جاوید پس از مرگ را اعمال چند روزه‌ی ما تعیین می‌کند. این میان وقتی که آخرت را نادیده می‌گیریم، معلوم می‌شود که جرأت عجیبی داریم. شما را به خدا بیائید به مردم بگوئید که آخر این جرأت کار دستشان می‌دهد.

مردم آنچنان در این زندگی غرق می‌شوند که آخرت را کلا از یاد می‌برند. و حال آن‌که اگر با یاد و ایمان به زندگی پس از مرگ کارهایشان را انجام دهند، از لذات این جهان نیز بهره‌ی بیشتری می‌برند و هم حیات جاوید و بی‌دردسری دارند.

« ربنا ما خلقت هذا باطلا »

نکته‌ی دیگری که باید بگویم آنست که ما خود خیلی صلاح خود را تشخیص نمی‌دهیم. صانع ما بهتر می‌تواند راه صحیح و رسیدن به کمال را بر ما هویدا کند. در این زمان راه صحیح و درست توسط ولی‌فقیه که البته فعلا برای ما امام عزیز است، نمایان می‌شود. البته این به آن معنی نیست که عقل را کلا کنار زنیم و چشم بسته عمل کنیم. بلکه باید کاملا در حدود و توانایی عقل از آن استفاده کرد. اول از روی فکر می‌فهمیم که کدام حرف، حرف خداست، سپس به آن عمل می‌کنیم. از روی فکر می‌فهمیم که حرف ولی فقیه به حرف امامان و رسول الله و از آنجا به حرف خداوند می‌رسد. بعد از آن به دستوراتشان عمل می‌کنیم. لذا از شما می‌خواهم که اهمیت ویژه‌ای به صحبت‌های امام خمینی بدهید و دستوراتشان و سفارشاتشان را جامه‌ی عمل بپوشانید. و همانطور هم که تجربه نشان داده بارها با عمل به دستوران امام از قعر گرداب نجات پیدا کردیم و یا از افتادن درون یک چاه باز نگاه داشته شدیم.

خدایا اماممان را حفظ کن و ما را با وی محشور کن.

مسأله‌ی دیگری که می‌خواهم عرض کنم و تأکیدی روی آن داشته باشم، و البته در وصیت‌نامه‌ی اصلیم نیز نوشته‌ام، مسأله‌ی تربیت است، واقعا به این موضوع اهمیت دهید تا به امید خدا و تربیت صحیح شما و دیگران یک جامعه‌ی از هر جهت کاملی داشته باشیم. جامعه‌ای که هم دنیایش تأمین باشد و هم آخرتش، جامعه‌ای که افتخار ورود امام زمان (عج) به آن را داشته باشد.

مسأله‌ی دیگری که می‌خواهم عرض کنم آنست که شما را به خدا سعی کنید حتی المقدور به خاطر بنده و مرگم کارهایتان را عقب نیاندازید. زیرا که شهادت در راه خدا عادت ماست، رنج و درد کشیدن برای ما یک عادت است و البته چقدر این درد و رنج‌ها شیرین است. هر که در این بزم مقرب‌تر است، جام بلا بیشترش می‌دهند.

از شما تمنا می‌کنم مرتبا برایم فاتحه و قرآن بخوانید. نمی‌خواهم برایم تشریفات زیادی بچینید.

اگر جنازه‌ای از من بجای ماند، هر جا که خودتان تشخیص می‌دهید و برایتان راحت‌تر است دفن کن. از تمام دوستان و آشنایان و فامیل حلالیت بگیرید و اگر مدیونشان بودم لطفا ادا کنید.

بدانید که اگر واقعا شهید محسوب شوم و خداوند این اعمال کوچک را از من قبول کند، برایتان اجر فراوانی دارد. به امید خدا در آن دنیا در همجواری پیامبر هستیم. خدای ناکرده حرفی نزنید که این مزد و پاداش شما محو شود. زیرا با یک ناشکری ممکن است تمام اعمال و زحمات انسان ارزشش را از دست بدهد. دیگر عرضی ندارم. خدایا تو خود شاهدی که سعی کردم جز برایت دست به کاری نزنم و جز برایت دست از کاری نکشم.

خدایا مرا حسینی بگردان.

خدایا مرا در صف محشر در ستونی که سرستونش سیدالشهداء است محشور کن.

خدایا هنگام ظهور امام زمان (عج) مرا زنده بگردان تا در رکاب امام شمشیر بزنم.

خدایا به پدر و مادرم که زحمات بی‌شماری برایم کشیدند اجر و صبر فراوان عنایت کن.




@sut_kongere_shohada

کنگره شهدای دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید