ویرگول
ورودثبت نام
امیر نوری
امیر نوری
امیر نوری
امیر نوری
خواندن ۶ دقیقه·۱۰ روز پیش

آیا با دستان آلوده می‌توان کسی را شفا داد؟ یک اصل فراموش‌شده در درمانگری انرژیک

تصور کنید با نیت خالصانه برای کمک به یک دوست بیمار، ناخواسته باری سنگین‌تر بر دوش او می‌گذارید. فکر کنید در تلاش برای روشن کردن شمعی در تاریکی زندگی کسی، بدون آنکه بدانید، سایه‌های وجود خودتان را بر دیوارهای روح او می‌اندازید. این یک پارادوکس ترسناک اما واقعی در دنیای شفابخشی و درمانگری انرژیک است؛ حقیقتی که اغلب در شور و اشتیاق خدمت به دیگران نادیده گرفته می‌شود.

شما که در مسیر معنویت و خدمت قدم برمی‌دارید، قلبی سرشار از عشق و نیت خیر دارید. می‌خواهید دردها را تسکین دهید و نور را جاری کنید. اما سؤالی بنیادین وجود دارد که هر استاد راهنما، هر درمانگر و هر فردی که با انرژی کار می‌کند، باید صادقانه از خود بپرسد: آیا من کانال پاکی برای انتقال این انرژی هستم؟

این سؤال مرا به یاد یک خاطره ساده اما عمیق از کودکی می‌اندازد. بعد از ساعت‌ها بازی در کوچه و خاک‌بازی، با دستانی سیاه و گِلی به خانه می‌آمدم. مادربزرگم قبل از اینکه اجازه دهد به خوراکی‌ها یا هر چیز دیگری دست بزنم، با مهربانی می‌گفت: "اول دستاتو بشور پسرم." آن روزها این فقط یک قانون بهداشتی بود، اما امروز می‌فهمم که این عمیق‌ترین استعاره برای دنیای متافیزیک است. همان‌طور که با دستان آلوده به کسی غذا نمی‌دهیم، چگونه جرئت می‌کنیم با روحی غبارگرفته، غذای معنوی به دیگران ببخشیم؟

فیزیک و متافیزیک: دو روی یک سکه فراموش‌شده

ما در دنیای فیزیکی اصول را به‌خوبی پذیرفته‌ایم. وقتی سرما خورده‌ایم، عزیزانمان را نمی‌بوسیم تا بیمار نشوند. پزشکی که به یک بیماری خونی مبتلاست، هرگز خون اهدا نمی‌کند. ما می‌دانیم که میکروب‌ها، ویروس‌ها و آلودگی‌ها از فردی به فرد دیگر منتقل می‌شوند.

چرا فکر می‌کنیم روح و انرژی ما از این قاعده مستثنی است؟

حقیقت این است که متافیزیک، بازتاب دقیق دنیای فیزیک در سطحی لطیف‌تر است. هر فکر منفی، هر ظلمی که کرده‌ایم، هر دلی که شکسته‌ایم، هر حقی که نادیده گرفته‌ایم، مانند میکروب‌های نامرئی بر کالبد انرژیک ما می‌نشینند. این‌ها "آلودگی‌های روحی" هستند که در هاله و چاکراهای ما انباشته می‌شوند.

وقتی شما به عنوان یک درمانگر، فرآیند شفا را آغاز می‌کنید، در حال برقراری یک ارتباط عمیق و مستقیم با میدان انرژی فرد مقابل هستید. شما کانالی می‌شوید برای عبور "پرانا" یا انرژی حیاتی. حال اگر این کانال زنگ‌زده و گرفته باشد، چه اتفاقی می‌افتد؟ پرانایی که از شما عبور می‌کند، تمام آلودگی‌ها، گرفتگی‌ها و کارماهای حل‌نشده شما را با خود حمل کرده و مستقیماً به سیستم انرژی فرد درمان‌جو تزریق می‌کند.

این یک انتقال ناآگاهانه اما ویرانگر است. شما با نیت خیر، دردی را از چاکرای گلوی او برمی‌دارید، اما ناخواسته، انسداد مالی که در چاکرای سوم خودتان وجود دارد را به او منتقل می‌کنید. شما اضطراب او را آرام می‌کنید، اما غبار روابط شکست‌خورده خودتان را بر هاله او می‌نشانید. و آن فرد، مدتی بعد، در حالی که گلودردش بهتر شده، با تعجب می‌بیند که چرا ناگهان تمام مشتریانش را از دست داده یا در روابطش به مشکل خورده است. او هرگز تصور نمی‌کند که سرمنشأ این مشکلات جدید، جلسه شفابخشی بود که با نیت خالصانه برایش انجام شد.

هاله و چاکراها: بزرگراه‌های انتقال انرژی (خوب و بد)

بدن انرژیک ما از طریق هفت چاکرای اصلی با جهان پیرامون در تعامل است. این چاکراها مانند درگاه‌هایی هستند که انرژی را دریافت و ارسال می‌کنند. در یک فرآیند درمانگری، شما این درگاه‌ها را به‌صورت عمدی باز می‌کنید تا انرژی شفابخش را هدایت کنید. اما این یک بزرگراه دوطرفه است.

تمام تعاملات ما، از یک دست دادن ساده تا عمیق‌ترین روابط عاطفی و جنسی، باعث تبادل انرژی و درهم‌تنیدگی هاله‌ها می‌شود. به همین دلیل است که پس از معاشرت با برخی افراد احساس سبکی و انرژی می‌کنید و با برخی دیگر، احساس خستگی و سنگینی. حال تصور کنید در درمانگری، این تبادل چقدر عمیق‌تر و تأثیرگذارتر است.

اگر درمانگر خودش مملو از آشفتگی‌های درونی باشد، ممکن است بتواند یک مشکل خاص را در بیمار موقتاً بهبود بخشد، اما به قیمت آلوده کردن شش درگاه انرژی دیگر. این مانند آن است که برای تعمیر یک پنجره شکسته، کل سیستم لوله‌کشی خانه را با فاضلاب پر کنیم. نتیجه نهایی، یک ویرانی بسیار بزرگ‌تر است.

دوره نقاهت درمانگر: اصل یک سال خودپالایی

پس راه‌حل چیست؟ آیا باید درمانگری را کنار بگذاریم؟ قطعاً نه. راه‌حل در پذیرش یک مسئولیت مقدس نهفته است: "اصل خودپالایی قبل از شفابخشی."

همان‌طور که یک جراح قبل از ورود به اتاق عمل، خود را استریل می‌کند، یک درمانگر نیز موظف است روح خود را پاکیزه و آماده سازد. بر اساس تعالیم عمیق معنوی، یک فرد برای اینکه به یک کانال شفابخش قابل اعتماد تبدیل شود، باید حداقل یک سال به‌طور جدی و مستمر تحت درمان و پاکسازی‌های انرژیک قرار گرفته باشد.

این یک سال، دوره "خودسازی فشرده" است. دوره‌ای که در آن فرد با انجام تمریناتی مانند:

  • پاکسازی کالبدی: برای زدودن انرژی‌های منفی انباشته‌شده.

  • قطع کردن وابستگی‌ها (کاتینگ): برای بریدن اتصالات انرژیک ناسالم با گذشته و دیگران.

  • صلح با کائنات: برای حل‌وفصل کارماهای گذشته و ایجاد هماهنگی.

روح خود را صیقل می‌دهد. این به معنای "بی‌گناه" یا "فرشته" شدن نیست؛ بلکه به معنای آگاهی، مسئولیت‌پذیری و تلاش برای رسیدن به شفافیت درونی است. کسی که این مسیر را طی نکرده، حتی اگر تکنیک‌های درمانگری را بلد باشد، مانند کسی است که مدرک پزشکی دارد اما دستانش همیشه آلوده است. او دانش را دارد، اما صلاحیت عمل را نه.

جراحی روح: چگونه قبل از هر درمان، دستان خود را بشوییم؟

این اصل فقط مربوط به شروع کار درمانگری نیست. پاکیزگی روحی یک فرآیند دائمی است، درست مانند بهداشت فیزیکی. شما نمی‌توانید بگویید "من سه سال پیش پاکسازی کالبدی انجام دادم، پس کافی است." این مانند آن است که بگویید "من بیست روز پیش دست‌هایم را شسته‌ام و هنوز تمیز است!"

در طول این سه سال، شما با صدها نفر تعامل داشته‌اید، دست داده‌اید، روبوسی کرده‌اید، بحث کرده‌اید و انرژی تبادل کرده‌اید. کالبد انرژیک شما دوباره به مراقبت نیاز دارد. یک درمانگر متعهد، باید حداقل هر شش ماه تا یک سال، فرآیندهای اصلی پاکسازی را برای خود تجدید کند تا آپدیت و آماده بماند.

اگر احساس می‌کنید آماده نیستید، چه باید بکنید؟
شرافت و وجدان حکم می‌کند که از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکنید، بلکه آن را به تعویق بیندازید. لازم نیست به کسی بگویید "من آلوده هستم." این کار شکستن حرمت خودتان است. می‌توانید با متانت بگویید: "در حال حاضر تمام تمرکز و انرژی من روی پروژه‌های دیگری است و متأسفانه فرصت کافی برای انجام درمانگری با کیفیتی که شما لایقش هستید را ندارم." این یک راه فرار شرافتمندانه است که هم از بیمار محافظت می‌کند و هم از شما در برابر ایجاد کارمای منفی.

در نهایت، درمانگری نه یک تکنیک، که یک مسئولیت مقدس است. نیت خیر شما ستودنی است، اما کافی نیست. همان‌طور که لقمه‌ای غذا که با دست کثیف داده شود، به‌جای سیر کردن، بیمار می‌کند، انرژی شفا نیز اگر از کانالی ناپاک عبور کند، به‌جای درمان، بیماری‌های جدیدی می‌آفریند.

بیایید با خودمان صادق باشیم. بیایید اصل تعادل را رعایت کنیم؛ نه آن‌قدر سخت بگیریم که هیچ‌کس جرئت خدمت نداشته باشد (تفریط) و نه آن‌قدر سهل‌انگار باشیم که به نام شفا، آلودگی پخش کنیم (افراط). بیایید قبل از بخشیدن شفا به جهان، ابتدا آن را در وجود خودمان پرورش دهیم. چون یک شمع خاموش، هرگز نمی‌تواند شمع دیگری را روشن کند.

منبع مقاله : فرداسیون کهکشانی نور کانال تلگرام : gfolow

انرژیاستاد راهنماروابط عاطفی
۱
۰
امیر نوری
امیر نوری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید