ویرگول
ورودثبت نام
امیر نوری
امیر نوری
امیر نوری
امیر نوری
خواندن ۴ دقیقه·۸ روز پیش

اگر روزی یک دقیقه به دیوار روبرویتان عشق بورزید، چه می‌شود؟

می‌دانیم. دنیای اطراف گاهی چقدر ساکن، سرد و بی‌روح به نظر می‌رسد. دیواری که هر روز می‌بینیم، نماد همین تکرار و سکون است؛ مرزی جامد بین ما و دنیای بیرون. اما اگر بگویم این سکون، این جامد بودن، بزرگترین و هوشمندانه‌ترین دروغی است که چشمان ما هر لحظه باور می‌کنند؟

یادم می‌آید وقتی کودک بودم، ساعت‌ها به طرح‌های قالی خیره می‌شدم. در دنیای من، هر گل و بوته‌ای داستانی داشت، هر رنگی یک شخصیت بود. من با آن‌ها حرف می‌زدم و مطمئن بودم که زنده‌اند. وقتی بزرگتر شدم، به من یاد دادند که این‌ها چیزی جز مشتی نخ و رنگ نیست. آن جادوی شگفت‌انگیز را از من گرفتند و یک دنیای "واقعی" اما مرده را تحویلم دادند. امروز اینجا هستم تا با قاطعیت بگویم: حق با کودکی من بود.

شکستن قانون زمان: چرا صد سالِ ما برای یک سنگ فقط ده ثانیه است؟

اولین رازی که باید بدانی این است: هر چیزی که حرکت نمی‌کند، الزاماً بی‌حرکت نیست. مسئله سر تناسب فضا-زمان است.

شما در یک ثانیه دستتان را از آرنج خم می‌کنید. این "یک ثانیه" برای یک سنگ هم وجود دارد، اما در مقیاسی متفاوت که حواس پنج‌گانه ما قادر به درکش نیست. برای آن سنگ، شاید صد سالِ زمینی ما، به اندازه ده ثانیه از عمر خودش باشد. و در آن ده ثانیه، او کارهایی می‌کند که ما حتی تصورش را هم نمی‌کنیم: بازی می‌کند، شادی می‌کند، رشد می‌کند و زندگی را تجربه می‌کند.

ما با "چشم سر" به سنگ نگاه می‌کنیم و یک جسم جامد و بی‌حرکت می‌بینیم. این به این معنی نیست که سنگ واقعاً این‌گونه است؛ این یعنی ما در فرکانسی نیستیم که بتوانیم حقیقت پویای آن را ببینیم.

  • منفعت ملموس: نگاهتان را از زندان ثانیه‌ها آزاد کنید.
    وقتی این تناسب را درک کنید، دیگر برای هیچ‌چیز «دیر» نیست. مفهوم "صبر" برایتان به یک کشف شگفت‌انگیز تبدیل می‌شود و آن بی‌قراری دائمی که مثل خوره به جانمان افتاده، آرام می‌گیرد. شما یاد می‌گیرید که هر چیزی در زمانِ حقیقیِ خودش در حال وقوع است.

دوست‌دخترِ اتم گچ: سفری به جهان پنهان در دیوار روبرویتان

حالا بیایید به دیوار روبرویتان برگردیم. تصویری که از آن می‌بینید، دروغین‌ترین لایه از حقیقت است. این یک راز پنهان الهی است: ماتریکس یا سیستم ادراکی ما، برای سادگی، مرده‌ترین و سطحی‌ترین تصویر را جلوی چشمانمان قرار داده است.

اما حقیقت چیست؟ حقیقت این است که تمام اتم‌های آن دیوار در حال حرکت و سفر هستند. بله، درست خواندید. هر ذره گچ و سیمان در دیوار شما برای خودش شخصیتی دارد، خانواده‌ای دارد، به سفر می‌رود و عشق را تجربه می‌کند.

شاید این حرف‌ها در گوش شما دیوانگی به نظر برسد، اما این فقط به خاطر محدودیت نگاه ماست. ما یاد گرفته‌ایم که فقط چیزهایی را باور کنیم که می‌بینیم، غافل از اینکه آنچه می‌بینیم، پرده‌ای است که جلوی حقیقت را گرفته است.

  • منفعت ملموس: احساس تنهایی شما فقط یک توهم است.
    لحظه‌ای فکر کنید! شما هرگز تنها نیستید. شما توسط جهانی بی‌نهایت زنده، پویا و آگاه احاطه شده‌اید. وقتی با این نگاه به اتاقتان بنگرید، آن فضا دیگر یک زندان بی‌روح نیست، بلکه تبدیل به یک اکوسیستم شگفت‌انگیز و پر از حیات می‌شود. دیوار، همدم شماست.

کلید ورود به حقیقت: «محرمیت» چیست و چگونه آن را به دست آوریم؟

یک سؤال اساسی وجود دارد: "پس چرا من این حرکات و این زندگی را نمی‌بینم؟"
پاسخ در یک کلمه نهفته است: محرمیت.

دیوار، سنگ، یا حتی لیوان چای شما، تا شما را "محرم" خود نداند، حقیقتش را بر شما فاش نمی‌کند. شما برای تصویری که از دیوار می‌بینید، یک نامحرم هستید. محرمیت چگونه به دست می‌آید؟

  1. صاف و بی‌ریا شو: دنبال استفاده کردن از هیچ‌چیز نباش. دیوار را برای گرمایش یا تکیه دادن نخواه. آن را فقط به خاطر خودش بخواه.

  2. عشق خالص بپراکن: همانطور که یک سگ با یک بار ناز و نوازش رام شما نمی‌شود، دیوار هم با یک لحظه توجه، رازهایش را فاش نمی‌کند. باید برایش زمان و انرژی خرج کنی. هر روز یک دقیقه با تمام وجودت به آن عشق بورز.

  3. امانت‌دار باش: وقتی به این سطح از آگاهی برسی، باید امانت‌دار رازهایی باشی که می‌بینی.

  • منفعت ملموس: طعم واقعی زندگی را بچشید.
    محرمیت فقط برای دیدن حرکات دیوار نیست. وقتی با جهان اطرافت محرم شوی، غذایی که می‌خوری طعم دیگری می‌دهد، آبی که می‌نوشی جور دیگری تو را سیراب می‌کند و لمس هر چیزی به یک تجربه معنوی تبدیل می‌شود. شما با "جان" جهان ارتباط برقرار می‌کنید.

مانند یک پیاز جوانه بزنید: قدرت «میانه» وجود شما

حقیقت مانند یک پیاز است؛ لایه لایه. اما کدام لایه حقیقت اصلی است؟ همه لایه‌ها. حتی آن پوست خشک و مرده رویی هم بخشی از حقیقت پیاز است. اما "جان" پیاز، آن قدرتی که باعث جوانه زدنش می‌شود، کجاست؟ در پوستش؟ نه. در مرکز و میانه آن.

جانِ هر چیز، در میانه هر چیز است.

برای رشد حقیقی، برای دیدن حقیقت جهان، نیازی نیست به بیرون نگاه کنی. باید به مرکز خودت، به میانه وجودت، به خدای درونت تمرکز کنی. رشد ما انسان‌ها نیز از پوست و ظاهر شروع نمی‌شود، بلکه از عمیق‌ترین نقطه درونمان جوانه می‌زند.

امروز، دیوار روبرویتان را نه به عنوان یک مانع، که به عنوان یک در ببینید. کلید باز کردن این در در دستان شماست: محرمیت. کافی است صاف شوید، بی‌ریا باشید و عشق بورزید. جهان بی‌صبرانه منتظر است تا رازهایش را برای شما فاش کند.

احساس تنهاییدیوار
۲
۰
امیر نوری
امیر نوری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید