با آمدن ماشین لباسشویی سبک زندگی زنان در قرن ۲۰ م تغییر کرد، چراکه بخش عمدهای از وقت آنان که پیشتر صرف شستشو میشد، آزاد شد تا زنان خانهدار فرصت حضور در جامعه یابند. بهاینترتیب ماشین لباسشویی تبدیل به یکی از بازیگران افزایش مشارکت اقتصادی -اجتماعی زنان شد. شاید میتوان گفت با هر تغییری که در دنیا میآید، شیوههای پیشین ما نیز تغییر میکنند!
توسعه فناوری اطلاعات نیز شیوههای «کار خیر» را بهشدت تغییر داده است؛
و یکی از مهمترین تغییرات به دلیل جمع سپاری آن (Crowdfunding/Crowdsourcing) است. جمع سپاری یعنی جمعکردن پول برای کاری که دیگرانی حاضر هستند به شما
آن پول را بدهند؛ و با شما بهگونهای در آن کار مشارکت میورزید.
مثلاً ممکن است کارآفرینی ایدهاش را اعلام کند و برای اجرای آن پول جمع کند و دیگرانی هم به او پول دهند و
به ازای آن در شرکتی که بعد از اجرای ایده (و در صورت موفقیت آن) تشکیل میشود، سهام بگیرند. سایتی مانند Kickstarter یکی از بزرگترین سایتهایی است که این پولها را جمع سپاری میکند. یا شاید هنرمندی برای تولید فیلمش بخواهد پول جمع کند و برخی به او کمک کنند تنها به ازای آنکه در انتهای آن فیلم از آنها تشکر کند؛
سایتی مانند Indiego یکی از معروفترین سایتهای جمع سپاری در دنیا برای کارهای هنری است.
اما پول برای موضوعات خیریه اغلب در دنیا بهصورت «هدیه» است،
یعنی در ازای پول، فرد یا معاملهاش را با خدایش کرده است یا به دلیل مسئولیت_اجتماعی از خیر پولش برای یاریگری دیگری گذشته است؛ اما مدلهای جدیدتر و پیچیدهتری هم هست که با مثال کرونا ادامهاش میدهیم:
شیوع کرونا باعث شده است بسیاری از افراد درآمد روزانهشان را از دست بدهند؛
مثلاً راننده اسنپ/تپسی را در نظر بگیرید که این روزها درآمدش قطعشده است. شاید یک وام کوتاهمدت برای او کارساز باشد، اما پیدا کردن بانک و ضامن در این روزهای پایان سال امری نزدیک به محال است.
حالا سایتی جمع سپاری را در نظر بگیرید که به این صورت کمک مالی جمع میکند:
پولهای جمعآوریشده به همان رانندگان (که اسامیشان و سوابقشان مثلاً توسط اسنپ/تپسی قابلشناسایی و معرفی است) هر فرد ۲ میلیون تومان وام (و نه کمک) داده میشود.
فرد پس از کرونا وقتی در اسنپ/تپسی مشغول به کار شد، پول از حسابش کسر میشود و بهحساب فرد خیر (بدون سود) بازگردانده میشود.
اسامی افراد گیرنده وام بر اساس سوابق قبلی آنان (مثل میزان درآمد ماهیانه متوسط آنان از رانندگی در اسنپ/تپسی) مشخص و شفاف است و فرد غیر مخاطب این کمک را دریافت نخواهد کرد. حتی فرد خیر میتواند در انتخاب فرد گیرنده (بدون نام و بر اساس ویژگیها) نظر دهد!
(مثال راننده فرضی است برای آنکه قریب به ذهن باشد، او میتواند برقکار ماهری باشد یا آشپزی در خانه)
در این فرآیند البته اگر بانکی تضمین کند، بازگشت پول و کاهش ریسک را، بسیار جذابتر خواهد شد.
بهاینترتیب بانکی (در این طرح فعلاً پست و بانک رسالت پیشقدم شدهاند) بهاندازه پول جمعآوریشده وام میدهد و با دریافت چک یا سفته از فرآیند بانکی بهصورت داوطلبانه به این طرح کمک میکند.
البته اگر کمکها نیز درجایی ذخیره شود تا در زمان بازگشت مشخص شود،
چند تومان به هر فردی باید داده شود، این طرح قویتر خواهد شد؛ که البته در این طرح بانک سامان نیز همراهی کرده است تا جدول واریز هر فرد را از درگان پرداخت اینترنتی مشخص کند.
پول جمع شده صدقه نیست، بلکه وام است.
هم خیرین بیشتر برایش پیدا میشود و هم گیرنده همان فرد کوشایی است که بنا به بحرانی امکان کار نیافته و بعد میتواند بدهیاش را بازگرداند.
شفافیت همراهان (از کسی که اهداکننده پول است و چه کسی که گیرنده است) لیست مشخص دارند و احتمال فساد نزدیک به صفر است.
نظام بانکی در خدمت طرح است و وام بهصورت قرضالحسنه داده میشود. نظام بانکی تجربه وامدهی و سازوکار آن را به اشتراک گذاشته است.
شاید برای کسانی که چه به دلایل مذهبی و چه دلایل اخلاقی از دریافت سود ناراضی هستند، این پلتفرم فرصتی برای وامدهی به انسان شریفی است که محتاج نیست، اما امری خارج از اراده او این روزها او را بهسختی کشانده است.
برای آنکه نشان دهیم کنارهمیم شما هم به این کمپین بپیوندید.
پ.ن: دکتر مرتضی فرهادی عزیز با کتاب «یاریگری» ریشههای این رفتار را در تاریخ ایران،
با نگاهی جامعهشناسانه گردآوری کردهاند؛ شیوههایی که پدران و مادران ما به کمک آن از سختیهای تاریخ جان سالم به دربرد.
نویسنده: امیر ناظم