نشریه آدینه ، نشریه روشنفکری دهه شصت که به مدیر مسئولی غلامحسین ذاکری و سردبیری فرج سرکوهی منتشر میگردید و در نهایت به سرنوشت تمام نشریات دچار گردید، تعطیلی ناخواسته و دستور عدم انتشار. درباره این نشریه چیز جدیدی برای گفتن نیست هر آنچه میتوان گفت قبلاً در سایت ها و وبلاگ ها برای آن گفته شده ما هم اینجا گزیده ای برای خوانندگان از مطالب گفته شده گلچین کرده ایم تا به یادگار گفته باشیم هر چند خوانش مجدد آنها خالی از لطف نیست و به همراه آن تعدادی از شماره های نایاب این مجله وزین را برای شما علاقه مندان آماده کرده ایم
در دهه سیاه شصت نورهایی وجود داشت که بر آن همه سیاهی میتابید و اندکی امید میآفرید. شاید بسیاری از ما یا آن روزها نبوده ایم و یا اگر بوده ایم اهل مجله خواندن نبودیم و یا اگر مجله خوان بودیم خاطره «آدینه» در گوشهای از ذهن ما مانده و فراموش شده باشد و نیازمند آن باشد که یادآوری به یادمان بیاورد که غلامحسین ذاکری و دوستانش در آدینه چه کردند و چه آفریدند.فرج سرکوهی که از بنیانگذاران مجله آدینه که از سال ۱۳۶۴ تا سال ۱۳۷۵ سردبیر آن نیز بود در مورد علامحسین ذاکری میگوید:
نام ذاکری و نقشی که مجله آدینه به دوران انتشار خود ایفاء کرد، شاید بر کسانی شناخته نیست که از دوم خرداد ۷۵ به بعد چشم عقل باز کرده و ذخیره داده های تاریخی شان به موتور جست و جوی گوگل محدود است یا به روایت مخدوش رسانه های حکومتی و یا حداکثر به تاریخ سازی مقلوب و کژدیسه رسانه های وابسته به اصلاح طلبان مذهبی و شبکه قدرت اقتصادی ـ سیاسی رفسنجانی در داخل و خارج کشور.اما غلامحسین ذاکری و نقش مجله او در فرهنگ ایران، برای بسیاری کسان که آدینه را در سالهای ۶۴ تا ۷۷ میخواندند و از جمله برای نسلی که با پل آدینه به جهان فرهنگ و سیاست پا گذاشت و با این مجله بزرگ شد، آشنایانی هستند از یادنرفتنی.
مسعود بهنود در مورد آغاز به کار مجله آدینه چنین میگوید:
در فضایی که شب و روز از میان اخبار جنگ برای گروهی امید و برای عده ای نومیدی میبارید، کسی را نمیشد به این خطر راضی کرد. تا آن که شبی نومید از جمع سه نفریشان یک جرقه بیرون زد. حساب و کتابی روی یک ورقه کاغذ و در نهایت این که با دست خالی هم میتوان. منتها از همه چیز باید کاست. از رنگ و شکل و اندازه، ۶۰ هزار تومانی که فراهم آمد یکی فرش فروخت و دیگری ساعت کارتیه را به طلا فروش وانهاد، برادر سیروس و همسر غلام، کسی در آن نزدیکی نبود که دست در جیبش نکردند این عاشقان که در میان آتش و خون دنبال یک بیت عاشقانه مهجور میگشتند. تا بود میز ناهار خوری یکی از اینان از اثر ستون هایی که بریده میشد شرحه شرحه بود. آنها بی فانوسقه مشق نظام میکردند، بیدفتر، بی وسیله، فقط و فقط عشق به انجام کاری نشدنی و برپا داشتن یک رسانه، کاشتن یک نهال در دلشان بود، آن هم وقتی که همه چیز خبر از کویری شدن زمین میداد.جمع راضی شد به مجلهای بیجلد و اندازهای غیر عادی که فقط به آن ماشین چاپ میخورد که به اینان تخفیف میداد. صفحات هم در محاسبه ها کم و کمتر شد. خانه یکیشان شد آتلیه مجله و خانه دیگری دفتر بود. عاشقان بی خویش بر این باور بودند که همین یک مجال را زندگی به آنان داده و فقط آرزوی یک قمار دیگر در دل داشتند.سیروس علینژاد مانند همیشه جمعشان شروع کرد به سفارش دادن مطلب به کسانی که باور نداشتند چنین جنونی پا بگیرد. همان روزها زنده یاد ایرج افشار وقتی حکایت را شنید گفت شما فقط مجنونید که میخواهید وسط این شهر جنگی برهنه برقصید، اما بودند کسانی که کاری کردند که نومیدی جرأت نکند به این جمع راه یابد. و خلاصه روزی که از آن روز بهتر نمیبود. شنبه دومین هفته از آذر، ماه آخر پاییز ۱۳۶۴ برای همه شان بهاری شد. با همان اوراق پراکنده بدون منگنه که نام مجله بر آن نمیشد نهاد. به جز صاحب امتیاز که از او گریزی نبود، هیچ یک نام خود را بر این اوراق ندادند، نشریه آدینه متولد شد. نشریه آدینه در سال ۶۴ و به دورانی منتشر شد که فرهنگ غیر حکومتی را به سکوت تبعید کرده و حتی پاتوق های روشنفکری را نیز بسته بودند
مجله آدینه در سال ۱۳۷۷ با دستور قاضی سعید مرتضوی توقیف شد و امتیاز مجله لغو شد. مرتضوی او را به سه ماه زندان محکوم کرد. در آبانماه ۱۳۷۹ شعبه دوم دادگاه تجدید نظر تهران این حکم را به لغو امتیاز موقت به مدت ۵ سال، کاهش داد. غلامحسین ذاکری به این حکم اعتراض کرد. این حکم در سال ۱۳۸۱ لغو شد و مجله آدینه از همه اتهامات واردشده تبرئه شد. غلامحسین ذاکری در این مورد میگوید:
گفتند میتوانی نشریه آدینه را منتشر کنی، اما آدینه را دیگر منتشر نکردم. واقعیت این است که آدینه را باید با چه کسانی منتشر میکردم؟ همه رفته و پراکنده شده بودند.دیگر خیلی دیر شده بود.
(مهرنامه، شماره ۲۶)
مجله آدینه به گفته فرج سرکوهی شاید تنها مجله فرهنگی در ایران بود که به چنین تیراز بالایی دست یافت. مجلهای که در آن از مهندس مهدی بازرگان تا احمد شاملو مینوشتند. تا شماره ۴۶ همانطور که گفته شد سیروس علینژاد سردبیر آن بود و فرج سرکوهی معاون سردبیر و از شماره ۴۷ به بعد تا سال ۱۳۷۵، فرج سرکوهی سردبیرش بود. پس از سرکوهی برای مدت کوتاهی، منصور کوشان سردبیری آن را عهده دار شد. پس از نشریه آدینه غلامحسین ذاکری به انزوا رفت. ذاکری پس از تعطیلی نشریه آدینه تنها شده بود. او که به دفتر آدینه و نشست و برخاست هر روزه با شاعران، نویسندگان و روشنفکران خو گرفته و با موج هائی زیسته بود که با هر شماره آدینه برمی خاست، تنهائی دوران تعطیلی آدینه را به تلخی زیست… تعطیلی آدینه ذاکری را از پای درآورد و سرطان ریه کار را تمام کرد.
جهت دانلود رایگان شماره های نایاب نشریه آدینه به لینک زیر مراجعه نمایید