ویرگول
ورودثبت نام
رسول والی سیچانی
رسول والی سیچانی
خواندن ۳ دقیقه·۱۰ ماه پیش

دلیل کات با احمد

توی پست قبلی کلا اصل ماجرا رها شد و همه گیر داده بودن که چرا بخاطر سیاست رفاقت رو گذاشتم زیر پا.

آقاجان من بخاطر اختلاف سیاسی رفاقتم با احمد رو قطع نکردم. همون طور که تا حالا بخاطر شباهت سیاسی با هیچکس دوست نشدم. حتی شباهت مذهبی هم نمیتونه یه رابطه دوستی ایجاد کنه یا خراب کنه. حتی در مورد ازدواج بنظرم اینطور نیست.

پس چیه؟

به نظرم هرچی که هست درباره فلسفه س. همه چیز فلسفه س و مابقی امور دور این موضوع میچرخن. سیاست حول فلسفه س، دین و مذهب هم همینطور.

حالا چرا با احمد بهم زدم؟ بخاطر فلسفه ی رفاقت. به نظرم رفاقت یه حداقل هایی داره که احمد رضایتشان نمیکرد و من سالها این موضوع رو تحمل کردم تا اینکه صبرم به سر رسید و تحملم تموم شد. به نظرم کسی که حداقل ها رو رعایت نکنه، شایسته ی دوستی با من نیست.

نه اینکه خودم رو خیلی بالا بدونم، ولی برای خودم احترام قائلم. چرا باید با کسی رفاقت کنم که با من صادق نیست و درباره درآمدش، سلامتی بچه ش، مخارجش و روابطش به وضوح به من دروغ میگه؟ اونم در حالی که خودم در اولین ملاقات باهاش تمام جیک و پوک زندگیمو گفتم. اینکه همسرم معلومه اینکه خانواده م طردم کردن اینکه توی خونه ی پدرخانمم زندگی می‌کنم اینکه درآمدم چقدره و خیلی چیزهای دیگه رو تو همون جلسه اول گفتم بهش. چون آدم صادقی ام ‌و چیزی رو مخفی نمیکنم. احمد هم همیشه صداقت من رو ستایش می‌کرد و می‌گفت با اینکه از نظر اعتقادی و سیاسی خیلی باهم اختلاف نظر داریم ولی من شیفته ی صداقت تو هستم و بخاطر همین دوست دارم باهات رفیق باشم.

آیا کسی که اینطور شیفته ی صداقت منه نباید خودش یکمی صداقت داشته باشه؟

یه مورد دیگه خوش قولیه. ببین من میتونم بهت قول کاری رو ندم ولی اگه دادم باید انجام دادن اون قول مث مرگ و زندگی باشه برام. نه اینکه اصلا فراموش کنم که چه قولی دادم و تازه بدتر، طلبکار هم باشم.

مورد بعدی سوء استفاده های مکرر احمد از توانمدیهای نرم افزاری من بوده. در واقع خیلی جاها احمد من رو گذاشته زیر پاش و از من رفته بالا‌.

پس میبینیم که جدایی من از احمد هیچ ربطی به اختلافات سیاسی نداره و ماجرایی که تعریف کردم هرچند واقعی بود و واقعا اتفاق افتاده بود، ولی دلیل جدایی من و احمد نبود.


همه ی اینها به کنار، به نظر شما بهتر نیست رئیس جمهور آینده از الان هیچ دوست و رفیقی نداشته باشه؟ اینجوری وقتی رئیس جمهور شد نمیاد تمام رفیق هاش رو وزیر و مدیر کنه و سعی میکنه هرکی شایسته تره مدیر باشه. واقعا پیشرفت و توسعه خیلی سخت نیست، همینکه هرکی متخصص تره بالاتر باشه خودبخود همه چیز درست میشه. من واقعا روحم به درد میاد وقتی میبینم کسی مثل مجتبی شکوری، محمد فاضلی، جمشید آرین، عادل فردوسی پور و خیلی های دیگه توی این کشور هیچ کاره ن.

ببین توی هر کشوری احمق هست. مشکل ما اینه که احمق ها مدیر میشن و متخصص ها مهاجرت میکنن. متاسفم برای کشورم...

رئیس جمهوراختلاف نظررابطه دوستیفردوسی پورسیاست
آقای ریس جمهور!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید