به نظرم کسی که برای زیارت اربعین پیاده میره کربلا، چند تا انگیزه میتونه درونش وجود داشته باشه. هر کدوم از این انگیزهها میتونه از صفر تا نزدیکِ صد در صد متغیر باشه. هر زائر اربعین حتما حداقل یکی از این انگیزه ها رو داره. اینا نظر شخصی منه. اگه انگیزهی دیگه ای میشناسین لطفا توی کامنت ها اضافه کنید. متشکرم.
اینکه حس میکنی با شرکت در پیادهروی اربعین، داری اسلام رو تقویت میکنی و این قدرت منسجم، میتونه جهان رو از ظلم نجات بده. در واقع با هر قدمت میخوای اسلام رو یک درجه قویتر کنی و این قدرت، به منبع اصلی قدرت یعنی امام زمان وصل میشه و در نهایت این قدرتِ زیاد باعث میشه ظهور اتفاق بیفته و تمام.
امام حسین رو دوست داری و اعتقاد داری کشتی نجات هستند و زیارت امام حسین هم ثواب زیادی داره که معادل هزار حج واجبه. برای کسب این ثواب اخروی سختیهای سفر رو به جون میخری و پیاده عازم کربلا میشی.
در هیچ بازهی زمانی نمیشه اینقدر ارزون و اینقدر باحال و باصفا یه کشور دیگه رو گشت. از نجف و کربلا گرفته تا سامرا و کاظمین. حتی شهرهای دیگه و مناطق مختلفی که در کشور خودمون کمتر دیده میشه جذابیتهای توریستی دارند. مثلا نخلستانهای عراق که دیدنی هستند و مردم محلی با خرماهای بومی و بشدت تازه و خوشمزه ازت پذیرایی میکنند جذابیت ویژه ای داره. توی این سفر با فرهنگ و آداب و رسوم و پوشش و معماری یه کشور دیگه از نزدیک آشنا میشی که اگه عاشق آشنایی با فرهنگ های مختلف باشی، خاطرهای به یادموندنی برات میشه.
خیلی شبیه به سنت پر کردن یخچال و فریزر از قیمه در ایام محرم. یه چند روزی میری سفرِ خارجی اونم تقریبا رایگان با غذای رایگان و جای خواب رایگان. حتی رفت و آمد تا مرز هم برای بعضیها رایگان در میاد. صفهای طویل کباب و جوجه در مسیر پیاده روی شاید شاهدی باشه بر این ماجرا.
اگه همه ی اطرافیانت به دین و خدا و پیغمبر فحش میدن یه جور رفتار میکنی، و اگه همه مومن و خداترس هستند یه جور دیگه. البته واکنش ها یکسان نیست. یه نفر ممکنه در خانواده ای بیدین باشه، ولی برای فرو نشاندن عطشِ کنجکاوی، یا لجبازی، یا ایمان واقعی و راستین به چنین سفری بره. یا برعکس. در هر صورت انگیزهی محیط، یه انگیزهی جدّیه که ممکنه باعث بشه پای تلویزیون بشینی و بهعنوان جامانده اشک بریزی، چون تمام دوستان و آشنایان و همکاران و رفقا رفتهن و تو جا ماندی. ممکنه حتی جاماندگیِ خودت رو بهخاطر بیلیاقتی یا بدبودن یا گناهانِ خودت بدونی.
یا برعکس، ممکنه اینکه رفتی کربلا و موقع برگشت، بقیه بهت احترام میذارن و خاکِ کف کفشت رو مقدس میدونن و برات بنر میزنن، یک درصد انگیزه برات ایجاد کنه که بری. بالاخره این هم یک نوع انگیزهس، هرچند خیلی چندشه.
علاوه بر تمام انگیزه های بالا، یه انگیزهی دیگه هم هست. گفته میشه امام حسین یک جذابیت و کشش خاص داره. یه جور مغناطیس. حتی گفته میشه شروع این مغناطیس از اربعین هست. یعنی زیارت اربعین یک جور گرانش خاص در ذات خودش داره که افراد رو به خودش جلب میکنه.
خب تمام شد. موارد بالا رو من به نظرم رسید میتونه موثر باشه در اینکه یک نفر تصمیم بگیره برای اربعین پای پیاده به زیارت امام حسین بره. واقعا نمیدونم چقدر درسته. فقط به فکرم رسید شاید جالب باشه یه نفر اینارو لیست وار بنویسه. و نکته ی آخر اینکه خیلی نامردیه اگه یه نفر رو متهم کنیم به داشتن فقط یکی از این انگیزهها. ما نمیدونیم بقیه چه انگیزههایی دارند، حتی خودشون هم ممکنه ندونن. پس بقیه رو متهم نکنیم. التماس دعا.