همیشه و همیشه تو اخبار یه آمار نا امید کننده ای در مورد تعداد بیکارها وجود داره که عین قارچ سریع رشد میکن و هی از میله های نمودار صعود می کنن و میرن بالا و قصد پایین اومدن هم ندارن که ندارن
بعدش یکی تو جمع آه میکشه که خدا بداد جوونامون برسه و یکی دیگه تقصیرها رو میندازه گردن دولت و حکومت و رانت و هزار تا چیز دیگه که مانع کار کردن جوونا شدن و این بنده های مظلوم خدا هم که فرو رفتن تو کاناپه (در بهترین حالت) یا تازه هدفون رو از رو گوششون برداشتن و نمیدونن جریان چیه، اما تائید میکنن!!!
واقعاً تقصیر کیه
رشد بی رویه جمعیت تو دهه های شصت و هفتاد
نبودن ارتباط مناسب بین صنعت و دانشگاه
تحصیلکرده بودن قشر عظیمی از متولدین این دو دهه و آرزوی پشت میز نشینی
استخدام و بکارگیری افراد در سازمان های دولتی و خصوص بر اساس ارتباطات و ...
و یا ....
مشکل اینها هست اما همش نیست
تجربه شخص من در مورد استخدام میگه این نیست. کمی بی مسئولیتی و حمایت بی دریغ و مدل خاله خرسی خانواده ها هم هست که بی نهایت تاثیر گذاره
نمونه اش اونایی هستن که رزومه میفرستن و جلسه مصاحبه رو نمیان بدون اطلاع و دلیل
یا میان مصاحبه و همه حواسشون به اینه که خدایی نکرده یه کامنت اینستاشون بی جواب نمونه
یا تو مصاحبه تا میرسن میپرسن چند؟ و کی؟ (چقدر حقوق میدین و ساعت کاری چیه)
تو بخش اضافه کاری و ماموریت میزنن خیر
یه روز میان و بعد میگن خیلی سخته ما نمیایم
راه خونشون به شرکت دوره و تحمل خستگی راه رو ندارن
میگن توقعاتتون خیلی بالاست
میان و حوصله کار کردن و بودن تو یه محیط با همکار ها رو ندارن
و ....
شما چقدر با اینکه که کار هست و کارکن نیست موافقید؟