آگاهی نقطه عطف راهبران و سیاستمداران معنوی و الهی در برابر سیاستمداران غیرالهی است. علت استواری و پایداری راه راهبران معنوی همین آگاهی در پس ایمان آن هاست؛ به گونهای که پیش از دعوت به مسیر، خود راه را پیمودهاند و به آن ایمان آگاهانه آوردهاند نه ایمان مقلدانه یا متعصبانه!
امروزه با افزایش دشمنان و برنامههای مدون برای حذف ایمان از جامعههای الهی درک تفاوت انواع ایمان و تلاش برای رسیدن به ایمان آگاهانه اهمیت دارد. همانطور که از عنوان هر کدام پیداست، ایمان مقلدانه ایمانی است که به اعتبار افرادی که مورد قبول ما هستند بر دلهایمان نشسته است و پیش زمینهی عقلی و اگاهانه ندارند. ایمانهای متعصبانه نیز صورت دیگری از تقلید است که فرد با تحجر و تعصب حاضر به تغییر باورهایی که از پیشینیان به او رسیده است، ندارد و نه دلیلی بر درستی ایمان گذشته و نه بر رد ایمان نو ندارد.
ارزش واقعی ایمان و آن ایمانی که عمارها و عبدالله مسعودها را میسازد، آگاهی و تفکر است، این نوع ایمان با گوش جان درک میشود و ریشهدار است و در برابر وسوسهها از بین نمیرود. فرد با ایمان آگاهانه، با بصیرت، با شعور و بدون ترس پیش میرود، زیرا از مسیر و نتیجهی راه آگاه است و به آن ایمان دارد. رسیدن به این ایمان مخصوص قشر خاصی نیست و هر فرد تنها با به کارگیری قوهی عقل خود میتواند مراتبی از آن را به دست آورد.
این ایمان با جلوههای قرآنی در افرادی ظاهر میشود که همواره به یاد خدا هستند و نشانههای او را در هر پدیده ای مییابند و از همه مهمتر، میدانند هیچ چیز در دنیا بیهوده نیست و به دنبال یافتن جایگاه اثر خود برای حفظ نظم جهان هستی هستند و در این مسیر از هر دو پیامبر باطنی و خارجی بهره مییابند. آنچه که امروز اهمیت دارد تلاش برای افزایش اگاهی مومنان برای حفظ آنان در مسیر حق میباشد.
امروزه اهمیت ایمان آگاهانه و مربیان و رهبرانی که همچون پیامبران و امامان از پی مسیری که آگاهانه طی نمودهاند تا به ایمان حقیقی دست یافتهاند، بیش از پیش احساس میشود. نسل امروز با روحیه پرسشگرانه و نفی و قبول موضوعات تنهای با دلایل عقلانی زمینه و بستر بسیار مناسبی برای رسیدن به ایمان آگاهانه دارد اما با ارائهی الگوهای اشتباه، درگیری با جهان مدرن و نسلهای گذشتهای که به اصطلاح بلهقربانگو تمام عقاید را پذیرفتهاند و در سطح مناسبی از آگاهی از آنها نیستند، هر چه بیشتر از هویت قدسی خود دور شده و درگیر پوچی و بی معنایی در زندگی شده است.
نیاز امروز جوانها و نوجوانها آگاهی از جنس معرفت به اندازهای که قابل دستیابی است، میباشد. خلا امروز در دوران غیبت دوری از پیامبرهای بیرونی در عین تقلای پیامبر درونی برای رسیدن به حقیقت و معنای زندگی است. ایمانی که نه مصداقی از تحقق آن به طور واضح در پیرامون دیده میشود و نه دلایل و عقلانیت آن را با قدرت به نمایش میگذارند، آگاهانه نخواهد شد و چه بسا هدف و مبارزهی امروز نه حفظ ایمان بلکه رشد و بالندگی ایمان آگاهانه در لایههای مختلف جامعه است.
امروز که تنها تریبون و جلوهی ایمان از طریق منبرها و از زبان افرادی است که لباس روحانیت به تن دارند ، در وهلهی اول باید افرادی را روی کار آورد که گفتوگوهای منطقی، با درک اقتضائات زمان و البته نوازش فطرت به جای سرزنش او با جوانان و نوجوانان ارتباط بگیرند و برای وارد شدن به وادی ایمان راهبرد تازه و بنیادی چیده شود. از طرفی با معرفی شخصیتهای بالنده در ایمان چه در عصر حاضر و چه در صدر اسلام و با بازسازی منطق عملکردی و رفتار آنها با توجه به نیاز امروز بشر و دنیای مدرن دریچه و بیانی تازه از چارچوب دین و ایمان به طوری که قابل درک، پذیرش و دستیابی باشند، ارائه شود تا در عین فعال بودن عقل و پیامبر باطنی هر انسان راهی برای نشانه یابی از طریق پیامبر بیرونی نیز به وجود بیاید.
#ط_نصراوی