
مجلات اقتصادی آمریکا دارن درباره این مینویسن که چطور "پولدارها پولدارتر میشن و فقرا فقیرتر" و چاره این دو شاخه شدن اقتصاد چیه!!
از اونجایی که این موضوع در ایران هم وجود داره تصمیم گرفتم بطور خلاصه این موضوع مهم اقتصادی رو به زبان ساده توضیح بدم. این وضعیت اقتصادی که توش هستیم سخت ناامیدکنندست و امیدوارم ازش بیرون بیاییم!!
اقتصاد پولدار و فقیر در اثر #تورم ناشی از چاپ پول بوجود میاد و از بعد از کرونا که 50% هزینههای مصرفی آمریکا توسط 10% از جامعه پرداخت میشه پررنگ شده و حسابی مورد توجه اقتصاددانها قرار گرفته.
از قدیم در ایران این جمله رو شنیدیم ولی لازمه بیشتر درباره ویژگیها و راهکارهای عبور از بحران چنین اقتصادی آشنا بشیم. اقتصاد K شکل از اونجایی نامگذاری شده که در حرف K یک نیم خط رو به بالا ستعاره از کسانی که پولدارتر میشن. و یک نیم خط هم رو به پایین میره که استعاره از بخشی از جامعه است که فقیرتر میشن. و همچنین قشر متوسط که کوچیک و کوچیکتر میشه و جامعه فقط به دو دسته فقیر و غنی تبدیل میشه.
در این نوع اقتصاد تورم به دلیل #چاپ_پول جدید وجود داره. و #دولت، شرکتهای بزرگ و افراد ثروتمند یا قدرتمند دسترسی بیشتری به این پولها از طریق دریافت وامهای بانکی از #بانک_مرکزی دارن. وام بانکی به عنوان پول دسته اول (تازه چاپ شده) به دست هرکسی که برسد همراه با ارزش اقتصادی هست چون هنوز قیمتها در اثر نقدینیگی جدید افزایش پیدا نکردن و در ادامه اقساط وام رو با پول متورم شده (بی ارزش شده) پرداخت میکنن.
یه ویژگی دیگه نرخ بهره بانکی هست که در صورت پایین نگه داشته شدن به نفع دولت، قشر ثروتمند یا قدرتمند و شرکتهای بزرگ خواهد بود و نه به نفع قشر ضعیف یا شرکتهای کوچک.
کسانی که صاحب دارایی نظیر خانه، زمین، طلا و … هستند فاصله اقتصادی شان با سرعت از کسانی که مالک دارایی نیستن و به درآمد حاصل از کار متکی هستن، افزایش پیدا میکنه و قشر متوسط روز به روز آب میره و جامعه به لحاظ اقتصادی هر روز بیشتر از دیروز به دو دسته فقیر و غنی تفکیک می شه.
اقتصاد K شکل تاثیرش رو مستقیما بر الگوی مصرف میذاره! خصوصا شرکتهای B2C باید این تاثیرات رو مورد مطالعه قرار بدن. در این نوع اقتصاد افراد جامعه با صرفهجویی بیشتر تلاش میکنن پول خود را با خرید انواع دارایی نظیر طلا/نقره، ارز، مسکن و … دربرابر تورم آینده بیمه کنن. در چنین وضعیتی رشد اقتصادی اتفاق نمیافته و اصطلاحا اقتصاد کشور دچار نشتی (خروج پول از چرخه عرضه و تقاضای محصولات مصرفی یا سرمایهای) شده که این خودش این وضعیت رو تشدید میکنه. به زبان سادهتر وقتی بازاری نباشه، رشد اقتصادی هم در کار نیست.
**(در ایران مردم از قدیم یادگرفته بودن که با صرفهجویی کردن و در عوض خرید طلا، زمین، خانه و … ثروت اندوزی کنن و همین پیشینه از وضعیت معیشت مردم تا امروز حمایت کرده ولی اقتصاد امروز ریاضت بیسابقهای رو حداقل در سالهای اخیر میطلبه که حتما اقتصاد کسب و کارها رو هم تحت تاثیر قابل ملاحظه قرار خواهد داد.)
نقدینگی بالا بدون رشد اقتصادی همسطح بعد از دوران کرونا اقتصاد آمریکا را K شکل کرده. خصوصا که صنایع های-تک و هوش مصنوعی در مقایسه با سایر صنایع به سرعت در حال شد هستن و منابع زیادی رو تصاحب کردن. همچنین صنایع انرژیبر به طور قابل ملاحظهای نسبت به سایر صنایع آسیبپذیر شدن.
در آمریکا ۱۰% از افراد با درآمد بالا، تقریبا ۵۰% از کل هزینههای مصرف کننده رو تشکیل میدن. یعنی رشد اقتصادی آمریکا توسط این قشر و همچنین شرکتهای بزرگ آمریکا رقم می خوره و نه عامه مردم. درواقع بخش بزرگ جامعه توی بازی نیستن و نه تنها رشد نمیکنن بلکه با ریسک افت هم روبرو هستن.
با این همه حساسیت اقتصاددانها به دو مسیر واگرای اقتصاد آمریکا، فعلا نرخ تورم سالانه در آمریکا فقط ۴% هست. (پس سریع با خودمون مقایسه نکنیم، هنوز مونده که به ما برسن!)
این اثر میگه که اولین دریافت کننده عرضه جدید پول، فرصت آربیتاژ داره و میتونه قبل از افزایش قیمتها خرید کنه! اثر کانتیلون رو در همه مقالههای اقتصاد K شکل بهش اشاره میکنن تا بتونن وضعیت رو بهتر توضیح بدن. این اثر توسط ریچارد کانتیلون در قرن گذشته مطرح کرده و توضیح میده چطور تورم برای بعضیها نعمته و برای بعضیها مخرب. کانتیلون میگه مهمترین نکته اینه که پول چاپ شده اول توسط چه کسانی دریافت میشه، اونها بالا میرن و بقیه پایین! این جریان، پنهانی ثروت را جابجا میکند.
کانتیلون میگه مهمترین نکته اینه که پول چاپ شده اول توسط چه کسانی دریافت میشه، اونها بالا میرن و بقیه پایین! این جریان پنهانی است که ثروت را در کشور جابجا میکند. یا به عبارت عامیانه پولدارها پولدارتر میشن و فقرا فقیرتر.
در این جریان پنهان، کسانی که پول چاپ شده رو از بانک مرکزی دریافت میکنن (مثل بانکها و موسسات مالی و وام گیرندههای کلان یا دولت) قبل از افزایش قیمتها امکان خرید دارن و بعد از اون اقساط رو با پول متورم یا بیارزش شده و نرخ بهره پایین پس میدن و در این میون ساختار اقتصاد رو هم بر اساس منافع خودشون تغییر میدن که در بلندمدت آسیب بیشتری ایجاد میکنه.
کانتیلون علاوه بر آشکار کردن جریان پنهان ثروت در اثر تزریق پول جدید، نشون داده که این پول جدید علاوه بر افزایش قیمتها، ساختار اقتصاد رو هم تغییر میده. یعنی ترجیحات دریافتکنندگان پول جدید در خرج کردن باعث ایجاد تقاضای جدید در حوزه ترجیهات اونها میشه. سپس کارآفرینان با ایجاد ظرفیت بیشتر در این حوزهها منابع رو صرف این بخشها میکنن. از طرفی تقاضای قشر آسیب دیده از تورم، کاهش پیدا میکنه و در نتیجه تولید/عرضه نیاز این گروه هم کاهش پیدا میکنه. این خودش باعث افزایش قیمت مضاعف محصولات مورد نیاز این قشر میشه.
داستان متضررین اینجا تموم نمیشه و همون کارآفرینانی که به دلیل افزایش قیمتها سرمایهگذاری در حوزههای ترجیهات کرده بودن (مثال برای این تیپ پروژهها در ایران زیاده) و ظرفیت جدید ایجاد کرده بودن هم در ادامه وقتی اقتصاد به سمت تعادل بره، متوجه میشن که سرمایهگذاریهاشون از سودآوری خارج شده و اگر نتونن داراییهای سرمایهایی شون رو تغییر کاربری بدن ورشکست میشن و تعدیل نیرو میکنن (مارکسیستها اینجا فکر میکنن که این سرمایهدارها هستن که دارن حقشون رو می خورن و قیمتها رو بالا بردن و بیکاری رو افزایش دادن و پیشنهاد میدن نرخ بهره و مالیات کاهش پیدا کنه که این راهکار نتیجه معکوس داده در واشنگتن).
بدیهی است که در اقتصاد K شکل مردم با استفاده از وام و خرید کالاهای امن مثل طلا و نقره خودشون رو در برابر آسیبهای تورم درنده و ناتوانی در خرید حفظ میکنن و در بهترین حالت از وام برای خرید طلا و پسانداز امن استفاده میکنن و نه خرید محصولات مصرفی. در این شرایط مردم صرفه جویی پیشه میکنن و حتی به کالاهای دست دوم رو میارن که همه اینها باعث کاهش درآمد ملی میشه، درنتیجه پس انداز هم کاهش پیدا میکنه و به فقر بیشتر دامن میزنه. در چنین منجلابی راهکارهای سطح کلان رو اقتصاددانهای آمریکا پیشنهاد دادن که چند مورد رو اشاره میکنم:
باید جریان دریافت پولهای تازه چاپ شده در بخشهای جامعه شناسایی و متوازن بشه! پول تازه چاپ شده در آمریکا بخشی در اختیار دولت و بخشی هم در اختیار بانکها و موسسات مالی برای دادن وام قرار میگیره. بانکها و موسسات مالی ترجیح میدن این پول رو به تعداد کمتری وام گیرندگان کم ریسک بدن که مجبور هم نباشن ذخیره احتیاطی بالایی برای احتمال عدم وصولها ذخیره کنن. در نتیجه وام کم بهره در حجم زیاد در اختیار معدود شرکتهای بزرگ یا افراد با نفوذ قرار میگیره.
کاهش مخارج دولتی با محدود کردن برنامهها و در نتیجه کاهش کسری بودجه
افزایش نرخ بهره با ایجاد هزینه برای کسانی که وامهای کلان از ناحیه پول تازه چاپ شده دریافت میکنن باعث میشه اقتصاد K شکل محو بشه
بی ارزش نکردن پول رایج کشور در برابر ارزهای خارجی با چاپ پول!! (این سیاست رو بعضی کشورها برای به صرفه کردن تولید در کشور خودشون و هاب صادراتی شدن، بکار میبرن در حالی که نتیجه اش کاهش درآمد ملی میشه و از طرف دیگه اگر ارز شما بی ارزش باشه ولی صادرات نداشته باشی یعنی فقر کامل)