تبلور مهر
تبلور مهر
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

مسیر را باید نوشِ راه كرد!

?

⁃ می‌خوام بنویسم.

⁃ از چی؟

⁃ از همه‌چی...

⁃ وقتت رو تلف نکن. بشین مسائل ریاضی و تمارین فیزیکت رو حل کن.

⁃ شاید یه روز نویسنده شدم.

⁃ که چی؟

⁃ تأثیر یه جمله‌ی شگرف، شگفت انگیزه.

⁃ اوه اوه فردا امتحان داری، بی‌خیال شگفتی‌های شگرف!

اين مكالمه‌ی هر روز من با خودم از اوان نوجوانی بود. وجودم تشنه‌ی نوشتن بود. اما نه خودِ خودم، نه خودِ والدم، نه خودِ جاه‌طلبم و نه خودِ هدایتگرم حاضر نبود وقتِ محاسباتى‌اش را با کلمات تلف کند.

اما از یک جایی به بعد تمارین ایستادند، مسائل به ایستگاه آخر رسیدند، و منِ مسافر پياده شدم. هنوز مقصد را نيافته بودم. حیران در کوپه‌های قطار بعدی پرسه می‌زدم. عاقبت “نوشتن” به دادم رسید. به مکالمات من با خودم جهت داد. و به مقصدی معین رهنمونم شد.

حالا باید پیاده می‌شدم. در پی مقصد می‌دویدم. می‌دویدم. می‌دویدم. و می‌دویدم.

من درست متوجه مسیر نبودم. تاجایی که مقصد مایه‌ی تشویشم می‌شد. تصمیم ‌گرفتم بایستم. زیر باران، حرکت آهسته کنم. طره‌ی اشتیاق خیس کنم. می‌دانستم که خودشان زیر نور آفتابِِ پساباران خشك مى‌شوند. نگاهم را همچون کودکی بازیگوش سوار رنگین‌کمان کنم. و ادامه‌ی مسیر را لی‌لی کنان بروم. كمى بايستم. نفس تازه كنم.و اين بار در آغوش گردباد، دوباره در پى مقصد بدوم.

اين همه آسمان و ريسمان به هم بافتم كه بگويم؛ "نوشتن" هويتى انسانى است. نبايد دست‌مایه‌ی اضطرابِ نباتى بشود. راهبردِ به‌روزِ نگارش هرچه که باشد، نباید از اصل آرام‌بخشی آن بکاهد. نوشتن بايد با خيالى آسوده باشد. نه تحت فشار اضطراب چارچوب‌ها. باید خود را به کوچه‌ی رهایی از قراردادهای انتزاعی زد. نباید بيمارگونه دچار قواعد ساختارگرایی و نگرش‌های فرمالیستی شد. باید از ساختارهاى فنى،پلهساخت نه پل! باید دانه دانه آنها را به خاطر سپرد و یکی یکی بالا رفت. پل شگرد انسان معاصر برای دور زدن مسیر هست. اما به اعتقاد من؛ مسیر را باید نوشِ راه كرد.

✍?تبلورمهر


مهدیه پوراسمعیل هستم. تمامِ خلوتِ من، خواندن است و نوشتن. کانال تلگرام: t.me/tabalvoremehr_me
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید