ویرگول
ورودثبت نام
تبصیر | Tabsir
تبصیر | Tabsir
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

تأملی در مفهوم استکبار و ریشه های استکبارستیزی (۱)

✍ یادداشت - علی کمالی:

استکبارستیزی؛ واژه ای است که از آغاز پی ریزیِ انقلاب اسلامی بیشتر دیده و شنیده می شود. اما ابتدا باید بدانیم که صرفِ استکبار به چه مفهومیست تا بعد عَلم مبارزه با آن را برافرازیم.

استکبار از ریشه کِبر، در لغت به معنای خود بزرگ پنداری، برتری جویی، عدم پذیرش حقیقت و گردن کشی در مقابل واقعیت آمده است.

در مبانی دینی این صفت فقط برای خداوند، حقیقت دار و پسندیده و برای غیر خداوند صفتی غیر واقعی و ناپسند ذکر شده تا جایی که در آیه ۲۳ حشر "هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ" این برتری را یکی از صفات خداوند شمرده و در آیه ۲۳ نحل "إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ" تکبر را صفتی منفی برای انسان یادآور شده است.

صفت تکبّر، بُعدی فردی دارد و بُعدی اجتماعی، همانگونه که تکبّر فردی از درون جان انسان برمی‌خیزد، تکبُر اجتماعی نیز از بطن جامعه بر می‌خیزد. لذا انسان مستکبر، دولت مستکبر، گروه مستکبر، عبارت است از آن فرد و آن دولتی که از طرفی برای حفظ منافع خود در امور انسان‌ها و ملّت های دیگر با آزادی مطلق مداخله می‌کند و از طرفی دیگر حقّ تحمیل بر ملّت‌ها را برای خود قائل است؛ طوری‌که به هیچکس هم پاسخگو نیست.

در واقع این کشورهای استکباری، جهان را از زاویه نگاه خود به دو بخش آزاد و قرنطینه سیاسی تقسیم‌‎ ‌‏کرده اند؛ در بخش آزاد جهان، این ابرقدرت‌ها هستند که هیچ حد و مرز و‌‎ ‌‏قانونی نمی شناسند و استعمار، استثمار و‌‎ ‌‏بردگی ملت ها را امری ضروری و کاملاً توجیه شده و منطبق با‌‎ ‌‏همه‌ی اصول و موازین خود ساخته و بین المللی می دانند. اما در بخش‌‎ ‌‏قرنطینه سیاسی که متأسفانه اکثر ملل ضعیف و خصوصاً مسلمانان‌‎ ‌‏در آن محصور و زندانی شده اند، عملاً هیچ حق حیات و اظهار نظری مخالف با رویکردهای کلی آنان وجود‌‎ ‌‏ندارد و تمامی قوانین و مقررات، همان قوانین دیکته شده و در برگیرنده‌ی منافع مستکبران است و به عبارتی ملل ضعیف با ایجاد و بسط این نوع سیستم در جهان، در بسیاری از عرصه های زندگی، مستضعف نگاه داشته شده‌اند. از طرفی اکثر عوامل اجرایی این کشور ها، همان حاکمان تحمیل شده یا‌‎ ‌‏پیروان خطوط کلی استکبارند که حتی فریاد زدن از درد را نیز در درون‌‎ ‌‏این حصارها و زنجیرها جرم و گناهی نابخشودنی می دانند.

با مرور خصوصیات ذکر شده در متن، نام ایالات متّحده آمریکا به عنوان اتمِّ مصادیق استکبار به ذهن خطور می کند که تمام ملت ها و کشور های غیر از خود را مورد تعدی قرار می‌دهد و نیز می‌توان حکومت شاهنشاهی پهلوی در ایران را یادآور شد که جزو دولت ها و سلاطینی بود که از روی ظلم و البته تحت سیطره آمریکا، ملت کشور خود را مورد استضعاف قرار می‌داد. به عنوان مثال در تاریخ آورده اند که محمدرضا شاه برای اینکه نخست‌وزیری را عزل کند و دیگری را نصب کند، مجبور شد به آمریکا سفر کند و چند هفته اقامت و مذاکره کند تا موافقت آمریکایی ها را برای این عزل و نصب جلب کند. در سال‌های آخر حکومت پهلوی کار به جایی رسیده بود که حتی بحث رفتن به آمریکا هم دیگر مطرح نبود؛ در همین‌جا سفیر آمریکا و انگلیس به کاخ شاه می‌رفتند و به او دستور می‌دادند که:"شما در قضیه‌ی نفت اینطور عمل کنید، در قضیه‌ی ارتباطات جهانی اینگونه عمل کنید، با ملت و مبارزین هم بر این منوال رفتار کنید."

درمجموع به عنوان جمع‌بندی می‌توان گفت این شدت از اختناق و عدم استقلال سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی یکی از دلایل تقویت روحیه استکبار ستیزی بین مردم سرزمینی شده است که حدود چهل سال قبل خط پایانی بر ذلیل انگاشته شدن خود کشیدند و با قیام خود کم کم از ذلّت و آغوش جبهه استکبار به عزّت و نقطه‌ی مقابل این جبهه‌ی ظالم رسیدند.
استکبارایرانآمریکاتحریممقاومت
کانال بصیرتی سیاسی با عنوان " تبصیر " توسط عده‌ای از جوانان دانشجوی مومن انقلابی و معاونت بصیرتی-سیاسی هیئت دانشجویی عاشقان ثارالله (ع)دانشگاه علوم پزشکی تبریز t.me/tabsir_tbzmed
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید