تبصیر | Tabsir
تبصیر | Tabsir
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

جنگ ؛ مذاکره یا مقاومت؟

یادداشت: جنگ ؛ مذاکره یا مقاومت؟ (به قلم سعدالله زارعی- استاد دانشگاه، کارشناس و تحلیلگر)

قسمت اول:

برخی تلاش می‌کنند پادزهر جنگ را «مذاکره» معرفی نمایند. یعنی می‌گویند "برای اینکه درگیر جنگی ویرانگر نشویم، چاره‌ای جز مذاکره نداریم" و بر همین اساس منتقدان مذاکره را طرفدار جنگ معرفی می‌نمایند، و حال آنکه اگر به‌طور دقیق به صحنه سیاسی کشور و مواضع جریانات مختلف نظر بیندازیم، می‌بینیم که هیچ فرد و جریانی در کشور نیست که طرفدار جنگ باشد و از قضا آن دسته از افراد و نهادهایی که در تبلیغات سیاسی متهم به طرفداری از جنگ می‌شوند، بیش از دیگران با جنگ مخالفند چرا که اولاً اساساً فلسفه وجودی این دسته از نهادها، جلوگیری از وقوع جنگ است و ثانیاً اگر جنگی هم در بگیرد همین نهادها بیش از دیگران درگیر مشکلات و مصائب آن خواهند بود و هزینه آن را خواهند پرداخت، پس می‌توان گفت اساساً دوگانه «جنگ ــ مذاکره» یک دوگانه توهمی است یعنی وجود خارجی ندارد؛ بلکه آنچه وجود دارد یک جریان سیاسی است که «مذاکره» را تنها راه‌حل کشور در برون‌رفت از فشارهای اقتصادی، سیاسی و روانی دشمن می‌داند و این در حالی است که زیرساخت این تفکر هم چیزی جز «توهم» نیست، یعنی به‌طور واقعی، مذاکره در تجربه بشر، نه لزوماً مانع وقوع جنگ و نه راه‌حل قطع یا کاهش دشمنی‌هاست.


رفع جنگ از طریق «بازدارندگی»


وقوع جنگ، منطق خود را دارد، وقتی دشمن طرف مقابل خود را ضعیف و بی‌دفاع ارزیابی کند و عملیات نظامی را موجب از بین بردن یا ضعیف‌تر شدن آن و واداشتن آن به امتیازدهی و همراهی بداند و از سوی دیگر جنگ را برای خود کم‌هزینه ارزیابی کرده و مدت زمان اشتغال نیروهای نظامی خود به آن را کوتاه بداند، به آن دست می‌زند. تنها در این صورت است که جنگ برای دشمن، «مطلوب» ارزیابی می‌شود.


عدم وقوع جنگ یک راه شناخته شده بیشتر ندارد و آن هم دستیابی طرف ضعیف‌تر به قدرت بازدارندگی است. به این معنا که دشمن، در طرف مقابل خود، قدرتی ببینند که یا در پیروزی بر او دچار تردید شود و یا هزینه‌های جنگ و زمان درگیری نیروی نظامی خود به آن را «زیاد» ارزیابی کند و از آن منصرف گردد. در اینجا طرفی که مورد طمع دشمن است باید سه کار را توأمان انجام دهد؛ افزایش دائمی توانایی بازدارندگی خود یعنی «دستیابی به» تجهیزات بیشتر و کیفی‌تر، «آمادگی برای مواجهه نظامی» و «مانور روی امکاناتی که دارد». این سه کار، سه جزء جلوگیری از جنگ است و در واقع هر کشوری که با یک قدرت کلاسیک و یا نامتوازن قوی‌تر و یا همسان مواجه است و نمی‌خواهد مناسبات فی‌مابین به جنگ پرشدت و یا حتی کم‌شدت بیانجامد، باید این سه جزء قدرت بازدارندگی را مد نظر قرار دهد.


بعضی از افراد که یا فاقد بینش نظامی هستند و یا اصل بازدارندگی در مواجهه با دشمن را قبول ندارند، تلاش برای تقویت بنیه دفاعی و یا مانور روی بنیه دفاعی را «تحریک‌آمیز» معرفی کرده و جنگ‌طلبانه دانسته‌اند. آنان معتقدند مواجهه نظامی با قدرتی که در مرتبه برتر نظامی قرار دارد، لزوماً او را تحریک می‌کند و به درگیری منجر می‌شود. بر این اساس، آنان با ادبیات مبتنی بر آمادگی برای مقابله با سوءنیت و خنثی کردن تحرکات نظامی طرف مقابل مخالفت کرده و آن را بی‌فایده می‌خوانند.


این نگرش البته دارای چارچوب وسیع‌تری است. آنان سیطره قدرت برتر نظامی و یا اقتصادی و... بر امور جهان را «واقعیت»ی می‌دانند که از سوی قدرت‌های در مرتبه پایین‌تر، لاجرم باید پذیرفته شود. آنان تغییر در نظمی که آن قدرت برتر نظامی یا... پدید آورده را تنها در یک فرایند بسیار زمان‌بر ممکن می‌دانند که تنها به وسیله قدرت برتر نظامی جدید قابل تحقق است و تلاش قدرت‌های منطقه‌ای ـ نظیر ایران ـ که احتمال تبدیل شدن آن به قدرت برتر نظامی دنیا ضعیف است را بلندپروازانه، جاه‌طلبانه و ایده‌آلیستی ارزیابی کرده و از آن پرهیز می‌دهند. آنان می‌گویند واقعیت ابرقدرتی را باید بپذیریم و به لوازم آن تن بدهیم. از نظر آنان ابرقدرت به طور طبیعی منافع گسترده‌ای در فرامرزهای خود دارد و در حیطه مرزهای ملی دولت‌ها ورود می‌کند و از دامنه اختیارات آنان می‌کاهد و این چیزی نیست که بتوان آن را تغییر داد کما اینکه نیروهای ابرقدرت مصونیت‌های ویژه‌ای دارند و می‌توانند وارد شئونات داخلی کشورها شوند، قوانینی را بر آنها تحمیل کنند و قوانین و ارزش‌های داخلی آنان را نقض کرده و تغییر دهند. اینها پیامد طبیعی جهانی است که در آن ابرقدرت وجود دارد. در این میان کشورها و رهبران کشورهای جهان لاجرم و به طور طبیعی به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ دسته‌ی کوچک ذیل عنوان «سلطه‌گر» و دسته بزرگ ذیل عنوان «سلطه‌پذیر». از نظر آنان این یک وضع طبیعی است و مخالفت با آن عاقلانه، منطقی و ثمربخش نیست!


دقیقاً از این منظر، این گروه، ادبیات بازدارندگی را ادبیات جنگ می‌دانند و تفاوتی با آن قایل نیستند. در این میان، جالب این است که در حالی که در دایره دسته کوچک‌تر (یعنی نظام سلطه)، نظامیان حرف اول را می‌زنند، ورود نظامیان دایره دسته بزرگ‌تر (یعنی کشورهای تحت سلطه) به معادله قدرت در داخل و توازن قدرت در خارج را غیرمنطقی و خسارت‌بار ارزیابی کرده و به ادبیات بله به سیاسیون و نه به نظامیون دامن می‌زنند! از نظر آنان چون بازدارندگی به معنای عدم پذیرش حقوق ویژه ابرقدرت است، ابرقدرت را تحریک کرده و سبب جنگ می‌شود. جنگی که ـ از منظر آنان ـ نتیجه طبیعی و حتمی آن، پایمال شدن ملت و دولتی است که نمی‌خواهد به حقوق ویژه ابرقدرت‌ها تمکین کند. آنان اصولاً به مقولاتی نظیر «جنگ نامتقارن» و شکست قدرت کلاسیک در برابر قدرت نامتقارن، اعتقادی نداشته و آن را بازی با الفاظ ارزیابی می‌کنند!


این منطق که خود را طبیعی و محتوم جلوه می‌دهد، با واقعیت‌ها و عینیات نمی‌خواند. اگر این منطق طبیعی و حتمی بود، در دنیا هیچ قدرت ضعیف‌تری بر قدرت قوی‌تر غلبه نمی‌کرد و هیچ قدرت قوی‌تری نباید در پیروزی بر قدرت ضعیف‌تر تردید می‌کرد و حال آنکه ما در دوران معاصر، ده‌ها صحنه را شاهد بوده‌ایم که قدرت ضعیف‌تر بر قدرت قوی‌تر غلبه کرده است و ده‌ها مورد وجود دارد که قدرت قوی‌تر از ترس شکست، جنگ علیه قدرت ضعیف‌تر را کنار گذاشته است. مثلاً پیروزی حضرت امام خمینی در جریان انقلاب اسلامی بر رژیم مقتدر شاهنشاهی یک واقعیت است؛ پیروزی ایران در جنگ تحمیلی هشت ساله که یک دنیا در مقابل آن قرار داشت، یک واقعیت است؛ پیروزی‌های مکرر حزب‌الله لبنان بر ارتش و دولت رژیم صهیونیستی از سال 1364 تاکنون یک واقعیت است؛ پیروزی مردم عراق بر اشغالگران نظامی آمریکا و انگلیس یک واقعیت است؛ پیروزی‌های مکرر فلسطینی‌های محصور در غزه بر ارتش اسرائیل یک واقعیت است؛ پیروزی محرومین یمنی بر ارتش‌های عربی و غربی در جنگ چهار ساله اخیر یک واقعیت است؛ نیز هراس آمریکا از درگیری نظامی با ایران یک واقعیت است و...


 پس ادبیات بازدارندگی از یک سو بر مبنای عدم وقوع جنگ و از سوی دیگر بر مبنای غلبه بر دشمن قوی‌تر در جنگ استوار است و این یک راهکار تجربه شده و با هزینه‌ای به مراتب کم‌تر از هزینه جنگ یا مذاکره است.

ادامه دارد...

مذاکرهجنگایران و آمریکامقاومتصلح
کانال بصیرتی سیاسی با عنوان " تبصیر " توسط عده‌ای از جوانان دانشجوی مومن انقلابی و معاونت بصیرتی-سیاسی هیئت دانشجویی عاشقان ثارالله (ع)دانشگاه علوم پزشکی تبریز t.me/tabsir_tbzmed
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید