✍یادداشت: جنگ، مذاکره یا مقاومت؟ (به قلم سعدالله زارعی، استاد دانشگاه، کارشناس و تحلیلگر)
قسمت پایانی:
نظریه جایگزینی دوگانه «جنگ ـ مذاکره»
دوگانه «جنگ ـ مذاکره» برخلاف ظاهر آن و نیز برخلاف آنچه در این باره ادعا شده، دوگانهای توهمی است و همانطور که گفته شد در شرایطی حتی مذاکره طرف ضعیفتر با طرف قویتر میتواند «جنگی پرشدت» را در پی داشته باشد. کما اینکه طرف ضعیفتر با تکیه بر ادبیات نظامی، میتواند شکلدهنده به مذاکرهای شود که متضمن دادن امتیازاتی از سوی طرف قویتر باشد.
در انتخاب بین یکی از دو راه، جنگ یا مذاکره قرار ندارد و اساساً گزینهها در موارد دیگر و در خصوص کشورهای دیگر نیز به یکی از این دو محدود نمیشوند.
اگر هدف از سیاستگذاری، برونرفت از مشکل باشد، در تضاد بین قدرت بالاتر نظامی و قدرت پایینتر نظامی، قدرت پایینتر باید سیاست «بازدارندگی» (Deterrence) را در پیش بگیرد، یعنی به گونهای عمل کند که مانع اقدام نظامی یا شبهنظامی طرف قویتر علیه خود شود. این نکته را هم باید در نظر داشت که نیروی بازدارنده باید بتواند در عمل ثابت کند که قدرت مواجهه با خطر و مدیریت آن را دارد. این را ما میتوانیم «قدرت مقاومت» بنامیم. قدرت مقاومت یک قدرت بازدارنده است و سبب میشود که طرفی که از نظر نظامی در موقعیت برتری قرار دارد، با نگاه به هزینهها، عواقب و احتمالات، از درگیری نظامی چشم بپوشد و در واقع گزینه جنگ را کنار بگذارد. «روئین برکمن» حدود 10 سال پیش در کتاب «نبرد مخفی علیه ایران»، به سختی مواجهه با ایران اشاره کرده است. این «تئوریسین نظامی اسرائیل» که بنا به آنچه خود نوشته، در تعداد قابل توجهی از عملیاتهای امنیتی مخفی اسرائیل علیه ایران و همگرایان منطقهای آن شرکت داشته است، میگوید: «ای کاش بلوک شرق از بین نرفته و دیوار برلین فرو نریخته بود، ما امروز به جای آن با یک قدرت سخت مواجه شدهایم» و «برایان هوک» 51 ساله که از سال 2017 تا 2020 به مدت ۳ سال مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا بود، در گفتوگویی تلویزیونی در اوایل سال ۹۸ گفت: «ایرانیها در همه جای جهان موفق هستند و به حمایت از نیروهای مقاومت در سراسر خاورمیانه از لبنان گرفته تا سوریه، عراق، یمن و بحرین سرگرم میباشند». او چند روز بعد در مصاحبه با «دویچه وله» گفت: «ما به دنبال جنگ نیستیم و اگر هر اقدام نظامی رخ دهد، آغازکننده آن، حکومت ایران خواهدبود». «یاکوف کدی» (Yakov Kodi) رئیس سابق سازمان اطلاعاتی ناتیو اسرائیل، گفته: «از منظر کاملاً نظامی، شکست دادن ایران غیرممکن است و انجام آن برای آمریکاییها مقدور نیست. بنابراین امکان جنگ با ایران و پیروزی در این جنگ وجود ندارد و پنتاگون بهتر از هر کس دیگر این را میداند و در این مورد هشدار هم داده است.»
معنا و مفهوم مقاومت:
بدون تردید وقتی از مقاومت یا بازدارندگی در برابر دشمن حرف میزنیم، معنای آن در گام اول امنیتی و نظامی است، اما واقعاً به این موارد محدود نمیشود. کما اینکه اگرچه تلاش اصلی دشمن معطوف به تضعیف امنیتی ایران است، اما تخاصم آن به حوزههای اقتصادی و سیاسی و حتی تکنولوژیک نیز کشیده شده است. آمریکاییها با صراحت تحریمهای اقتصادی را وسیلهای برای کاهش توانایی سرمایهگذاری ایران در حوزه نظامی و امنیتی میخوانند.
پس به موازات آن، مقاومت و بازدارندگی ما در مقابل آمریکا حتماً باید دو جنبه را پوشش دهد، همانگونه که دشمن این دو جنبه را پوشش داده است؛ از یکطرف ما باید در نقطهای که دشمن برای به نتیجه رساندن تهدیدات امنیتی خود چشم دوخته است، یعنی حوزه اقتصادی، بازدارندگی ایجاد کنیم، به این معنا که دربرابر دشمن تمهیداتی بیندیشیم تا در عمل نتواند با تکیه بر ضعف اقتصادی ایران وارد حریم امنیتی ما شود. این کار یک کلید دارد و آن «تمرکز» است. به این معنا که کل کشور باید برای تحقق آن بسیج گردد و آن را «حیاتی» تلقی کند، کما اینکه ما در حوزه نظامی به جای پراکندهکاری، روی رساندن ایران به «قدرت برتر موشکی منطقه» تمرکز کردیم و پس از یکی ـ دو دهه به آن دست پیدا نمودیم. در حوزه اقتصادی، مسائل مختلفی وجود دارد ولی همه این مسائل از یک درجه از اهمیت برخوردار نیستند. ما باید روی درونی کردن نیازهای اصلی اقتصادی خود تمرکز کنیم و رشته آن با موضوع واردات را از بین ببریم، به گونهای که اثرگذاری دشمن روی بازار بینالمللی ـ که در دهههای آینده نیز از کنترل و اثرپذیری از ما خارج است ـ سبب نوسان شدید قیمت کالاها و خدمات مورد نیاز ایرانیان در داخل نشود. وقتی ما به این بازدارندگی رسیدیم، دشمن، بازارهای خارجی و فشار بر همسایگان ما برای قطع مراودات تجاری و مالی با ایران را کنار میگذارد.
از طرف دیگر ما باید بدانیم همانگونه که دشمن از برتری خود در حوزه اقتصادی علیه ما استفاده میکند و آن را وسیلهای برای مهار رفتار نظامی و امنیتی ـ توسعه قدرت و نفوذ منطقهای ایران ـ ارزیابی کرده و با صراحت هم از آن حرف میزند، ما متقابلاً باید از قدرت موازنهساز خود یعنی توانایی نظامی خود برای مهار رفتار تهدیدآمیز اقتصادی دشمن استفاده کنیم. حذف عنصر معادلهساز در نبردی که دشمن با هدف غلبه بر ما در همه حوزهها از جمله حوزه امنیتی ـ نظامی راه انداخته، منطقی و خردمندانه نیست.