این ره که میروی اول خاورمیانه و منطقه نیست در بخش اکوسیستم نوآوری...
امتیازهای متعدد برای تشكیل شركتهای دانشبنیان، آیا راه خوبیست برای گسترش و حمایت از اقتصاد دانش به تنهایی ؟؟
یکی از شگردهای جلب توجه و جهت دهی افکار "جاذبه هست" با هر ترفندی که میشود.
گرگی در لباس میش ، این روزها تعبیر جالبیست برای داستان شرکت های دانش بنیان کشورم ایران.
چندی پیش که میگویم نه این چند ماه بلکه چندسال قبل است که در روزنامه جوان مطلبی خواندم در باب سواستفاده ها از شرکت های دانش بنیان.
جوان بودم و گرم این اکوسیستم یهو ظاهر شده از لپ لپ دولت بودم و بی اعتنایی کردم . بعدها در مسیر راه دیدم افرادی که با استفاده از این مزایا چه ها که نکردند .
اگر دوست داشت قوه قضائیه میشود داستانی بمراتب جذاب تر از ارز معاون اولی باشد برایش.
به امیدی که از جوانان کم شد و دارد از بین میرود کاری ندارم صرفا این بار نوع نگاهم چیز دیگریست.
اینکه بگوئیم در مسیر خلق یک کارجدید این ها عادیست و نمیشود جلویش را گرفت خنده دارترین و دردآورترین استدلالیست که میشود بعد از نبود هولوکاست شنید.
دولتیها و خصولتیها یکه تاز این رقابت اند و به قول معروف خان دایی این سفره رنگین امتیازات 110 تایی شرکت های دانش بنیان اند.
و اما آنچه باید گفت را تا حدودی اینجا گفته اند:
ازآنجاكه نفوذ و قدرت لابی در شبهدولتیها زیاد است، طبیعی است كه بتوانند بخشی از منابع در نظر گرفتهشده برای دانشبنیانها را به نفع خود مصادره كنند. شركتهای بزرگی كه داشتن واحدهای تحقیق و توسعه جزء وظایف ذاتیشان است، فقط با چند عضو هیئت علمی بهراحتی میتوانند جای بخش خصوصی واقعی را بگیرند و از رانت سرشار شركتهای دانشبنیان استفاده كنند.
با كمی جستوجو در میان نام شركتهای دانشبنیان، شركتهایی وابسته به ایرانخودرو را میتوان دید. فرار از مالیات مهمترین انگیزهای است كه باعث میشود بانكها و دولتیها به سمت شركتهای تولیدی و دانشبنیان بیایند.وقتی امتیازات شركتهای دانشبنیان را بررسی میكنیم، خیلی از دولتیها میگویند ما چرا نباید به سمت چنین مجموعههایی برویم.
شركتهای ارزیابی وجود دارند كه طرحهای شركتهای دانشبنیان را ارزیابی میکنند. در معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری حدود 16 ستاد و هفت معاونت عهدهدار وظیفه شناسایی شركتهای دانشبنیان و مسائل مرتبط با آنها هستند. در صورت دریافت مجوز شركت دانشبنیان، صندوق نوآوری و شكوفایی از این شركتها حمایت خواهد كرد و البته معافیتهای مالیاتی، گمركی و... هم برای این شركتها لحاظ میشود.
شركتهای دانشبنیان میتوانند در كاربری مسكونی ویژه، حق استقرار بگیرند. حمایت ساخت داخل و توسعه بازار شامل حالشان میشود. در بحث صادرات به آنها كمك میشود. حمایت از این شركتها در بورس و فرابورس انجام میشود و در نوشتن برنامه توسعه كسبوكار، به آنها مشاوره داده میشود. مجوز فعالیت پژوهشی به شركتهای دانشبنیان میدهند و افرادی كه در این شركتها مشغول به كار بوده و در دانشگاه فعال هستند، دوشغله محسوب نمیشوند. اگر اعضای هیئت علمی به این شركتها بیایند، تسهیلات ویژه به آنها میدهند.در نظام وظیفه و امریه نظام وظیفه، جایگزین خدمت در شركتهای دانشبنیان داریم.
مشكل شركتهای دانشبنیان از جایی شروع میشود كه ارزیابیها را به شركتهایی شامل تعدادی افراد جوان میدهند. تخصص این افراد ارزیاب، خیلی مرتبط با بعضی موارد فعالیت شركتهای دانشبنیان نیست.
در ایران چهارهزارو 700 شركت دانشبنیان داریم كه گردش مالی این شركتها حدود 90 هزار میلیارد تومان است. درحالحاضر متراژ و مساحت فضاهای مسقف صنعتی ایران از آلمان بیشتر است. همین اتفاق در شركتهای دانشبنیان در حال انجام است.
از دهه 80 برای بحث نانوتكنولوژی هزینه شده است. سالانه 600 تا 700 مقاله یعنی روزی بیش از یك مقاله در این حوزه چاپ میشود؛ اما در دوران تحریمها شركتهایی را نداریم كه بتوانند كاتالیست مورد نیاز صنایع را تأمین كنند.
وقتی امتیازات شركتهای دانشبنیان را بررسی میكنیم، خیلی از شركتها میگویند ما چرا نباید به سمت چنین مجموعههایی برویم. متأسفانه خیلی از شركتهای دولتی به این سمت رفتهاند. میگویند پولپاشی اتفاق میافتد و چرا ما نباید به این سمت برویم. اگرچه در قوانین شركتهای دانشبنیان هست و در كارگروه ارزیابی به این نكته توجه میشود كه اگر بیش از 50 درصد مالكیت شركتهای دانشبنیان متعلق به شركتهای دولتی باشد، حمایتی از آن نمیشود؛ اما واقعیت این است كه اكثر شركتهایی كه وجود دارند، مثل شركتهای وابسته به ایرانخودرو و مپنا خصولتی هستند.خیلی از شركتهای خصولتی، درخواست وامهایشان از صد میلیارد تومان شروع میشود! همیشه بحث این بود كه حتی اگر این پروژهها بررسی كارشناسی شده و رد شوند، بعضا از فشارهای سیاسی استفاده میشود؛ یعنی فشار كارشناسی درباره چنین پروژههایی جواب نمیدهد و از راههای دیگر به مسئله ورود میكنند.
برخی شركت های دانشبنیان در مواردی وقتی موفق شدند مجوز دانشبنیان دریافت كنند، دیگر دنبال تولید نرفتند؛ بلكه اقدام به واردات كرده و با تعویض بستهبندی، محصول به بازار عرضه کردند.این شركتها فقط از مزایای شركتهای دانشبنیان و مزایای واردات به صورت همزمان بهرهمند میشوند و خیلی خوب راهش را یاد گرفتهاند. شركتهای دانشبنیان و استارتآپهای موفق ایران، كپیپیست شده شركتهای شبیه خودشان هستند. مثل دیجیكالا و اسنپ و... نمونههایی هستند كه براساس فكر و ذهن صاحبانشان شكل نگرفتهاند. باید توجه و مراقبت کرد بسیاری از شركتهای دانش بنیان بستری برای پولشویی نشوند و از آنها بهعنوان بستری برای فرار مالیاتی استفاده نشود تا كل بحث خراب شود.
ته این نوشته زیبا که به قلم یک دغدغه مند نوشته شد من هم چند خط اضاف میکنم
مثالی بود در باب ازدواج که میگفتند فلانی دخترش را نمیخواست بدهد و میگفت فلان و فلان و فلان را بیاورید تا بعد.
بعد هم که میشد میگفت دیرآمدید ، فردبهتری آمد و ...
حال در باب تنعم بیش از حد شرکت های دولتی و رانتی باید گفت اگر قرار بود به اینها بدهند و همان دور قبل کمی با تغییرات را شاهد باشیم در اقتصاد و بهره برداری از امتیازات ما رو چرا این وسط ... کردید؟
واقعا چرا ؟؟