نقد فیلم انگل, Parasite, کالبدشکافی استادانه ی نابرابری اجتماعی
نوشته : جان بلیزدیل
امتیاز منتقد به فیلم : 10
معرفی کاراکترها در نیمه ی اول فیلم و تغییرات آنها در نیمه ی دوم بسیار شجاعانه ، دلهره آور و خونین است. تصویربردار همیشگی «بونگ»(کارگردان) یعنی «هونگ کیونگ پیو» دو قاب خانه ی زیر همکف و خانه ی بزرگ را واقع بینی اجتماعی دقیقی نسبت به یک دیگر به تصویر کشیده است.
«کیم وو»(چوی وو سیک) مرد جوانی است که آینده ای برای خود متصور نیست. او در یک خانه ای در طبقه ی زیر همکف به همراه پدر ژولیده و بد اخلاقش «کی تائک»(سونگ کانگ هو) ، مادر عصبانی اش «چونگ سوک»(چانگ هائه جین) و خواهر باهوشش «کی جونگ»(پارک سو دام) زندگی می کند. شغل آنها درست کردن جعبه ی پیتزا برای یک رستوران است. خانه ی آنها بسیار وضع بدی دارد و از اینترنت بی سیم همسایه استفاده می کنند. اما کی وو برای آینده اش برنامه هایی دارد و به پیشنهاد دوستش می خواهد معلم خصوصی شود.
او موفق می شود تا با یک مدرک دانشگاهی جعلی خودش را به عنوان یک معلم خصوصی به خانواده ای ثروتمند معرفی کند. او به عنوان معلم خصوصی «دا های»(جونگ زیسو) دختر جوان یک مدیر ثروتمند بنام «آقای پارک»(لی سونگ کیون) و همسر ساده اش «یئون کیو»(چو یئو جیونگ) شروع به کار می کند. همچنین کی وو موفق می شود تا خواهرش کی جونگ را به عنوان معلم هنر برای پسر آقای پارک معرفی کند.
در ابتدا حس یک کلاهبرداری توجیه شده به مخاطب دست می دهد. اما در جایی کی تائک به نشانه ی اعتراض می گوید که در این کشور بسیاری از فارغ التحصیل دانشگاه ها مجبور هستند به شغل هایی مانند نگهبانی روی آورند و در جایی دیگر کی وو تایید می کند که به دانشگاه خواهد رفت و این مدرک تقلبی فقط جهت تسریع کاغذبازی های اداری است. اما مسئله به اینجا ختم نمی شود. تلاش های کیم وو و خواهرش کی جونگ به نتیجه می رسد و آنها باعث می شوند تا آقای کیم ، راننده و خدمتکار خانه اش را اخراج کند تا آنها بتوانند پدرشان را به عنوان راننده و مادرشان را نیز به عنوان خدمتکار به آقای کیم معرفی کنند.
این برنامه دقیق و کامل جایی به بار می نشیند که نویسندگان فیلم از یک گره داستانی رونمایی می کنند که نشان می دهد این خانواده ، همان خانواده ای نیست که در ابتدا به زندگی انگل گونه عادت کرده بود. معرفی کاراکترها در نیمه ی اول فیلم و تغییرات آنها در نیمه ی دوم بسیار شجاعانه ، دلهره آور و خونین است. تصویربردار همیشگی «بونگ»(کارگردان) یعنی «هونگ کیونگ پیو» دو قاب خانه ی زیر همکف و خانه ی بزرگ را با واقع بینی اجتماعی دقیقی نسبت به یک دیگر به تصویر کشیده است.
در این فیلم بخش هایی از کتاب «یادداشتهای زیرزمینی» اثر «فیودور داستایفسکی» و «مسخ» اثر «فرانتس کافکا» امورد استفاده واقع شده و انگل ها را با سوسک ها مقایسه کرده که در یک سکانس به درون لانه ی خود می خزند و بنظر می رسد که می خواهند به یک پشه تبدیل شوند. این کمدی اجتماعی دقیق ، پیامدهای تراژیک این ساختار طبقاتی نامناسب را به خوبی روشن می کند. خانواده ی کی وو حتی از نظر اخلاقی نیز ورشکسته هستند. آنها بازیگرانی هستند که بیشتر از هرکس دیگری خود را گول زده اند. حتی وقتی که برای پیدا کردن پول و آسایش در حال دروغ گفتن هستند.
نویسنده : زهره نبی زاده
امتیاز منتقد به فیلم : 8
پارازیت" محصول 2019 کره جنوبی به کارگردانی بونگ جون - هو است.
"پارازیت" محصول 2019 کره جنوبی به کارگردانی بونگ جون - هو است. این فیلم که جایزه نخل طلایی کن و بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان 20 20 گلدن گلوب را دریافت کرده است اکنون یکی از شرکت کنندگان اسکار می باشد که شانس بالایی برای بردن یکی از جوایز آن را دارد مکان و شخصیت های فیلم همگی کره ای می باشند و زمان رویدادها نیز مربوط به حال کره جنوبی است می توان از نامگذاری این فیلم بخش عمده ای از مضامینش را حدس زد. "parasite””که می توان آن رابه انگل ترجمه نمود، و نشان از این دارد که فیلم قصد دارد نوعی از زندگی انگلی را به تصویر کشد. بدین ترتیب فیلم بدون در نظر داشتن و توضیح این که چگونه جامعه به طبقاتی تقسیم می شود که بین آنها شکاف زیادی ایجاد می گردد، به روابط بین دو خانواده از طبقه فرودست و طبقه فرادست می پردازد. "پارازیت" را می توان به دو نیمه یا پرده تقسیم نمود. در نیمه اول همه چیز به شکلی کمدی وار به نفع خانواده فقیر پیش می رود اما در پرده دوم اوضاع تغییر می کند و فیلم به یک تراژدی ختم می شود. داستان فیلم روایتی از ورود یک خانواده فقیر با فریب و نیرنگ به زندگی یک خانواده ثروتمند است و حوادثی در پی آن شکل می گیرد. "پارازیت" با نشانه گذاری های سمبلیک فراوانی تفاوت این دو نوع از زندگی را تصویری می کند. از واقع شدن خانه ی بزرگ ویلایی در بالای شهر با چشم اندازهای زیبا تا زیرزمین کوچک و نمور پایین شهر با چشم اندازی به زباله ها و فضولات و از بارانی که باعث تفریح و سرگرمی خانواده ثروتمند است و همان باران که سیل می شود پایین می رود فاضلاب می شود و آشیانه ی فقرا را پر می کند. از پله ها و سر بالایی هایی که به خانه ویلایی خانواده آقای پارک می رود و پله ها و سراشیبی هایی که به زیر زمین آقای کی می رسد. از بوی نامطبوع -برای ثروتمندان- بدن فرودستان که حتی با شستشوی فراوان خود و لباس هایشان تا زدن عطر و خوشبو کننده ها نمی توانند آن بو را از خود دور کنند گرفته تا غذاها و حتی آب گازداری که ثرونمندان می خورند و تهی دستان از آن محرومند. بدین ترتیب با نماهای تصویری به اضافه ی گفتگوها، تفاوت ها و شکاف ها به روشنی برای مخاطب بازگو می شود آنچه که می تواند برداشتی مشترک بین مخاطبین باشد همین اختلاف طبقاتی است که در جامعه ی سرمایه داری کره به نمایش گذاشته می شود که خاصیت همه جوامع سرمایه داری یعنی توزیع ثروت بدون عدالت اجتماعی است. اما آنچه که می تواند مورد اختلاف باشد این است که:
آیا فیلمساز قصد دارد تهیدستان را انگل ثروتمندان نشان دهد؟ یا اینکه ثروتمندان به علت ثروتشان افرادی مهربان، خوشخو و خوشبو هستند و برعکس فقرا ذاتا دغل باز و حیله گر و بدبو هستند؟ و یا اینکه ثروتمند شدن برای فقرا آرزویی محال است و بهتر است پای خود را از گلیمشان درازتر نکنند و تلاششان محدود به دست آوردن همان روزی اندک باشد؟
نقد فیلم انگل, Parasite, اخلاق مداری آقای قاتل
نویسنده :علی رفیعی وردنجانی
امتیاز منتقد به فیلم : 4
انگل اگرچه نام یک بیماری در دستگاه گوارش بشر است اما نمونه روانی – سینمایی آن را به خوبی از دوربین بونگ جون هو به تماشا نشستم . فیلم ساز در این اثر با نمایش اخلاقیات در چارچوب شرایط و تلطیف آن بنابر سلیقه شخصیت ها یک روند تکاملی در سیر صعودی روان آدمی را شکسته است . از آنجاییکه همه فیلم های هو و مشخصا : «خاطرات قاتل» و «مادر» در کوشش تغییر اخلاقیات به واسطه شرایط و سائق های شخصی دست و پا می زنند ، «انگل» تا به امروز ضعیف ترین نمونه دیده شده...
انگل اگرچه نام یک بیماری در دستگاه گوارش بشر است اما نمونه روانی – سینمایی آن را به خوبی از دوربین بونگ جون هو به تماشا نشستم . فیلم ساز در این اثر با نمایش اخلاقیات در چارچوب شرایط و تلطیف آن بنابر سلیقه شخصیت ها یک روند تکاملی در سیر صعودی روان آدمی را شکسته است . از آنجاییکه همه فیلم های هو و مشخصا : «خاطرات قاتل» و «مادر» در کوشش تغییر اخلاقیات به واسطه شرایط و سائق های شخصی دست و پا می زنند ، «انگل» تا به امروز ضعیف ترین نمونه دیده شده از این فیلم ساز است .
*معیشت روانی
یک خانواده از قشر ضعیف جامعه ای که به شدت رو به مدرنیته حرکت می کند و وابسته به شبکه های اجتماعی برای ارتزاق اقتصادی خود است بر اساس پیشنهاد وسوسه کننده یک دوست خود را جای معلمی کاربلد به خانواده ای متمول معرفی کرده و ... جدای از تاری فاسد های اخلاقی موجود که مختصر به آن می پردازم در این اثر فرم فیلمنامه نسبت به همه شخصیت های داستان وفادار نمانده . در واقع فیلمنامه بونگ جون هو رنگ قرمزی است وسوسه کننده که چشمان مخاطب را برای چگونگی رشد و نفوذ این خانواده -که بوی تعفنشان به مشام می رسد – باز نگاه می دارد . اشاره به هوشمند بودن حرکت خانواده و ریسک بالای افراد در برخورد با خانواده ثروتمند عملکرد روانی فیلم را کامل کرده است . چرا که همواره قشر پرنفوذ و ثروتمند از سوی جامعه ، افرادی باهوش و محافظه کار محسوب می شوند اما علی رغم میل باطنی مخاطب ، ضعف روانی خانواده غنی و ترس آنان از بروز شبهات و هوش جلوگیری می گیرد . هنگامی که لباس زیر زنانه در ماشین یافت می شود برخورد غیر اخلاقی و عقلانی خانواده ثروتمند اجازه بروز چرایی را از فیلمنامه می گیرد و چنین رفتاری از سوی مولف نشان می دهد اثبات انگیزه روانی برای مولف به مراتب مهم تر از ساختاری تماما قاعده مند بوده است .
*وضعیت قرمز
نفوذ یک به یک خانواده فقیر در اتمسفری غیر قابل توجیه قبل از آنکه بحث فرماتیک و سینمایی را مطرح کند دغدغه های شخصی فیلم ساز را مطرح کرده است . به طور واضح می بینیم که فرم زیر پوست هیجانات روانی از نوع مولفی چون «ام نایت شیامالان» پنهان شده است و اجازه بروز نمی یابد به همین جهت شخصیت ها اگرچه جذاب اما پوچ و توخالی هستند و کاربرد دراماتیک پیدا نخواهند کرد . ضعف روابط در «انگل» به چگونگی شکل گیری شان ختم نمی شود بلکه به چرایی آن منتهی خواهد شد . بهانه نزدیکی پسر خانواده فقیر به دختر خانواده ثروتمند را قابل قبول می دانم اما جدی شدن این رابطه از سوی هر دو را نقطه کور فیلم نامه دیده ام . در واقع مولف در این اثر حرف برای گفتن زیاد دارد اما از آنجا که زمان را تنگ می بیند قتل با کارد را که شکل هیجان انگیز سینما برای وی است ترجیح می دهد .
*شعور شرافت مندانه
ابتذال در آثار بونگ جون هو همواره روند نزولی طی می کند و به یک نتیجه اخلاقی – روانی پسندیده ختم می شود . اما در این فیلم با معکوس برگزیدن چنین هدفی هو می خواهد مخاطب از بی ادبان ، ادب بیاموزد . در صورتی که سینما جای تذکار و کوشش انتزاعی نیست بلکه کارکرد اخلاقی سینما در به تصویر کشاندن شدت یک ابژه منفی است . به زعم من سینمایی «انگل» دستاورد فیلم سازی است که از تعاریف سلیقه مند اخلاقی خود ، اثری غیر اخلاقی تولید کرده است و تعمدا روان آدمی را هرطور که رفتار کند پذیرا است .
منبع : سلام سینما