موومان اول: Adagio
غ م
دردناک نیست.
د ر د
دردناک نیست.
م ر گ
جالب است.
ز ن د گ ی
زشت است.
ز م ا ن
فریب است.
م ک ا ن
بیاهمیت است.
ن ب و د ن
هست.
ب و د ن
نیست.
انفجار
قطعی است (بود)
موومان دوم: Allegro moderato
پس بیایید منفجر شویم.
اما چطور ؟
چطور است بگوییم:« ببوومم »
و پایان.
اما نه ...
عمق فاجعه را نمیرساند.
چطور است که درباره دردناک نبودن غم بگوییم. شاید این خود انفجار باشد.
انفجاری خاموش. که از درون شروع میشود و تمام وجود را تسخیر میکند.
یا هم درباره جالب بودن مرگ.
چرا که حقیقی است.
یک دروغ مسخره نیست.
حقیقتا که درخور احترام است.
یا هم به نحوی دیگر به انفجار بپردازیم.
زندگی زشت است؟ نمیدانم
اما آیا زندگی ز ش ت است؟ قطعا
اما نه ...
شاید هم که ز ن د گ ی زشت است ...
اما مگر مهم است ؟
مهم این است که زندگی زشت است.
به هر نحوی که هست ...
چه ترکیبات جالبی!
چه کلمات جالبی !
کلمات جالبند ...
پس شاید زندگی زشت نباشد ...
بگذارید با کلمات بازی کنم ...
زندگی زیباست
موومان سوم: Allegro
ببخشید اگر انفجار اینقدر طول کشید !
باور کنید نمیخواهم سرتان را درد بیاورم.
اما شما هم باید مرا درک کنید!
یک انفجار اصیل نیاز به زمان دارد.
اما زمان چیست ؟
یک فریب.
پس یعنی انفجاری هم وجود ندارد.
یعنی حتی انفجار هم فریب است ...
اما نه ...
اینگونه نمیشود.
این ها مانع انفجارند ...
پس بیایید هر چه سریع تر منفجر شویم.
هرچه زودتر ...
بوم.
اما نه.
عجله ای بود ...
لذت بخش نبود ...
اگر قرار باشد انفجار هم لذت بخش نباشد، پس این دنیا به چه دردی میخورد؟
موومان چهارم: Finale
پس گور پدر هر چه که وجود ندارد و ندارد.
من فقط دنبال لحظه ای لذت هستم.
انفجار بهترین راه است ...
مگر من چه از یک تروریست کم دارم ؟
پس خواهشاً همراهی کنید.
همه با هم ...
به سوی انفجار ...
سه
دو
یک
بببوووممم
(منفجر شدند اما زنده ماندند)
پایان
