نمیدونم شاید تا حالا برات پیش اومده باشه که اینستاگرام رو باز کنی و یه دور مفصل بزنی و ریلز هارو یکی دو ساعت بالا پایین کنی و انواع و اقسام پستای مورد علاقه ات رو ببینی.
دیدن این مطالب هم بی تأثیر نیست. هر چیزی که از جلوی چشم ما رد میشه یک اثری ولو ناچیز در ذهن و ناخودآگاه ما میگذاره. یک عزیزی میگفت ذهن مثل لوله ای میمونه که هر چیزی از توش رد بشه یک رسوبی از خودش باقی میگذاره.
هر فکری از ذهن ما میگذره همین اثر رو میگذاره. حتی در این باره یاد جمله ای افتادم که حضرت مسیح به حواریون گفت. ایشان به اصحابش گفت حتی به زنا فکر هم نکنید چون اثری در شما میگذارد همانطوری که آتشی که در خانه میسوزد دودش آنجا را سیاه میکند.
حالا زیاد حاشیه نزنم.. میخواستم بگم که هر حرفی که از دوستمون میشنویم. هر پستی که تو اینستا میبینیم. هر توییتی که میبینیم. هر فکری که در ذهنمون میاریم و ... همه اینها روی ما اثر میگذاره و روزی به یک عمل و واکنش تبدیل خواهد شد. همانطوری که گفتند: هر کسی فکرش مشغول گناهان شد به سمت گناه کشیده خواهد شد. این نشان دهنده این هست که فکر یک کار به انجام آن کار منجر میشود و حداقل گرایش انجام آن کار را در ما ایجاد میکند.
همهی این ها روی فکر و عمل ما اثر میگذارد.
حالا یک نگاه به افکاری که در ذهنمان به وجود آمده و کارهایی که در روز مره مشغولش هستیم بندازیم.
چند درصدش محصول فکر و منطق هست؟ و چند درصدش نتیجه جو و فضای جامعه است؟
به عبارت دیگر چند درصدش محصول فعالیت است و چند درصدش محصول انفعال.
فلان کلاس رو ثبت نام میکنم چون همه دوستانم ثبت نام کردم. فلان جهت گیری و فکر رو تکرار میکنم با خودم چون جو صفحه های اینستاگرامی روم تاثیر گذاشته. چقدر بدون منبع موثق از معلممون حرف قبول کردیم. چقدر به محض اینکه از حرفی خوشمون اومد گفتیم همین درسته...
چقدر ما هم با دغدغه دیگران دغدغه پیدا کردیم..
چقدر با حسرت های بقیه حسرت خوردیم..
چقدر بدون سنجش تصمیم گرفتیم..
چقدر چشم و هم چشمی کردیم..
یک گرایشی در ما وجود داره به نام تقلید ناخودآگاه که از محیط میگیریمش. و این موضوع تا حد زیادی میتونه بهره وری ما در تصمیماتمون رو کاهش بده.
راستش رو بخواید یکم برای درمان این مشکل یعنی تقلید ناخودآگاه فکر کردم و چند تا راه حل به نظرم رسید.
۱. منطق بخونیم
یک علمی که در سیستم آموزشی ما ازش خبری نیست منطقه. راستی ببخشید، در سیستم آموزشی ما هست اما در سیستم تربیتی و پرورشی ما نیست. یک کتابچه کوچک هست که تو دبیرستان میخونیم صرف آموزش هست و از اون مطالب هیچ کاربرد و استفاده ای صورت نمیگیره. حتی کسانی که منطق را کامل هم خوانده اند خیلی اوقات از قوانین آن استفاده نمیکنند و در مغالطه می افتند.
۲. گزاره ها را تشخیص دهیم.
هر حرفی که میشنویم. عبارت است از یک یا چند جمله که کنار هم قرار داده شده است. این جملات تا وقتی به یک دلیل مستحکم تکیه نداده تصور و خیالی بیش نخواهد بود.
+ استدلال را بشناسیم
+ تکرار کردن استدلال نیست. داد زدن استدلال نیست. مطابقت با اکثریت ملاک صحت نیست. حس من ملاک واقعیت نیست(ممکنه حس من اشتباه باشه)
همه این ها مغالطه است.
استدلال عبارت از چیدن یک سری گزاره بدیهی برای رسیدن به یک فکر جدید. مثلا اینکه بگوییم: علی خدا باور است(این گزاره استناد به رفتار هایی است که به صورت محسوس درک شده است) هر انسان خداباوری خداوند را واحد میداند(این، از تعریف خداباوری در دین برداشت میشود) پس: علی خداوند را واحد میداند.
۴. منابعمان را تصفیه و پالایش کنیم.
به صراحت میگم اونی که روزی بیشتر از یک ساعت دریافت منفعلانه اطلاعات داشته باشه درست و غلط رو از هم تشخیص نمیده. اگر دو روز اخبار شبکه های ضد ایران رو گوش بدی قدرت تحلیلت تحلیل میره و دیگه بدون سنجش و تحقیق قبول میکنی هر خبری رو. بلکه هر تحلیلی رو. چون ذهن بعد از کثرت ورود اطلاعات به مرحله انفعال وارد میشود.
۵. فرق خبر با تحلیل رو بدونیم.
نمونه خبر: حسن دیروز با موتور خورد به یه پراید.
تحلیل: حسن کلا رانندگیاش خوب نیست. (این خبر نیست و فقط یک تحلیله که ممکنه دلیل ضعیفی داشته باشه و به خاطر یک اتفاق )
۵. فرصت تفکر را از خودمان نگیریم.
نوشتن فرصتی برای تفکر است. معمولا نوشتن موتور پیشرانی برای به حرکت انداختن فکر است. نوشتن را در حد مشخصی در خودمان تقویت کنیم.
اما دیدن و شنیدن بیش از حد ما را از تفکر جدا میکند. وقتی مدام اخبار بخوانیم یا ویدیو های مختلف ببینیم دیگر فرصتی برای فعالیت فکری و روبرویی با وقایع پیدا نمیکنیم. و در نتیجه به سمت ساده لوحی میرویم.
۶. از اسارت های فکری رها شویم.
خیلی اوقات ما دچار تعصب ها و خود خواهی هایی هستیم که ما را از رسیدن به حقیقت دور میکند. حداقل کاری که میتوانیم کنیم این است که وقتی بر درست بودن چیزی پا فشاری میکنیم و از آن دفاع میکنیم و فکر میکنیم امکان ندارد چنین فکری غلط باشد، در این هنگام باید به خودمان یاد آوری کنیم که هر فکری ممکن است نادرست باشد و مطابق با حقیقت نباشد. ممکن است چیزی که به آن اعتقاد داریم نتواند حقیقت را همانگونه که هست منعکس کند.