عصرجدید، برنامه ای تلویزیونی که از 27 بهمن ماه 1397 به روی آنتن شبکه سوم سیما رفت و این روزها کمتر کسی را پیدا می کنید که از وجود این برنامه بی خبر باشد. برنامه ای که عوامل تولیدش، آن را جایی برای یافتن استعداد هایی است که تا به حال ناشناخته مانده است، معرفی می کنند. البته خوب است به این نکته اشاره کنیم که کم کم دارد جای خالی برنامه نود را هم برای بیننده پر می کند.
احسان علیخانی اهداف این برنامه را یافتن استعدادهایی بیان کرده است که تا به الان ناشناخته مانده اند، حال می خواهیم در ابتدای این مقاله، به نکات و اصطلاحاتی بپردازیم که با توجه به شعار و اهداف این برنامه، باید در آن رعایت شود و در ادامه، ببینیم که چقدر این اهداف تحقق پیدا کرده اند.
اول از همه بیایید نگاهی به تعریف استعداد بیندازیم:
استعداد در لغت به معنای «آمادگی» و «توانایی» است. در واقع استعداد، به توانایی اطلاق می شود که بهطور ذاتی درون فرد وجود دارد (ویژگی های انتسابی هر فرد). مثلا داشتن صدای خوب، یک استعداد است. زیرا توانایی است که هر کسی ندارد و به طور ذاتی در افرادی وجود دارد. اگرچه من به آواز خواندن علاقه مندم اما اگر استعداد آواز خواندن نداشته باشم، بسیار دشوار است در این زمینه به موفقیت برسم. همچنین اگر استعداد داشته باشم هم باید برای پیشرفت آن را پرورش دهم. (نه اینکه آن را ایجاد کنم)
در مقابل مفهوم استعداد، مفهومی به نام «مهارت» وجود دارد. مهارت توانایی هاییست که ذاتا درون ما وجود ندارد اما با تلاش و تمرین ایجاد می شوند و پیشرفت می کند (ویژگی های اکتسابی هر فرد). مثل مهارت محاسبات ذهنی سریع. اگر من در ریاضی مهارت کافی نداشته باشم، با تمرین می توانم در آن پیشرفت کنم و این تفاوت میان مهارت و استعداد است!
اکنون باید به این مقوله بپردازیم که رفتار داوران در مواجهه با استعداد یا مهارت در این برنامه به چه شکل بوده است و آیا باید تغییری در نحوه دید خود نسبت به اجرای صورت گرفته داشته باشند یا نه.
اما قبل از شروع تحلیل رفتار داوران، بیایید کمی عمیق تر با آنها آشنا شویم.
وی متولد 19 خردادماه 1349 و دارای فرزندی به نام دارا حیایی از همسر اول خود، خانم مونا بانکی پور می باشد. در دوران تحصیل به فعالیت در تئاتر پرداخت و پس از گرفتن دیپلم، ضمن خدمت سربازی در مرکز هنرهای نمایشی عقیدتی - سیاسی نیروی هوایی فعالیتش را آغاز کرد. او بازیگر محبوب سینمای ایران است که هم اکنون در رشته های بازیگری، کارگردانی و خوانندگی مشغول فعالیت است و در رشته بازیگری از سطح بسیار بالایی در بین دیگر بازیگران قرار دارد.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره امین حیایی اینجا کلیک کنید.
او در تاریخ 15 آذر 1360 چشم به جهان گشود و فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته حقوق از دانشگاه امام صادق (ع) و دکترای فرهنگ و ارتباط می باشد، تا سطح 2 حوزه نیز درس خوانده و حالا در تلویزیون حضور دارد. دکتر حسینی بعنوان کارشناس علوم جامعه شناختی، کارشناس رسانه، کارشناس بازی، منتقد و تحلیلگر و پژوهشگری تربیتی چند سالیست حضور فعالی در رسانه ها دارد. عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما و از اساتید دانشگاه امام صادق (ع)، دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی (ره) می باشد، به زبان فرانسه و عربی نیز تسلط دارد.
ایشان در شهریور 97 با حکم مسعود معینی مدیر شبکه چهار سیما، بعنوان سرپرست گروه فرهنگ و اندیشه این شبکه معرفی شد. ( پس برخی منتقدان باید بدانند که دکتر حسینی آنچنان هم دور از فضای تلویزیونی نبوده اند و چون اسمشان کمتر به گوش این منتقدین رسیده است، دلیلی بر بی اطلاعی و کم تجربگی ایشان در فضای رسانه های جمعی مانند تلویزیون نیست.)
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره دکتر سیدبشیر حسینی اینجا کلیک کنید.
آریا عظیمی نژاد متولد 5 اردیبهشت ماه 1352 و موسیقی دان و آهنگ ساز می باشد. سهتار را نزد پدربزرگ خود فراگرفت و سپس نزد اساتیدی چون جلال ذوالفنون، محمود تاجبخش و علیاصغر زندوکیل آموزش دید. او در سال ۷۲ در رشتهٔ موسیقی دانشگاه آزاد واحد هنر و معماری پذیرفته شده و نزد اساتیدی چون فرهاد فخرالدینی و مصطفیکمال پورتراب به فراگیری اصول موسیقی پرداختهاست. کار حرفهای ساخت موسیقی را از سال دوّم دانشگاه با موسیقی تئاتر آغاز کرد و در مدتی کوتاه توانست در جشنوارههای بینالمللی تئاتر، نامزد دریافت بهترین موسیقی متن گردد. این عوامل سبب ورود او به سینما و تلویزیون گردید. عظیمینژاد با ساخت موسیقی فیلم «میم مثل مادر» در سینما و «او یک فرشته بود» در تلویزیون توانست نامزدی جایزهٔ بهترین موسیقی متن در جشنواره بینالمللی فیلم فجر و جایزهٔ خانه سینما را برای فیلمهای چون «میم مثل مادر»، «طلا و مس» و «فرزند خاک» به دست آورد.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره آریا عظیمی نژاد اینجا کلیک کنید.
متولد 24 بهمن ماه 1341 و بازیگر و کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون می باشد. او در مدرسه ژاندارک تهران تحصیل کرده و مسلط به زبان انگلیسی و فرانسه؛ و لیسانس رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. نونهالی اولین بازیگر زنی است که بلافاصله بعد از ورودش به سینما در سال ۱۳۶۷ سیمرغ بلورین از هفتمین جشنواره فیلم فجر را برای بازی در فیلم «عروسی خوبان» از آن خود کرد و هم چنین برای یک بازی کوتاه و نگاه پر معنایش در فیلم «بوی کافور عطر یاس» دوباره سیمرغ بلورین را از آن خود کرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره رویا نونهالی اینجا کلیک کنید.
خب، حالا رسیدیم به قسمت اصلی مقاله، یعنی تحلیل، بررسی و پیشنهاد راه حل!
اگر بخواهیم از نظر رسالت عصرجدید که استعدادیابی است به چند قسمت پخش شده آن نگاه کنیم، قطعا باید چهار ضربدر قرمز به این برنامه و داوران آن بدهیم! چون درصد بالایی از افرادی که موردپسند و رای سفید داوران قرار می گیرند و درنهایت به فینال برنامه راه پیدا می کنند، مهارت های بالا و مناسبی دارند، نه استعداد.
در عصرجدید، داوران متاسفانه بیشتر از اینکه به استعداد افراد بپردازند، به احساسات و هیجانی که از اجرای شرکت کننده به آنها منتقل شده است رای می دهند. برای مثال در اجرای شرکت کننده ای که دارای انعطاف بدنی بالایی می باشد، استعداد خاصی نهفته نیست و بیشتر مهارت است، اما چون داوران یک اجرای به اصطلاح شگرف و سخت که انجام آن را از عهده افراد عادی خارج می بینند را دیده اند، تحت تاثیر هیجان و احساسات قرار گرفته و رای مثبت می دهند. حتی شما در این اجراها می توانید ببینید که داور توضیحی برای رای خود ندارد و تنها به یک یا چند کلمه برای توصیف فرد اکتفا می کند و تنها دلیلش همان رای هیجانی است.
اگر کمی در آراء و نظراتی که داوران برای هر اجرا می دهند تامل بیشتری کنیم، متوجه می شویم که داوران اغلب براساس معیار های شخصی خود به شرکت کننده رای می دهند، نه بر اساس رسالتی که عصرجدید بر پایه آن فعالیت می کند. اگر بخواهیم مثالی بزنیم، یکی از موارد محرز آن که در شبکه های اجتماعی توسط بینندگان این برنامه نیز بارها مطرح شده است، درصد بالای رای سفید خانم نونهالی به شرکت کنندگان خانم نسبت به آقایان است. رفتاری که اکثرا آن را نوعی نگرش فمینیسم می دانند. و یا مثال دیگر اینکه آقای عظیمی نژاد و خانم نونهالی در برخی اجراها مطرح می کنند که توقع اجرای بهتری را داشتند، که این خود حرف ناامیدکننده ای است. درست است که این فصل از عصرجدید مربوط به هنرهای نمایشی می باشد، ولی باید هدف برنامه را نیز در اولویت قرار داد. استعداد واقعی درون فرد نهفته است و حالا ممکن است که بخاطر شرایط صحنه و استرس و دیگر عوامل تاثیرگذار فرد نتواند به خوبی استعدادش را به نمایش بگذارد و با گرفتن آراء منفی، خود از ادامه پرورش آن استعداد ناامید شود و برعکس، کسی که مهارت دارد و نه استعداد، چون قبلا تجربه چنین موقعیتی هایی برای اجرا داشته است، به خوبی بتواند مهارت خود را در معرض دید قرار دهد و رای مثبت کسب کند که در نهایت منجر به شکست عصرجدید در رسیدن به هدف خود خواهد شد.
یکی از مواردی که در عصرجدید زیاد به چشم میخورد، تغییر دادن رای داور باتوجه به شرایط صحنه و آراء دیگر داوران است. هنگامی که یکی از داوران، با دیدن دیگر آراء، به شرکت کننده می گوید چون دیدم که بقیه رای ها به این شکل است، رای سفید می دهم و اگر اولین رای دهنده بودم، ممکن بود رای قرمز بدهم، این یعنی تحت تاثیر قرار گرفتن و تصمیم گیری مصلحتی. درصورتی که یک داور باید رای نهایی خود را بدهد بدون در نظر گرفتن هرگونه شرایط دیگری غیر از صحنه. البته این مورد را هم نباید از قلم بندازیم که دکتر حسینی، نسبت به دیگر داورها از بهترین آراء محسوب می شوند زیرا تمام رای های ایشان بر پایه دانش و تحلیل هایشان است.
راه حل های بسیاری وجود دارد که می تواند به این برنامه ممکن کند، اما به نظر بنده درحال حاضر، راه حل صحیح، تغییر روش و نحوه رای دهی داوران است. یعنی اینکه تمام آراء بدون درنظر گرفتن احساسات، هیجانات و معیارهای شخصی باشد. اما چون امری سخت و تقریبا ناشدنی است (چون منجر به بی عدالتی نسبت به شرکت کنندگان قبلی می شود و نقدهای تندی را در پی خواهد داشت)، پیشنهاد می شود که عصرجدید در فصل های بعدی خود، شعارش را از "یافتن استعداد هایی است که تا به حال ناشناخته مانده است" ، به شعاری دیگر تغییر بدهد تا از هجمه های فراوانی که به این برنامه وارد می شود درباره خارج شدن از مسیر اهداف عصرجدید، تا حدامکان بکاهد.
متن این مقاله زاده ی تفکرات بنده است. خوشحال میشوم اگر شما هم نظر موافق یا مخالفی دارید برای بنده در قسمت نظرات یادداشت نمائید. ممنون