من طبق زمانبندی رویداد باید تا شیش و نیم خودم رو به کارخانه نواوری میرسوندم، مترو خیلی شلوغ بود و کلی هم توقف داشت به علت شلوغی خط!
من ساعت شیش و بیست دقیقه رسیدم و داشتم به خودم میگفتم که کلی دیر شده ولی وقتی رسیدم تقریبا 5 نفر بودیم. برای شرکت کنندگان رویداد بیست و سوم سه رنگ کارت در نظرگرفته شده بود که رنگ آبی به معنی کارفرما یا شکارچی بود، رنگ مشکی به معنی طراح جویای کار یا طعمه بود و رنگ سفید در هیچ گروهی قرار نداشت، کارت سفید رو برداشتم و مشخصاتم رو نوشتم و با راهنمایی تیم اجرایی به سمت سالن حرکت کردیم.
گرمای سالن اذیت کننده نبود اما با افزایش جمعیت بدتر میشد، اما در نهایت زور سیستم تهویه هوا به گرما چربید و اوضاع بهتر شد.
آقای هومن عباسی تاخیر داشت به همین دلیل ارائه دوم به جای ارائه اول برگزار شد و خانم بهمنی شروع به ارائه کردند.
واقعا توقع نداشتم مطالب انقدر پایه ای و ابتدایی رو در رویدادی مثل idf بشنوم و محتوای ارائه با توجه به تجربه ایشون، بسیار ابتدایی تهیه شده بود و مخاطبین خیلی کمی در این رویداد داشت، این نقد رو در انتهای رویداد از باقی طراحان عزیز هم شنیدم و دلیلی بر این شد که در موردش بنویسم.
آقای هومن عباسی رسیدند و ارائه دوم رو شروع کردند و به نکات جالبی در مورد شناخت عادت و تاثیر اون در ساختار ذهن انسان اشاره کردند. کلی هم شوخ طبع بودند و در پنل ایشون کلی خندیدیم.
علی بابایی، آقای صارمی فر و علیرضا نیکوکار در پنل سه نفره حضور داشتند و موارد بسیار جذابی از جمله، نقش های تیم پروداکت دیزاین، خصوصیت های تیم Ux دیزاین، میزان الزام دانش یک طراح رابط کاربری، لزوم داشت دانش فنی و برنامه نویسی برای یک طراح تجربه کاربری و ... مطرح شد که با صحبت های حماسی علی بابایی که همیشه میتونه انرژی یک ماه طراحی بی وقفه رو به آدم منتقل کنه، به پایان رسید و بعد از گرفتن یه عکس یادگاری با مشغله فراوان به سمت سالن پذیرایی هدایت شدیم.
واقعا گرسنه بودیم چون ساعت نزدیک به 9 بود و از ظهر تا اون ساعت هیچی نخورده بودیم.پیشنهاد شخصی من اینه که پنل پذیرایی و نتورکینگ از هم جدا باشه :)، چون برای من با وجود گرسنگی، اولویت با نتورکینگ بود ولی برای دوستان دیگه اینطور نبود! در نتیجه رسما هیچ چیزی پیدا نکردم که بخورم :)
در آخر من خوشحال و شاد از اینکه مجددا دوستای خوبم رو که از هم دوره ای های کالج رهنما بودن و هم از رویداد های مشابه قبلی باهاشون آشنا شده بودم دیدم، خیلی خوشحال بودم و دوستای جدیدی رو هم پیدا کردم که قطعا آشنایی باهاشون برای من ارزشمنده.
و در نهایت از تیم برگزاری IDF، مجموعه زاویه و هم آوا برای برگزاری این رویداد با توجه به محدودیت های مختلف و چالش های موجود، صمیمانه تشکر میکنم، امیدوارم به زودی همدیگه رو در رویداد بعدی ببینیم
طاها حامی فر، 16 مرداد 1398