"ببخشید ما در این پروژه زمان کافی برای انجام تحقیقات روی کاربر رو نداریم... می دونید، خیلی سرمون شلوغه! حتما در پروژه ی بعدی لحاظ می کنیم. نه، نه ... ما اهمیت وارد کردن کاربر در پروسه ی طراحی رو می دونیم، فقط به خاطر اینکه ددلاین پروژه سر رسیده. ایشالا دفعه ی بعد..."
همه ی ما این مکالمات را تجربه کرده ایم.
همیشه بهانه ی خوبی وجود دارد.
در ادامه به راه حل هایی اشاره می شود که هر وقت یکی از هم تیمی هایتان خواست کاربرپژوهی را بپیچاند، می توانید او را سر جایش بنشانید.
"کاربرهایمان را می شناسیم."
بررسی کاربر تنها برای پی بردن به اینکه کاربران شما چه کسانی هستند نیست، بلکه برای این است که بفهمید کاربر در ارتباط با محصول یا خدمتی که ارائه می دهید چگونه فکر می کند؟ چگونه رفتار و احساس می کند؟ شرکت ها اطلاعات مردم شناسی زیادی درباره ی مخاطبانشان دارند (سن، جنسیت، محل زندگی)، اما کاربرپژوهی دید کیفی و رفتاری راجع به او به شما می دهد. اینکه آنها با محصول شما چه کار می کنند و چگونه از آن استفاده می کنند. در تمامی مدت فعالیتم در زمینه ی تجربه ی کاربری، حتی یک بار هم نبوده که روی کاربر تحقیق کنم و در انتها چیز جدیدی یاد نگیرم. شما همینطوری نمی توانید "خیلی کاربر خود را بشناسید"!
"آزمایشگاه نداریم."
خب، ببخشید که باید حقیقت را بگویم: شما نیازی هم به آزمایشگاه ندارید. اولا، متد های تحقیقاتی بیشماری برای بررسی کاربر وجود دارد: مصاحبه با کاربر، نظر سنجی ها، تکنیک مرتب کردن کارت ها (card sorts)، تست های A/B، سناریو نویسی، مطالعه ی روزانه نویسی، shadowing. تا اسم کاربر پژوهی را شنیدید سریع یاد تست کارآیی (usability) نیفتید!
دوما، حتی اگر بخواهید تست کارآیی انجام دهید، نیاز نیست همه ی شرکت کنندگان را در مکانی فیزیکی جمع کنید. تست های از راه دور هر روز بیشتر و بیشتر در دسترس همه هست. ابزار ها و نرم افزار هایی هست که می توانید از آنها استفاده کنید.
"نمی دانیم چطور روی نتایج تحلیل آماری انجام دهیم."
به جز مواردی که داریم درباره ی مطالعه ای کمّی و دقیق صحبت می کنیم، لازم نیست که نابغه ی ریاضیات باشید تا بتوانید نتایج را تحلیل کنید. بیشتر متد های کاربر پژوهی بر روی جمع آوری داده های کیفی درباره ی کاربر متمرکزند. شما به دنبال بینش هستید، نه آمار.
"انتخاب کاربران سخت است."
خوب، نباید باشد. اگر شرکت شما در حال ارائه محصولات و خدمات برای مخاطبش باشد، احتمالا شما می توانید به سادگی با درخواست از تیم خدمات مشتری خود، دسترسی به این کاربران را فراهم کنید. همچنین، مردم دوست دارند در پژوهش شرکت کنند - و واقعا احساس خوشحالی می کنند تا نیازهایشان را در نظر بگیرید. حتی افراد مشغول هم مایل به مشارکت هستند. همه ی چیزی که باید انجام دهید، خلاقیت در مورد چگونگی برخورد با آنهاست.
"زمان/بودجه نداریم."
کوچک شروع کنید. حتی یک مطالعه ی ساده با یک یا دو نفر بهتر از هیچی ست. آنقدر که فکر می کنید طول نمی کشد. مطالعات هدفمند به عمیق تر شدن در موضوعی خاص، کمک می کنند؛ به جای اینکه بارها و بارها یک تست مشخص را تکرار کنید. با ایجاد ارزش و بازگشت سرمایه ی مطالعه های کوچک تر، متقاعد کردن ذینفعان برای اختصاص بودجه یا زمان بیشتر برای دفعات بعدی راحت تر می شود.
"نمی دانیم چطور کاربر را بررسی کنیم."
یک عالمه راهنمایی آنلاین در این خصوص وجود دارد. بعد از دومین یا سومین مطالعه شما احساس اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.
دلیل دیگری بتراشید! : )
"محصول ما همه ی شاخص های عملکردی را دارد، نیاز ندارد بهتر شود."
هیچ کس این را نمی گوید. خب، چطور است از شاخص هایتان فراتر روید؟ یا حتی شاخص های خود را بازبینی کنید تا شامل موارد جدید و پیچیده تر شود؟
*متن را آقای Fabricio Teixeira در صفحه ی خود منتشر نموده و من آن را ترجمه کرده ام.