همیشه بحث بر سر واژههای شامل "تر" و "ترین" بوده است.
چه کسی میتواند برای موقعیت خاص از میان واژههای بدون "تر"، با "تر" و با "ترین" کدامشان مناسب موقعیت است. در اغلب مواقع نیز واژه قطعی و مطلقی در کار نیست و انتخاب اصلی با نظر عمده افراد یکسان است.
من برای سهولت در ادامه این متن هر دسته از ترکیب مجموعه {واژه، واژه+تر، واژه+ترین} را مجموعه (الف) نام مینَهَم. برای مثال زمانی که میگویم مجموعه الف زیبا یعنی منظورم شامل مجموعه {زیبا، زیباتر و زیباترین} است.
بگذارید بهتر برایتان شرح دهم مثلا برای خرید کیف زنانه چه کسی و چگونه میتواند تعیین کند که "بهترین کیف زنانه" کدام باشد. یا اصلن چه کسی میتواند تعیین کند که بدترین کیف زنانه کدام است؟
کمی فکر کنید تصور من این است که آنچه بدان رسیدهاید با آنچه که من بدان رسیدهام یکی است. بله من میگوییم انتخاب بدترین و انتخاب بهترین کیف زنانه صرفا به سلیقه افراد برمیگردد و مطلقی در کار نیست.
اما این بهترین و بدترین ها کجای کار به مطلق تبدیل میشوند؟؟؟؟؟
این موضوع نه تنها در مورد بدترین و بهترین کیف زنانه صدق میکند بلکه بر کل امور و مفاهیم موجود در جامعه نیز حاکم است و زمانی که اکثریت جامعه بر بدترین و بهترین بودن موردی توافق نظر کنند ممکن است که این صفت (که کاملا نسبی است) مُطلَق طَلَقی شود.
یا مثالی بسیار واضحتر که در جامعه هم به وفور دیده میشود طرز پوشش است. چه کسی بهترین پوشش را انتخاب میکند؟
همین تفاوت در سلیقه و افکار افراد (که به هزاران عامل درونی و بیرونی برمیگیرد و چه بسا به جامعهای که شخص در آن زندگی کرده و دوران کودکی خود را در آن گذرانده به شدت وابسته است) بحثی عمیق و جنجال برانگیز است.
همین موضوع سبب شده تا من ایرانی مزه غذاهای شیرین و تند کرهای را دوست نداشته باشم و شاید به سبب نزدیکی اگر از تندی غذاهای هندی کاسته شود به ذائقه من خوشایند آید. ذائقه اکتسابی است.
پس من میپذیرم اگرچه غذاهای کرهای برای من خوشایند نیست و ممکن است برای من بدترین غذا باشد لیکن در کشور کره برای خیلیها بهترین غذا است. پذیرش تفاوت میان انسانها زندگی را برای من زیباتر و خوشایندتر میکند.