«حقیقت» ساخته «هیروکازو کورئیدا»، فیلمساز ژاپنی است که دو سال پیش با فیلم Shoplifters نامش را بر سر زبانها انداخت. «حقیقت» مانند سایر آثار «کورئیدا» یک درام خانوادگی است؛ اما این بار «کورئیدا» دوربینش را به خارج از ژاپن برده و فیلمش را در قلب اروپا، در فرانسه ساخته است. فیلم درباره یک خانواده فرانسویست که مادر، فابیان «دنو» یک بازیگر کهنهکار سینماست و دخترش، لومیر «بینوش» فیلمنامهنویسیست که در آمریکا زندگی میکند و حالا به بهانه انتشار کتاب زندگینامه مادرش همراه با شوهرش، هنک «هاوک» و دخترش به پاریس رفته تا مادرش را ببیند.
از همان ابتدای ورود به خانه مادری، متوجه میشویم که این دورهمی خانوادگی خالی از تنش نخواهد بود و هرچه جلوتر میرویم ریشههای این تنش و دوری گزیدن دختر از مادر برای ما آشکار میشود. «کورئیدا» انتخابهای دقیق و مناسبی برای ایفای نقشهای فیلمش کرده و «کاترین دنو» برای بهترین انتخاب برای نقش خود بوده است. شما از همان ابتدای فیلم، جذب کاریزما و زیبایی «دنو» خواهید شد و او نقشآفرینی فوقالعادهای از خود برای زنی جذاب، مغرور و انعطافناپذیر از خود بهجا میگذارد. تقابلهای مادر و دختری «دنو» و «بینوش» در فیلم عالی از آب درآمدهاند. «فابیان» زنیست که عشق اولش سینما بوده و برای نقشآفرینی عالی در هر فیلم حاضر است فداکاریهای زیادی بکند. فداکاریهایی که به خانواده او و دخترش در گذشته صدمه زده و حالا دخترش که خود زن بالغ و مادری شده است سراغ او آمده و پس از سالها لب به اعتراض میگشاید که چرا در کتاب زندگینامه، حقیقت را نگفته و روابط خانوادگیاش را بسیار خوب و مطبوع نشان داده است.
«کورئیدا» این تنشها و درگیریها را بهآرامی به تصویر میکشد و برای نشان دادن سردی این خانواده از خانهای بزرگ با معماری قدیمی که هیچ گرمایی از محیط آن ساتع نمیشود و آفتاب سرد پاییزی پاریس نیز استفاده میکند گرچه فضای حاکم بر فیلم تلخی مطلق هم نیست؛ و بازیگوشیهای بامزه نوهی فابیان، لبخندی چند بر چهره افراد این خانواده میآورد. «کورئیدا» در ادامه ما را محل فیلمبرداری آخرین فیلم فابیان میبرد و «فابیان» و «لومیر» را در قامت بازیگر و دستیار نشان میدهد و در این محیط سینمایی است که ما با وجههای دیگری از شخصیت «فابیان» آشنا میشویم. ظرافت و نیز ناتوانی او در بسیاری از کارهایش که بدون کمک دیگران از پس آنها برنمیآید و نیز ترسی او که مدام سعی در پنهان کردنش دارد؛ ترس از رقیب قدر در بازیگری؛ و در این محیط است که او با یک رقیب قدر و جوان روبرو میشود که یادآور زنی به نام «سارا» است که انگار بازیگر و دوست قدیمی «فابیان» بود و «لومیر» او را دوست داشته است. «سارا» یکی از مشکلات فیلمنامه است؛ زیرا بسیاری از تنشهای میان «فابیان» و «لومیر» درنهایت به «سارا» ختم میشود اما فیلم توضیح کافی درباره او نمیدهد و تا پایان مخاطب را تاریکی قرار میدهد.
«حقیقت» درام خوبی است که ارزش دیدن دارد اما متاسفانه در همان سطح فیلمِ خوب باقی میماند و فراتر نمیرود. بااینحال کمتر سینما دوستی وجود دارد که نخواهد «ژولیت بینوش» و «کاترین دنو» را در یک فیلم، در کنار هم و در مقابل هم ببیند؛ نکتهای که ارزش دیدن فیلم را چند برابر میکند.