Amin Tajammolian
Amin Tajammolian
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

آخرین داستان؟ کاش این اولین داستان باشد!

نگاهی به فیلم آخرین داستان و حکایت خانه‌ی غرق در نعمتِ داستان ایرانیان

امروز فیلم سینمایی آخرین داستان را در پردیس سینمایی مگامال به تماشا نشستم. چند وقتی بود که می‌خواستم این اثر سینمایی که ساختنش ۱۰ سال به طول انجامیده و حائز شرایط حضور در اسکار ۲۰۲۰ شناخته شده را ببینم ولی کم بودن تعداد سانس‌ها و اکران بد این فیلم مانع می‌شد. در سالن شماره ۹ مگامال که یک سالن خیلی کوچک (فقط ۴۲ نفر ظرفیت) ولی با امکانات صوت و تصویر خوب بود به همراه امید میراب‌زاده و سعید شادکار و مهدی جامعی این فیلم را دیدیم. فیلم را اشکان رهگذر کارگردانی و فیلم‌نامه‌نویسی کرده و استودیو هورخش تهیه‌کننده آن است و بر اساس برداشتی آزاد از داستان فریدون و ضحاک در شاهنامه فردوسی ساخته شده است.

فیلم شروعی جذاب و غافلگیرکننده داشت و به خوبی توانست قدرت فرمان‌روایی جمشید، پیروز شدن‌ش بر اهریمن‌یان و بناشدن شهر جم‌کرد را به مخاطب برساند. چهره‌پردازی و تصویرآرایی خوب و ضرب‌آهنگ سریع من را تحت تاثیر قرار داد. موسیقی فیلم در حد خیلی خوبی بود و استفاده از چهره‌های سینمایی برای صداگذاریِ شخصیت‌ها کار را جذاب‌تر کرده بود؛‌ هر چند به نظرم خوب برای نقش‌هایی نظیر ضحاک (که حامد بهداد آن را صداپیشگی کرده بود) و فریدون از دوبلورهای حرفه‌ای استفاده می‌شد.


اما چیزی که متوجه چرایی‌اش نشدم عدم پای‌بندی به کتاب شاهنامه بود. به نظرم داستان جمشید و ضحاک و فریدون آن‌قدر کشش و زیبایی دارد که پایبندی به آن می‌توانست جذابیت خیلی بیشتری برای مخاطب داشته باشد.

اینکه چگونه جمشید، فر ایزدی خود را از دست می‌دهد؛ چگونه مردم از او روی‌گردان می‌شوند و به ضحاک می‌گروند و در آخر، ضحاک، فریدونی که مردم از او برگشته‌اند را می‌یابد و به قتل می‌رساند و برای سال‌ها قدرت را در ایران به دست می‌گیرد یکی از داستان‌های پرکشش شاهنامه فردوسی است که درس‌های فراوانی از جنس مردم‌داری و حکم‌رانی دارد؛ ولی هیچکدام از این موارد در آخرین داستان نبود. در فیلم‌نامه موجود شخصیت ضحاک و مخصوصا آفریدون به خوبی درنیامده بود و مخاطب نمی‌توانست سیر تحول این شخصیت‌ها را بفهمد؛‌ کابوس‌های شبانه ضحاک هم از جایی به بعد دیگر تکراری شده بود و چیزی به داستان اضافه نمی‌کرد؛ برای مخاطبی که ناآشنا با داستان شاهنامه باشد اصلا مشخص نبود که چرا باید هر شب چهار جوان ایرانی کشته می‌شدند و ضحاک مار بر دوش؛‌ تازه در انتهای داستان صاحب مارهایش می‌شد! دلیل تصمیم ضحاک برای کشتن نوزادان ایرانی در فیلم نبود؛ کارکرد و نقش شخصیت شهرزاد به عنوان دختر جمشید به هیچ عنوان در فیلم مشخص نبود و نقش ارشیا به عنوان وزیر جمشید نیز همین‌طور. به نظرم شخصیتی که در فیلم بهتر از بقیه پرداخت شده بود؛ کاوه آهنگر بود که تا حدی مخاطب در جریان سیر تحول او قرار می‌گرفت هر چند آنچه در مورد کاوه در شاهنامه است با آنچه در فیلم نشان داده شد نمی‌خواند.

اما آخرین داستان یک تلاش عالی و اثرگذار برای استفاده از داستان‌های ایرانی در سینمای ماست و از لحاظ تکنیکی،‌ ایجاد صحنه‌های اثرگذار و حتی در بعضی مواقع نفس‌گیر و جذاب،‌ موفق بود. من تا به حال چنین انیمیشنی در سینمای ایران ندیده بودم و فکر می‌کنم باید کار استودیو هورخش را تحسین کرد. این کار به ما نشان داد که چقدر داستان‌های جذاب و عالی در ادبیات کهن‌ ایرانی وجود دارد که به آن‌ها پرداخته نشده؛ داستان‌هایی که هر کدام می‌توانند نه تنها برای آشنا کردن مردم خودمان با داشته‌های فرهنگی‌مان کارساز باشند که توانایی این را دارند که در سطح جهانی هم مطرح شوند.


در همین شاهنامه فردوسی علاوه بر داستان فریدون و ضحاک، داستان پسران فریدون؛ رستم و سهراب؛ سیاوش؛ رستم و اسفندیار و ده‌ها داستان کوچک و بزرگ دیگر هستند که می‌توانند دست‌مایه خلق آثار سینمایی و تلویزیونی جذاب قرار بگیرند. به نظرم بهترین قالب برای انتقال این داستان‌ها و همینطور ده‌ها داستان دیگر در کتاب‌های دیگرمان (نظیر هزار و یکشب و مثنوی معنوی و سمک عیار و ...) همین انیمیشن است چرا که دست کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس را برای خلق صحنه‌های جذاب بازتر می‌گذارد.

افسوس که سینمای گیشه پسند و فیلم‌های آب‌دوغ‌خیاری :) و سوپرمارکتی چنان سینمای ما را به خود مشغول کرده که پرداختن به این داستان‌های جذاب در اولویت‌های آخر قرار می‌گیرد و چندان شاهد ارائه فیلم‌های دارای داستان خوب نیستیم. این‌چنین است که اگرچه در خانه‌مان دارای گنجینه پرگهری از داستان خوب هستیم ولی مردمان‌مان باید با داستان‌های کره‌ای و هالیوودی سرگرم شوند به طوری‌که اگٰر در مورد داستان فریدون و ضحاک بپرسیم بعید است کسی بداند که این‌ها کیستند ولی یانگوم و اوشین و سوپرمن و بت‌من و جوکر را همه می‌شناسند!

به امید اینکه آخرین داستان؛ تازه اولین داستان باشد و چنین فیلم‌های مبتنی بر داستان‌های ایرانی را بیشتر و بیشتر ببینیم و لذت ببریم.

آخرین داستانانیمیشننقد فیلمسینمافرهنگ ایرانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید