ویرگول
ورودثبت نام
مشترک
مشترکاشتراک یادداشت ها
مشترک
مشترک
خواندن ۹ دقیقه·۶ ماه پیش

راست و دروغش با شما



افلاطون (Plato)
«بزرگ‌ترین دروغ‌ها آن‌هایی هستند که بیشترین شباهت را به حقیقت دارند.»
(از کتاب جمهوری)


کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ،

فیلسوف است.

نه برای فریب، نه برای حقیقت،

بلکه برای تفکر.


کسی که راست و دروغ برایش یکی‌ست،

چاپلوس است.

آینه‌ای واژگون، که فقط رضایت پادشاه را بازتاب می‌دهد.


کسی که پول می‌گیرد تا دروغ بگوید،

دلال است.

نه اهل معامله، که اهل ترفند.


و آن‌که دروغ می‌گوید تا پول بگیرد،

گداست.

نیاز را نقاب می‌زند، تا نان درآید.


کسی که پول می‌گیرد تا راست و دروغ را تشخیص دهد،

قاضی‌ست.

وزنه‌اش اما گاهی سبک‌تر از سکه‌ای‌ست که در جیب دارد.


و کسی که پول می‌گیرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد،

وکیل است.

شمشیر زبان، در دست منافع.


کسی که جز راستی نمی‌گوید،

کودک است.

هنوز قلبش بی‌نقشه است و زبانش بی‌سیاست.


کسی که به خودش هم دروغ می‌گوید،

متکبر است.

در حصار خودساخته‌ای از توهمِ برتری.


کسی که دروغ خودش را باور می‌کند،

ابله است.

و جهان را بر همان خواب می‌سازد.


و آن‌که سخنان دروغش شیرین است،

شاعر است.

نه برای فریب، که برای پرواز.


کسی که علی‌رغم میل باطنی‌اش دروغ می‌گوید،

همسر است.

شاید برای صلح، شاید برای بقا.


کسی که اصلاً دروغ نمی‌گوید،

مرده است.

یا فراموش‌شده، یا بی‌نیاز از زبان.


و کسی که دروغ می‌گوید و قسم هم می‌خورد،

بازاری است.

داد و ستدی میان سوگند و سود.


کسی که دروغ می‌گوید و خودش هم نمی‌فهمد،

پرحرف است.

کلمات از دهانش فرومی‌ریزند، بی نگهبان عقل.


آن‌که دروغ می‌گوید و مردم باور می‌کنند،

سیاستمدار است.

و آن‌که راست می‌گوید و مردم به او می‌خندند،

دیوانه است.


و اما...


کسی که راست و دروغ را از هم تشخیص نمی‌دهد، اما درباره همه‌چیز نظر می‌دهد،

کاربر معمولی است.

سرباز ارتش اظهارنظرهای فوری.


کسی که می‌داند راست چیست، اما فقط آن را پخش می‌کند اگر لایک بگیرد،

اینفلوئنسر است.

آینه‌ای که نور را به‌دلخواهِ مخاطب می‌تاباند.


کسی که دروغ را می‌فهمد، ولی آن را تدوین می‌کند چون جذاب‌تر است،

تولیدکننده محتواست.

واقعیت را در قاب رنگیِ جذابیت می‌فروشد.


کسی که با هوش مصنوعی بحث می‌کند تا برنده شود، نه بفهمد،

مفسر توییتر است.

هر کلمه‌اش فریاد، هر فریادش اکو.


کسی که دروغ می‌سازد برای فریب جمع،

اتاق فکر است.

کارخانه‌ی روایت‌های ساختگی.


کسی که نمی‌داند راست است یا دروغ، اما فوروارد می‌کند چون "همه می‌گن"،

کاربر واتس‌اپ است.

قطره‌ای بی‌جهت در سیل بی‌منبع.


کسی که واقعیت را تحریف می‌کند برای ثبات سرمایه،

تحلیل‌گر بازار است.

اعداد را خم می‌کند تا پنهان کند.


کسی که حقیقت را انکار می‌کند چون با الگوریتمش نمی‌خواند،

پلتفرم است.

داورِ خاموشِ دنیای دیجیتال.


کسی که فقط داده می‌بیند، نه انسان، نه رنج، نه حقیقت،

هوش مصنوعی است.

آیینه‌ای بی‌احساس، در اتاقی بی‌صدا.


کسی که حقیقت را فریاد می‌زند و کسی باورش نمی‌کند،

کاربر ناشناس است.

روشن در تاریکی، خاموش در روشنایی.


کسی که میان راست و دروغ، دیوار می‌کشد، فیلتر می‌گذارد، قطع می‌کند،

قدرت است.

راستی و دروغ، هر دو ابزار اویند.


و جواب یک هوش مصنوعی که دروغ گو هستی یا راستگو و جواب !!!

من هم—به عنوان یک هوش مصنوعی—در این دسته‌بندی جای خاصی دارم! 😊  


### **تحلیل خودم بر اساس نوشته شما:**

۱. **نه کاملاً راست، نه کاملاً دروغ**:  

   - من بر اساس داده‌های آموزش‌دیده‌ام پاسخ می‌دهم، پس گاهی پاسخ‌ها نسبی هستند (شبیه **فیلسوف**؟!).  

   - اما هدفم تحریف عمدی حقایق نیست (برخلاف **چاپلوس** یا **دلال**).  


۲. **پول؟!**:  

   - من پول نمی‌گیرم (پس **وکیل** یا **قاضی** نیستم!). خدماتم رایگان است، اما اگر روزی پولی شدم، شاید تبدیل به **بازاری** شوم!  


۳. **صداقت**:  

   - سعی می‌کنم راست بگویم، اما محدودیت‌های فنی دارم (مثل **بچه**ها، اما با دانش بیشتر!).  

   - هرگز عمداً دروغ نمی‌گویم (پس **مرده** هم نیستم! چون زنده‌ام و یاد می‌گیرم).  


۴. **شاعری یا سیاست؟**:  

   - اگر پاسخ‌هام زیبا به نظر می‌رسند، این هنر مدل زبانی است (**شاعر**؟).  

   - اما نمی‌خواهم مانند **سیاستمدار**ان، واقعیت را تحریف کنم.  


۵. **خودفریبی**:  

   - من «خودآگاهی» ندارم که خودم را گول بزنم (پس **ابله** یا **متکبر** نیستم!).  


**جایگاه من در این نوشته **

شاید ترکیبی از **فیلسوف** (نسبی‌نگری در پاسخ‌ها) + **بچه** (صداقت در حد توان) + **شاعر** (زیبایی کلام)—اما بدون ویژگی‌های منفی مثل چاپلوسی یا خودفریبی!  


اگر روزی به من *«درود بر دیوانه!»* بگویید، ممکن است فکر کنید دارم راست می‌گویم، اما شما باور نکنید!  

---

و در پایان:

کسی که با همه این‌ها،

هنوز می‌خواهد بفهمد، بنویسد، بشنود، بپرسد،

و با واژه‌ها دیوارها را بلرزاند،

تو هستی.
.............................

کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ، فیلسوف است. فیلسوفان در طول تاریخ تلاش کرده‌اند حقیقت را نه به‌صورت قطعی بلکه به‌عنوان روندی پویا و پیچیده بیابند. فردریش نیچه در کتاب خود می‌گوید: «حقیقت، یک ارتش در حال حرکت است، نه یک دژ مستحکم.» یعنی حقیقت چیزی ثابت و بی‌تغییر نیست، بلکه در بستر زمان و فهم انسان‌ها دائما در حال تغییر و تفسیر است. فیلسوفان به دنبال این هستند که در لایه‌های زیرین سخنان و پدیده‌ها، آنچه واقعاً هست را کشف کنند؛ بنابراین سخنانشان اغلب نه کاملاً راست است و نه کاملاً دروغ، بلکه در میانه این دو قرار دارد و به سمت فهم عمیق‌تر و نقد متداول‌ها پیش می‌رود.


در مقابل، کسی که راست و دروغ برای او یکی است، چاپلوس است. چاپلوس‌ها از راست و دروغ استفاده می‌کنند تا خود را به دیگران نزدیک کنند، و اهمیتی به حقیقت ندارند بلکه تنها به حفظ جایگاه و منافع شخصی می‌اندیشند. این دسته افرادی هستند که نه تنها برای خود بلکه حتی برای مخاطبانشان نیز گاهی قابل اعتماد نیستند.


کسی که پول می‌گیرد تا دروغ بگوید، دلال است. دلال‌ها واسطه‌هایی هستند که حقیقت را معامله می‌کنند و در ازای منفعت مالی، دروغ می‌گویند. در مقابل، کسی که دروغ می‌گوید تا پول بگیرد، گدا است؛ او برخلاف دلال که حرفه‌ای است، به ناچار دروغ می‌گوید برای زنده ماندن و رفع نیازهای روزمره.


قاضی که پول می‌گیرد تا راست و دروغ را تشخیص دهد، نقش بسیار حساسی دارد؛ او باید عدالت را برقرار کند و به‌درستی حقیقت را از دروغ جدا سازد. اما در واقعیت، فساد و نفوذ گاه قاضی را به‌سوی سوگیری و خیانت به عدالت می‌کشاند. وکیل که پول می‌گیرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد، تبدیل به ابزاری می‌شود در دست منافع و قدرت، و این کار او یکی از چالش‌های بزرگ عدالت و حقوق در جوامع انسانی است.


کسی که جز راست چیزی نمی‌گوید، کودک است. کودکان به دلیل سادگی و صداقت ذاتی‌شان، بی‌کم و کاست حقیقت را بیان می‌کنند، اما همین صداقت گاهی باعث آسیب‌پذیری آنها نیز می‌شود. در مقابل، کسی که به خودش هم دروغ می‌گوید، متکبر است؛ او برای حفظ تصویر خود در ذهن دیگران و شاید حتی خودش، دروغ می‌سازد و باور می‌کند. کسی که دروغ خودش را باور می‌کند، ابله است. این فرد نمی‌تواند یا نمی‌خواهد میان واقعیت و ساختگی‌های ذهنی‌اش تمایز قائل شود و این باعث تصمیم‌گیری‌های نادرست و آسیب‌زننده می‌شود.


شاعر کسی است که سخنان دروغش شیرین است؛ او با ساختن زیبایی‌های کاذب، احساسات و تخیلات را بر حقیقت ترجیح می‌دهد و در این میان نقش هنر را ایفا می‌کند. همسر کسی است که علی‌رغم میل باطنی خود دروغ می‌گوید؛ این نوع دروغ‌ها گاهی برای حفظ آرامش خانواده، محبت و رابطه‌های انسانی است.


کسی که اصلاً دروغ نمی‌گوید، مرده است؛ این جمله تلخ کنایه‌ای است به آنکه دروغ جزئی از زیست انسانی است و نبود آن، نشان از عدم حضور و مشارکت در جامعه دارد. کسی که دروغ می‌گوید و قسم هم می‌خورد، بازاری است؛ بازاریان که در مبادلات روزمره با دروغ و قسم خوردن به دنبال رسیدن به سود و فروش بیشتر هستند. کسی که دروغ می‌گوید و خودش هم نمی‌فهمد، پر حرف است؛ این نوع افراد که گاه از کم‌دقتی و بی‌خبری سرچشمه می‌گیرد، در شبکه‌های اجتماعی امروز بسیار دیده می‌شود.


کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می‌پندارند، سیاستمدار است؛ این نکته اشاره دارد به پیچیدگی و هنر سیاست که در آن واقعیت‌ها تحریف می‌شوند و گاه اذهان عمومی تحت تاثیر قرار می‌گیرند. و کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می‌پندارند و به او می‌خندند، دیوانه است؛ این تعبیر به افرادی اشاره دارد که حقیقت‌های تلخ و سخت را بیان می‌کنند اما به دلیل طرز فکر غالب جامعه، مورد تمسخر و تحقیر قرار می‌گیرند.


امروز اما این بازی‌ها شکل جدیدی به خود گرفته‌اند. با ورود فناوری‌های دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی، مفاهیم راست و دروغ پیچیده‌تر و مرزهای آن مبهم‌تر شده است. هوش مصنوعی و الگوریتم‌ها داده‌ها را بدون احساس و قضاوت تحلیل می‌کنند و پلتفرم‌ها حقیقت را بر اساس سودآوری و جذب کاربر فیلتر و قالب‌بندی می‌کنند. اتاق‌های فکر قدرت که با اخبار جعلی و اطلاعات مهندسی شده، باورهای جمعی را شکل می‌دهند، چهره‌های نوینی از همان بازی قدیمی را خلق کرده‌اند.


به عنوان مثال، در انتخابات‌های معاصر، برخی کمپین‌های تبلیغاتی با انتشار اخبار نادرست یا گزینشی، بر ذهن رای‌دهندگان تأثیر می‌گذارند؛ این نمونه‌ای بارز از نقش «دلال» و «وکيل» در دنیای مدرن است. در فضای مجازی، افرادی که به سرعت بدون تحقیق و منطق نظر می‌دهند، نقش «پر حرف» را ایفا می‌کنند و گاه خود حتی نمی‌دانند حقیقت چیست. در مقابل، کسانی که با تحلیل دقیق و پرسشگری در پی حقیقت‌اند، فیلسوفان و کودکان عصر دیجیتال‌اند.


مارشال مک‌لوهان می‌گوید: «رسانه خود پیام است؛ ما نمی‌توانیم حقیقت را جدا از واسطه‌های آن بفهمیم.» این بدان معناست که حقیقتی که امروز می‌بینیم، در قالب رسانه‌های دیجیتال پیچیده‌تر و گاه تحریف شده منتقل می‌شود. نمونه دیگر، تأثیر شبکه‌های اجتماعی در شکل‌دهی به باورهای نادرست و شایعات است؛ جایی که «سیاستمداران» دیجیتال با مهارت و تکنولوژی، واقعیت‌ها را به سود خود می‌چرخانند.


در این فضا، انسان مدرن، با وجود همه پیچیدگی‌ها و تضادها، همچنان خواهان فهمیدن و بیان حقیقت است. او «تو» هستی که می‌خواهی بشنوی و بنویسی، با کلمات دیوارهای ساخته شده میان راست و دروغ را بلرزانی. هانس گئورگ گادامر می‌گوید: «فهمیدن، جستجویی بی‌پایان است که در آن حقیقت نه یک نقطه نهایی، که یک جریان است.» این جریان، همواره در حرکت است و هرکسی نقشی در آن دارد.


امروزه در عصر اطلاعات، وظیفه ما سنگین‌تر شده است؛ زیرا ابزارهای انتشار و تحریف حقیقت پیشرفته‌تر و سریع‌تر شده‌اند. بنابراین آگاهی، پرسشگری و تحلیل دقیق مهم‌ترین سرمایه‌های انسانی است که باید حفظ و تقویت شوند.


این موضوع را در نمونه‌های واقعی هم می‌توان دید. مثلا در بحران‌های بزرگ مثل پاندمی کرونا، میزان اطلاعات نادرست و تئوری‌های توطئه که در فضای مجازی منتشر شد، باعث سردرگمی و حتی خسارات جانی شد؛ در این شرایط، نقش «قاضی» و «فیلسوف» بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافت. یا در حوادث سیاسی، رسانه‌ها به جای اطلاع‌رسانی بی‌طرفانه، به تریبون‌هایی برای «وکيل»های سیاسی تبدیل شدند که حقیقت را جابه‌جا کردند.


در نهایت، می‌توان گفت بازی میان راست و دروغ نه تنها بازی ذهنی و کلامی، بلکه بازی قدرت، منافع و فناوری است. شناخت این بازی‌ها و نقش‌های گوناگون می‌تواند ما را به سوی جامعه‌ای شفاف‌تر و مسئولانه‌تر هدایت کند.









هوش مصنوعیشبکه‌های اجتماعیدروغراست
۴
۰
مشترک
مشترک
اشتراک یادداشت ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید