ویرگول عزیزم سلام و عیدت مبارک
وقتی فراغت می یابم دلم برات تنگ میشه این خالصانه ترین حسی هست که به تو دارم . دلم برای این صفحه ساده تنگ میشه . من افلاین زیاد مینویسم ولی اینجا حس و حال دیگه ای داره کاش میشد همیشه داشته باشمت
بگذریم.. و بریم که سال 98 رو با امید شروع کنیم . کلمه ای که به زبون اوردنش در این شرایط سخته
ولی در گذر از روزهای زندگی یاد گرفتیم که همیشه در بحران ها جوانه هایی زده میشه که بارور تنومندترین درخت ها میشن. یاد گرفتیم در هر تاریکی روشنی و در هر شبی طلوعی روشن بوده و خواهد بود
پس با تکرار این اندیشه های خوب زندگی رو پیش ببریم حتی اگر صدای ناامیدی ها بلندتر از صدای الله اکبرها باشه
و به گفته دوست و شاعر خوبمون ایمان بیاریم
من عشقم را در سال بد يافتم
که مي گويد “مايوس نباش”؟
من اميدم را در ياس يافتم
مهتاب ام را در شب
عشقم را در سال بد يافتم
و هنگامي که داشتم خاکستر مي شدم
گر گرفتم
زندگي با من کينه داشت
من به زندگي لبخند زدم
خاک با من دشمن بود
من بر خاک خفتم
چرا که زندگي سياهي نيست
چرا که خاک خوب است
و اينها را تو به من آموختي
و من ستاره ام را يافتم
به خوبي رسيدم
و شکوفه کردم
تو خوبي
و اين همه ي اعتراف هاست
احمد شاملو