امروزه، پیش از نامِ کسب و کارها، زیاد به عبارت «استارتاپ» برمیخوریم. شاید «استارتاپ چیست؟» به نظر پرسش بدیهیای برسد! ما که همهمان میدانیم استارتاپ چیست! اما ممکن است در عین این که احساس میکنیم این مقوله را میشناسیم، به عنوان یک فعال استارتاپی، نتوانیم تعریفِ قابل عرضی برای افراد دیگر ارائه دهیم. پیش از آن که بخواهیم به یک تعریف درست و دقیق برسیم، باید به این نکته اشاره کنیم که این مقوله بین کارشناسان و نظریهپردازان هم بسیار بحثبرانگیز است. بنابراین ممکن است شما جایی تعریفی از آن بخوانید که جای دیگر تا حدودی نقض شود! ما در این یادداشت به کلیترین مشخصههایی میپردازیم که اکثر استارتاپ استودیو های این حوزه بر سر آن اتفاق نظر دارند. مشاغل استارتاپی اکوسیستم کار و فناوری را دگرگون کردهاند. با ازدیاد مشاغل استارتاپی، خود این مفهوم هم بسط پیدا میکند و روز به روز گستردهتر میشود.
Start-up در زبان فارسی به معنای شرکت نوپاست. اما یا هر کسب و کار نوپایی میتواند استارتاپ محسوب شود؟ البته که خیر. بنابراین معادل فارسی آن به تمامی مفهوم استارتاپ را در بر نمیگیرد. ما به شما چند معیار
.را پیشنهاد میدهیم که به واسطهی آن بتوانید کسب و کارهای نوپا را بررسی کنید
بن و مغز هر کسب و کار، ایدهی آن است. یک ایدهی استارتاپی حتماً باید نوآورانه باشد. و مسیر خود را نوآورانه ادامه بدهد. ایدهی استارتاپی باید خلأای را در بازار، متناسب با نیاز مشتری پر کرده باشد. این ایده در راستای متحول کردن کسب و کارهای سنتی و یا ایجاد یک درگاه جدید برای رفع نیاز است. اما اگر استارتاپ روند نوآورانه و خلاقهی خود را متوقف کند و پس از مدتی، فقط در پی تکثیر محصول باشد، از فرم استارتاپی خارج شده و دیگر یک شرکت نوپا محسوب نمیشود.
گفتیم که ایدهی استارتاپ باید خلاقانه باشد. به همان نسبت، روشی که یک استارتاپ برای اجرای آن ایده پیش میگیرد هم باید نوآورانه باشد. روش یک کسب و کار نوپا برای اجرای ایده، نامتعین و پله پله است. به این معنی که در مسیر اجرا باید به روش رسید. زیرا همه چیز نو و از پیش آزمایش نشده است. برای مثال زمانی که استیو جابز و دوستش در پارکینگ خانهشان اولین محصول اپل را ساختند، هیچ ایدهی دقیقی برای ادامهی راه نداشتند. ادامهی راه بر اساس عوامل و متغیرهای بازار، پله پله پیش رفت. در یک کلام، شما نمیتوانید برای اجرای ایدهی استارتاپی از پیش یک پلن صد در صدی داشته باشید. روش اجرایی شما وابسته به متغیرهای محصول، مخاطبِ هدف و بازار است.
محصول استارتاپی باید توسعهپذیر باشد. ایدهی یک استارتاپ پیشرونده و تکمیل شونده است. هر جای مسیر که یک شرکت نوپا از توسعه دهندگی بایستد، از فرم استارتاپی خارج شده است. برای مثال شرکت اپل به طور مداوم محصولاتش را توسعه میدهد، شرکتهای استارتاپی دیگر را جذب میکند و سعی دارد مسیر نوآوری در تولید محصول را متوقف نکند. همینطور شبکهای مانند فیسبوک، شبکههای دیگری را هم مانند واتساپ ایجاد کرد و به طور مداوم امکانات خود را توسعه میدهد.
مشاغل استارتاپی معمولاً تیمی هستند. هر تیم متشکل از ایدهپردازان، بازوهای اجرایی، بازاریابان و... است. معمولاً استارتاپها در آغاز با یک تیم دو سه نفره ایجاد میشوند و سپس در مسیرِ توسعه، نیازمند نیروهای دیگر. در ابتدا به دلایل مالی و نامشخص بودن مسیر، یک تیم به معنای واقعی آن وجود ندارد. همینطور که ایده به اجرا میرسد، شکل میگیرد و مخاطبِ هدفش را پیدا میکند، تیم هم تکمیل میشود.
حال با این ویژگیهای کلیای که برشمردیم میتوان به تفاوت کسب و کار با استارتاپ پی برد. امروزه مشاغل استارتاپی بیشتر در زمینهی الکترونیک و دیجیتال فعال هستند. اما یک رستوران هم میتواند حیات استارتاپی پیدا کند، با مشخصههای یک استارتاپ فعالیت کرده و از شکل کسب و کار سنتی خارج شود. استارتاپ یک روش است و محدودیتی در محصول ندارد. امروزه، پس از انقلاب دیجیتال و متحول شدن قوانین بازار و سرمایه، کسب و کارها سنتی محتوم به شکست هستند و برای بقای خود باید با قواعد اکوسیستم جدید کار و فناوری آشنا شوند. شما حتا برای آن که یک کافیشاپ موفق داشته باشید، باید شیوههای نو و قواعد تازهی بازار را بشناسید و متناسب با آن پیش بروید.
منبع: مرکز نوآوری تک مانو