شرکتهایی که در دستهی موفقترینها قرار میگیرند، معمولا در زمرهی خلاقترین و نوآورترینها نیز جای میگیرند. این کسبوکارها از کار دیگران الگوبرداری نمیکنند، اما ممکن است از ایدههای نوآورانهی دیگران مانند سکوی پرتابی بهسوی خلق محصول، خدمت یا کاربردی بیمانند بهره بگیرند. این شرکتها ترجیح میدهند بهجای رقابت با رقبا خودشان را از آنها متمایز کنند. اگر متوجه کپیبرداری دیگران از خودشان شوند، محصولی نو و بهتر خلق میکنند. بهعبارت دیگر آنها از قابلیت خلاقیت و نوآوری برای دستیابی به موفقیت بلندمدت بهره میگیرند.
هر کسبوکاری فارغ از زمینهی فعالیت، نوع محصول یا خدمات و مهارتهایش میتواند با بهرهگیری از خلاقیت و نوآوری در دستهی کسبوکارهای موفق قرار بگیرد. کافی است خلاقیت و نوآوری را در همهی ابعاد کسبوکارتان بهکار بگیرید تا در بازار پیشرو و جلوتر از رقبا باشید. مطالعهی این مطلب در دستیابی به این هدف کمکتان میکند.
خلاقیت عملکردی برگرفته از دانش، کنجکاوی، خیالپردازی و ارزیابی است. هرچه دانش و کنجکاویتان بیشتر باشد، ایدهها و الگوهای بیشتر و درنتیجه محصولات و خدمات نوآورانهتری خلق میکنید. اما دانش بهتنهایی باعث ایجاد الگوهای نو نمیشود. روشهای مختلف باید از صافی آزمون و خطا بگذرند. سپس ایدههای نوظهور باید ارزیابی و به ایدههای کاربردی تبدیل شوند. خلاقیت درواقع فرایند است.
برای درک بهتر این فرایند باید ۳ سطح مهم خلاقیت را بشناسید؛ کشف، اختراع یا ابتکار و خلق.
۱. کشف
کمترین سطح خلاقیت کشف است. همانطور که از نامش برمیآید، به حالتی گفته میشود که شما متوجه وجود چیزی میشوید. برای مثال نوعی هنر به نام «هنر کشفشده» وجود دارد. سنگی که نقشی بیهمتا دارد یا تکهچوبی که شکل جذابی دارد، هنر کشفشده هستند. بسیاری از مخترعها از کشفکردن آغاز کردهاند.
۲. اختراع
سطح بعدی خلاقیت، اختراع یا ابتکار است. «گراهام بل» تلفن را اختراع کرد. اما آیا بدون «گراهام بل» تلفن هرگز اختراع نمیشد؟ البته که میشد. اختراع تلفن دیر یا زود اتفاق میافتاد، زیرا دانش مربوط به آن وجود داشت. درست است که اختراع سطحی بالاتر از کشف است اما بههرحال اجتنابناپذیر است. اگر شما اختراع نکنید، دیگران میکنند.
بالاترین سطح خلاقیت، «خلقکردن» است. نمایشنامهی «اتللو» بهتمامی خلق است. بدون شکسپیر هم نویسندگان دوران ملکه الیزابت به کارشان ادامه میدانند اما هیچوقت «اتللو» خلق نمیشد. به شکلی مشابه برخی چیزها را تنها برخی افراد یا سازمانهای خاص خلق میکنند. کلید موفقیت شناخت آنهاست، پیش از اینکه دیگران خلقشان کنند.
ممکن است در همایشهای مختلف ابزار، فرایند یا فناوری نویی را کشف کنید که پیش از این نمیشناختید. با خرید و استفاده از کشفتان در سازمان، باعث بهبود عملکرد کارکنان میشوید. پس از مدتی ممکن است این کشف منجر به شکلگیری ایدهای برای استفادهی بهتر از آن بشود. سپس شما با الهام از این ایدهی نوآورانه اقدام به ساخت چیزی میکنید که پیش از این وجود نداشته است. بنابراین شرکتتان چیزی خلق میکند که هم به شما و هم به مشتریانتان کمک خواهد کرد. ترکیب کشف، اختراع و خلق اینگونه اثر میگذارد.
۱۰ راهکار برای افزایش خلاقیت و نوآوری
افراد خلاق بهخوبی مشاهده میکنند و استفاده از همهی حواسشان را یاد گرفتهاند. البته این توانایی ممکن است در گذر زمان ضعیف شود، بنابراین هرازگاهی برای تقویت قدرت مشاهده خود زمان بگذارید تا هیچچیز از شما مخفی نماند.
مبنای نوآوری دانش است. بنابراین باید پیوسته دانشتان را توسعه بدهید.
ممکن است درک و فهم شما توانایی استدلالتان را تحتتأثیر قرار دهد. مراقب برداشتتان از رخدادها و موارد مختلف باشید. بهعبارتدیگر، زود قضاوت نکنید.
خیالپردازی هدایتشده را تمرین کنید تا بتوانید پیادهسازی یک مفهوم را در دنیای واقعی تصور کنید.
با فاصلهگرفتن مقطعی از جریان ایدههایتان، اجازهی پرورش به آنها بدهید. مثلا هنگام کار روی پروژهای بزرگ برای چند دقیقه کار را کنار بگذارید و ساز بزنید یا دوچرخهسواری کنید. با تغییر فضای ذهنیتان در بازگشت به کار خلاقتر و نوآورتر خواهید بود.
تا میتوانید تجربه کسب کنید. قرارگرفتن در موقعیتهای مختلف باعث میشود، ایدههای بیشتری در ناخودآگاهتان جمع بشود. بهشکلی فعال بهدنبال تجربههای نو باشید و دامنهی تجربهتان را گسترده کنید.
با الگوها مانند مسئلههای جدید برخورد کنید. شناسایی الگوی جدید سودمند است اما باید مراقب باشید تحتتأثیر آن قرار نگیرید.
مسئله را بهطور کامل بازتعریف کنید.
بیشتر وقتها آنچه شما گمان میکنید، مسئلهی اصلی نیست. تا وقتی مشکل حقیقی را نشناسید، نمیتوانید آن را رفع کنید.
اگر مسئلهی اصلی را شناخته بودید، پیش از این مشکل را حل کرده بودید، زیرا هر مشکلی راهحلی دارد.