قسمت نخست مقاله
بررسی مفاهیم اولیه دیپلماسی - دیپلماسی عمومی ، دیپلماسی حج و نقش رسانه ای نوین در دیپلماسی
مقدمه
حج يكي از ارزشمندترين عبادات دين اسلام، نمايشي پرشكوه از اوج رهايي انسان از غيرخدا و جلوه بي نظيري از عشق و احساس مسئوليت در گستره حيا ت فردي و اجتماعي است . از اينرو، همه ساله ميليونها تن از مسلمانان اقصي نقاط جهان در سرزمين وحي حضور مي يابند و از فيوضات مادي و معنوي اين كنگره عظيم بهره مند مي شوند(دلپذیر 1384) حج علاوه براینکه فضایی معنوی و تربیتی و اخلاقی دارد ، دارای ابعاد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نیز می باشد. و انجام مناسک حج بخاطر کارکردهای سیاسی و فرهنگی می تواند مسلمانان را در جایگاه رفیع بین المللی قرار دهد
جریان تحول و تنوع دیپلماسی از حیث ساختار، دستورکار و شیوه های اجرا طی دهه های اخیر متأثر از فرایند جهانی شدن شتاب قابل توجهی به خود گرفته است. به اقتضای تحولات نوین جهان و وقوع دگرگونی در عرصه های مختلف، اشکال متنوع دیپلماسی برای پاسخگویی به نیازهای کنشگران پدید آمده است که از جمله می توان به دیپلماسی عمومی ، دیپلماسی فرهنگی ، دیپلماسی حج اشاره کرد.
موضوع ديگري كه به طور برجسته اي ظهور و بروزيافته است حضور نهادهاي غيردولتي و شخصیت های غیر رسمی در عرصه ديپلماسي و تاثيرگذاري آنها در سطح جهاني است. بي ترديد آنچه كه باعث كنار هم آمدن اين اجتماعات از كل جهان مي گردد، شبكه هاي ارتباطي و رسانه ای است
رسانه ها با ورود به عرصه سیاست خارجی ، تغییرات اساسی در مفاهیم ، دامنه کارکردو شکل دیپلماسی را موجب شده اند و همین امر تغییرات مهمی را در فرایند سیاست گذاری ، هدایت و اجرای سیاست های خارجی کشورها به وجود آورده است
رسانه داراي قدرت بسيار بالا و نفوذي عميق در افکار عمومي تمام جوامع و کشورها است . رسانه هاي نوين، چهره جديدي از قدرت را بـه وجـود آورده اسـت كـه ميتوان آن را چهره نامحسوس قدرت دانست. قدرت رسانه ها خلاف قدرت فيزيكي، داراي آثـار درازمدت و تدريجي است. دسترسي بيشتر به رسانه ها، دسترسي به قدرت بيشتر و اقناع افکار مخاطبان را نيز به همراه دارد.
در این مقاله با بررسی مفهوم دیپلماسی نوین و اشکال آن همچون دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی حج ، جایگاه بازیگران غیررسمی و کارکرد رسانه های در دیپلماسی به بررسی نقش رسانه های نوین در دیپلماسی حج بپردازیم
ديپلماسي
مفهوم دیپلماسی از جمله مفاهیم پیچیده و دشواري است که تعاریف متعدد و متنوعی با توجه با کاربرد آن از آن ارائه شده است. دیپلماسی هنر و فن اداره سیاست خارجی، تنظیم روابط بین المللی و حل و فصل اختلافات بین المللی با بهره گیري از شیوه هاي مسالمت آمیز تعریف می شود. همچنین میتوان دیپلماسی را دانش ارتباط میان سیاستمداران و سران کشورهاي جهان دانست(طلوعی، 1385 ). مورگنتا دیپلماسی را هنر مرتبط ساختن عناصر قدرت ملی به مؤثرترین شکل با آن گروه از ویژگی ها و شرایط بین المللی دانست که به طور مستقیم با منافع ملی مربوط می شوند (مورگنتا، 1374)
دیپلماسی فرهنگی
در ادبیات روابط بینالملل و سیاست خارجی تعاریف مختلفی از دیپلماسی فرهنگی بیان شده است .
«فرانک نینکوویچ » دیپلماسی فرهنگی را تلاش برای ارتقای سطح ارتباطات و تعامل میان ملل جهان با هدف طراحی و بنیاد نهادن تفاهمنامهها و توافقاتی بر اساس ارزشهای مشترک میداند ؛ «گیفورد مالون» دیپلماسی فرهنگی را معماری یک بزرگراه دوطرفه به منظور ایجاد کانالهایی برای معرفی تصویر واقعی و ارزشهای یک ملت و در عین حال، تلاش برای دریافت درست تصاویر واقعی از سایر ملتها و فهم ارزشهای آنهامی داند. در تعریف دیگر ، دیپلماسی فرهنگی عبارت است از مبادلة ایدهها، اطلاعات، هنر، نحوة زندگی، نظام ارزشی، سنتها و اعتقادات به منظور دستیابی به مفاهیم مشترک و تقویت تفاهم متقابل میان ملتها و کشورها ( حسن خانی 1384)
دیپلماسی خط دو
«جوزف و.مونتویل» در تعریف خود از « دیپلماسی خط دو » آن را به تعامل غیررسمی بین اعضاء دو گروه یا ملت تعبیر کرد که هدف آن حل منازع ها میان طرفین از طریق بحث و گفتگو است. او توضیح داد که این شیوه دیپلماسی در حقیقت باید به مثابه کارگاه حل مشکلات، تأثیر بر افکارعمومی و همکاريهاي فرهنگی، اقتصادي و ... نگریسته شود
دیپلماسی خط دو داراي سه ویژگی بارز است ؛ نخست، فرایندي غیررسمی است که محدودیتهاي فرایند رسمی را نداشته و با چارچوبی متفاوت و در عین حال منعطف است. دوم، افراد غیررسمی در دیپلماسی خط دو حضور دارند. سوم ، دو طرف فارغ از تنشها و مشکلات سیاسی با دستیابی به ادبیات تنش زا و خلق فضاي احترام و درك متقابل از ارزشها ، به حل اختلافات می پردازند.
دیپلماسی حج
دیپلماسی حج که گونه اي ترکیبی از دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی خط دو است که با هدف اساسی ارائه دیدگاه روشن و موجه نسبت به فرهنگ ارزشی و رفتاري نظام اسلامی ایران در عرصه حج براي کنشگران مختلف عرصه حج اعم از دولت عربستان، سایر دولتها، سازمانهاي بین المللی و غیر دولتی، نهادهاي مدنی جوامع اسلامی، افکار عمومی،و زائران مسلمان است . دیپلماسی حج در واقع تأمین منافع مورد نظر نظام اسلامی ایران وتشییع با استفاده از فرصت برگزاري کنگره عظیم حج است. (صباغی ، 1394)
به طور خلاصه دیپلماسی حج عبارتست از"تلاش براي درك، مطلع ساختن، مشارکت دادن و تأثیرگذاري بر امت اسلامی و تبادل ایدها ،اطلاعات، هنر و دیگر جنبه هاي فرهنگ اصیل اسلامی میان ملتها به منظور تقویت تفاهم متقابل .
دیپلماسی حج را میتوان نمونه بارز و اعلاي اعمال قدرت نرم دانست که به نظام پساانقلابی جمهوري اسلامی ایران امکان و توان نفوذ در امت اسلامی را از طریق عناصري چون فرهنگ و معارف، ارزشها و ایده هاي ناب شیعی و انقلاب می دهد و از این طریق چهره اصیل ایران اسلامی، تشیع و انقلاب اسلامی را به درستی به مخاطبان خود بشناساند و نیز داده هاي مناسبی از طرف مقابل به دست آورد تا امکان رصدکردن فرصتها و موانع را فراهم آورد(حسن خانی،1384)
تمایزهای دیپلماسی حج
- در دیپلماسی حج ، علاوه بربازیگران دولتی ، نهاد های غیر دولتی و شخصیت ها غیر رسمی تاثیرگذار هستند
- نتایج دیپلماسی حج زمان بر و در میان مدت یا بلند مدت ظاهر و اثراتش ماندگارتر خواهد بود
- دراین نوع از دیپلماسی ، برای برقراری ارتباط با توده های از روشهای فرهنگی و ابزارهای نوین ارتباطی استفاده می شود
- مخاطبین اصلی در دیپلماسی حج ، نهادهاو سازمانهای غیر دولتی ، شخصیت های غیر رسمی دینی و اجتماعی ملت ها و همه افراد جامعه هستند . مخاطبین دیپلماسی حج علاوه برملت های کشورهای اسلامی ، دیگر کشورها را نیز می تواند شامل گردد .
- در دیپلماسی عادی موضوعات و مسایل سیاسی در ارتباط با سیاست ها و رفتارهای دیگر دولت ها است ؛ اما دیپلماسی حج ، در تلاش است با تحت تاثیر عقاید افراد دیگر کشورها ، در سیاست دولت های آنان اثر بگذارد .
جایگاه دیپلماسی حج
جایگاه دیپلماسی حج بعنوان یکی از اشکال متنوع دیپلماسی نوین به ویژه دیپلماسی عمومی در عرصه روابط بین الملل قابل بررسی و توجه است .
امروزه افکار عمومی با فراهم آمدن امکان آگاهی مشترک و مرتبط و متشکل شدن در بستر شبکه های اجتماعی مجازی، قدرت غیر قابل انکاری برای کنترل رفتار و سیاستهای کنشگران دولتی یافته اند و دولتمردان کشورها به هنگام اتخاذ تصمیمات خود هرگز نمی توانند نقش افکار عمومی را نادیده انگارند و در صورت ارتکاب این خطای فاحش راهبردی نیز ناگزیرند خسارات سنگین ناشی از تخریب وجاهت بین المللی خود را بپردازند. وقوف دولتها بر ضرورت توجیه و متقاعد ساختن افکار عمومی نسبت به تصمیمات خود در دوران حاضر، آنان را به فکر ابداع شیوه ها و رویه های نوین دیپلماتیک انداخته است.(سعیدی،1396 )
اصولا می توان گفت مهمترین پیامد جهانی شدن عرصه سیاست ، همانا افزایش نقش و توان اثرگذاری افراد در ارتباط با دولتهای متبوع شان بوده که به ظهور اشکال متنوعی از دیپلماسی نوین به ویژه دیپلماسی عمومی انجامیده است. امروزه در سایه نظم نوین جهانی از یک سو ظرفیت خودمختاری شهروندان جوامع سیاسی ارتقاء یافته و دامنة کنشگری مستقلانة آنان به منظور اِعمال نفوذ بر تحولات جهانی گسترده شده و از سوی دیگر قدرت دولتها جهت کنترل و هدایت آمرانة افراد برخالف میل و اراده آنان و مداخله وسیع در زندگی شهروندان کاهش پیدا کرده است. افراد انسانی در عین حفظ وفاداری های سنتی خویش به دولتهای ملی، رفته رفته پذیرای نقش شهروندی جهانی می شوند. آنان با کسب آگاهی فزاینده نسبت به رویدادهای جاری سراسر دنیا و نسبت به حقوق، وظایف و توان اثرگذاریشان بر روند اموری که مستقیم یا غیرمستقیم با سرنوشت آنها ارتباط می یابد، در سطوح داخلی و جهانی فعال شده اند تا جایی که هم اینک افرادِ خودآگاه، همگرا و متشکل شده در سازمانهای مردم نهادِ فروملی و فراملی در حکم کنشگران ذی نفوذی هستند که دولتها هرگز نمیتوانند وجودشان را نادیده انگارند. امروزه دوران تمامیتخواهی به سر آمده است و رژیم های اقتدارگرا یک به یک تسلیم اراده مردمی میشوند که مصرانه می کوشند تا با معکوس کردن روند اعمال قدرت و کنترل حکومتها، آنها را به رعایت حقوق فردی و جمعی خود وادارند(سیف زاده، 1382).
تحلیل نقش افراد در عرصه سیاست جهانی در قالب نظریه لیبرالیسم خصوصاً شاخه لیبرالیسم جامعه گرا ـ به دلیل تأکید آن بر روابط فراملی و جایگاه کنشگران غیردولتی و نیز استفاده از سطح تحلیل فرد و گروه به جای سطح تحلیل دولت ـ با سهولت بیشتری امکانپذیر است.
در این زمینه نظریه پردازانی همچون جیمز روزنا معتقدند که تعاملات افراد پیامدهای مهمی برای روابط بین الملل داشته است؛ زیرا در سایه پیشرفتهای ارتباطاتی و الکترونیکی و نیز ارتقاء سطح آموزشی و آگاهی های عمومی، امکان کنشگری افراد افزایش یافته و متعاقباً در نتیجة گسترش دامنة تحرکات افراد و کاهش تعهدات آنها به دولتها، ظرفیت دولتها برای کنترل و مدیریت روابط انسانی رو به تنزل گذاشته است. این مسئله موجب تغییر شکلی عمیق در نظام بین الملل می شود. و علی رغم تداوم محوریت دولت و استمرار منطق چرایی ظهور دیپلماسی نوین در بستر متحول نظام جهانی ، ولی به خاطر وجود شبکه هایی متشکل از افراد و گروهها به سمت تکثرگرایی گام برمیدارد.
روزنا دلایل متعددی را برای اثبات افزایش اهمیت افراد در سیاست بین الملل اقامه میکند. دلایلی از قبیل کاهش قدرت و حاکمیت دولت، بالارفتن توان تجزیه و تحلیل افراد و آگاهی آنان از میزان تأثیرگذاری اقداماتشان بر تحوالت جهانی در نتیجة وقوع انقلاب اطلاعات و وجود ابزارهای پیشرفته اطلاع رسانی مانند تلویزیون و رایانه ها، رشد جمعیت و نیز پدیدار شدن موضوعاتی با ماهیت فراملی )جکسون و سورنسون، 1385 )
ظهور دیپلماسی عمومی به عنوان دیپلماسی مردم محور یا دیپلماسی دولت با مردم را می توان پاسخی به افزایش و اهمیت نقش کنشگران قلمرو عمومی در ساخت هنجارها و قواعد و مدیریت امور جهان دانست. به عبارت دیگر ارتقاء توان اثرگذاری افکار عمومی و افرادِ متشکل شده در قالب نهادهای جامعه مدنی در ارتباط با دولتهای متبوع شان و موظف و پاسخگو شدن دولتها در برابر این کنشگران نوپدید، دولتمردان را به فکر ایجاد مجرایی برای درک و شناخت، اطلاع رسانی و اعمال نفوذ بر توده های مردم سایر کشورها انداخته است تا از ظرفیت آنان برای تأثیرگذاری بر مقامات دولت متبوع شان استفاده کنند. بر همین مبنا کمیسیون مشورتی دیپلماسی عمومی آمریکا، این شق دیپلماسی نوین را چنین تعریف میکند: فرایند اطلاع رسانی، تعامل و تأثیرگذاری بر مردمان کشورهای خارجی به گونه ای که (مردم آن کشورها ) در نتیجه این فعالیتها حکومت های خود را ترغیب کنند تا از سیاستهای کلیدی آمریکا حمایت کنند ( ایزدی، 1390)
نقش رسانه های نوین در دیپلماسی
با توسعه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی مدرن مانند ماهواره ها، تلفن های همراه و خصوصاً شبکه جهانی اینترنت که سرعت و حجم انتقال داده ها و اطلاعات را در سراسر جهان به طرز معجزه آسایی افزایش داده، از اواسط دهه 1990 یک عرصه عمومی مجازی شکل گرفته است که در بستر آن تعامل، گفتگو و تبادل آزادانة اطلاعات و افکار و ایده ها در مقیاس جهان شمول میان موجودیت های مختلف جامعه جهانی به منظور تأثیرگذاری بر رفتار وتصمیمات دولتها امکان پذیر شده است (سجادپور و وحیدی، 1390 )
شکل گیری این عرصه عمومی بر پایه شبکه های مجازی و رسانه های نوین ارتباطی، فرایند دیپلماسی را نسبت به گذشته بسیار دگرگون ساخته است زیرا دیپلماسی پیوند تنگاتنگی با دو عنصر ارتباطات و اطلاعات دارد و با متصل شدن همه کنشگران جامعه جهانی به شبکه سراسری و فراگیر اطلاعات ، قابلیت محرمانه نگاه داشتن محتوای مذاکرات دیپلماتیک و منحصر کردن آنها به مقامات رسمی کاهش قابل توجهی یافته است. لذا در فضای نوین دیپلماسی به یُمن وجود فناوری های پیشرفته، موجودیت های بیشتر و متنوع تری مشغول فعالیت هستند و امروزه هرکس که به یک پایانه اطلاعاتی دسترسی داشته باشد، میتواند به جای صِرف دریافت پیام های دیپلماتیک، خود شخصاً به تولید و انتشار پیام نیز مبادرت ورزد (گنجی دوست، 1387)
تغییر و تحولات شگرفِ به وجود آمده در عرصه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی از جمله ظهور شبکه جهانی اینترنت و افزایش منابع اطلاع رسانیِ در اختیار بشر با گسترش خبرگزاری های ماهوارهای منجر به تنوع و پیچیدگی شیوه های جهت دهی به افکار عمومی جهانی شد است تا جایی که حتی کاربران فردی از طریق شبکه های اجتماعی توانایی تحت تأثیر قرار دادن جمع کثیری از انسان ها را در مقیاس جهانی پیدا کرده اند و لذا چالش بزرگی برای کنشگران و رسانه های سنتی عرصه اطلاعات محسوب می شوند.
امروزه شبکه های برخط (آنلاین) مانند توئیتر، فیسبوک، و وبلاگ ها افراد را قادر می سازند تا با یکدیگر در اقصی نقاط جهان مرتبط شوند و درنتیجه، الگوی تبادل اطلاعات «بسیار به بسیار» از الگوی سنتی «یک به بسیار» پیشی گرفته است. همچنین با گسترش فناوری های تلفن همراه، شیوه دریافت و ارسال اطلاعات نیز به طرز اساسی تغییر یافته است. درقالب الگوی ارتباطات بسیار به بسیار شبکه هایی از کنشگران می توانند هم دریافت کننده پیام از یکدیگر و هم ارسال کننده پیام به یکدیگر باشند. درحالیکه برطبق الگوی پیشین یعنی ارتباطات یک به بسیار، منابع اطلاعاتیِ محدود پیام واحدی را به مخاطبان بیشمار می رساندند.
بعلاوه فناوری های نوین به انسانها حق انتخاب داده اند و لذا افرادْ دیگر مصرف کنندة صِرف برنامه ها و اطلاعات ارسالی از تعدادی منابع محدود نیستند بلکه می توانند با رویکردی گزینشی اطلاعات را از منابعی بگیرند که آنها را بیشتر دارای صداقت و نماینده منافع خویش می پندارند
متعاقب این تحولات فنی در عصر کنونی اطلاعات، دیگر انحصار رسانه ای از اختیار دولت های ملی خارج شده است و افراد و گروه های خصوصی با انبوهی از رسانه های غیررسمی در عرصه پیچیدة پیام رسانی فعالیت دارند. لذا ارتباط گیری با مردم جوامع خارجی در فرایند دیپلماسی عمومی هرچند در مقام برنامه ریزی و هدایت هنوز هم دولت محور است، لکن در مقام اجرا هرگز محدود به نقش دولت نمانده است بلکه کار ویژه مشترک کنشگران دولتی و غیردولتی محسوب می گردد.
تأثیرات ملموس فناوریهای ارتباطی بر فرایند دیپلماسی را میتوان در نحوه عملکرد دو شق دیگر دیپلماسی یعنی دیپلماسی رسانه ای و دیپلماسی مجازی سراغ گرفت.
دیپلماسی رسانه ای به ابتکارات و نوآوری های هر دولت برای مدیریت چهره رسانه ای خود از طریق به کارگیری رسانه ها برای تکمیل و ارتقای سیاست خارجی در فراسوی قلمرو سرزمینی اش اطلاق می شود .
امروزه در عصر ارتباطات و اطلاعات تصویری که یک کنشگر توسط رسانه ها از هویت خویش به جامعه جهانی می نمایاند، نقش بسزایی در توفیق یا عدم توفیق وی در صحنه پیچیده رقابت بین المللی دارد. از همین رو است که دولتها با اِشراف بر این مهم، طی دهه های اخیر توجه ویژه ا ی به مقوله دیپلماسی رسانه ای مبذول نموده اند. دولت ها بر قدرت شگرف رسانه ها در شکل دهی به افکار عمومی واقف هستند و نیک می دانند که پیشبرد سیاست خارجی در جهان معاصر بیش از پیش به انگاره سازی های رسانه ای بستگی دارد. در نتیجه مقام و موقعیت یک کشور و جایگاهش در سلسله مراتب جهانی به قابلیت دیپلماسی رسانه ای آن گره خورده است و اینکه یک کشور چگونه در رسانه های جهانی تصویر و توصیف می شود .
دیپلماسی مجازی هم به استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی برای انجام امور و پیگیری اهداف دیپلماتیک اطالق میگردد و در حقیقت دیپلماسی را به گستره فضای مجازی می کشاند. به عبارت دیگر در چهارچوب دیپلماسی مجازی، دولتها بخشی از منافع و اهداف سیاست خارجی خود را در فضای مجازی و با استفاده از ابزارهای پیشرفته ارتباطی دنبال می کنند. دیپلماسی مجازی تأثیر نوآوریهای فناوری ارتباطات و اطلاعات را به حوزه دیپلماسی پیوند می زند و نمایانگر آن است که فناوری های نوین ارتباطاتی فرصت های جدیدی را برای تعامل با طیف وسیعتری از عموم جامعه جهانی از طریق اتخاذ رهیافت شبکه ای و بهره برداری حداکثری از نظام جهانیِ مبتنی بر چندمحوری و وابستگی متقابل فراهم آورده اند
امروزه با وجود شبکه جهانی اینترنت که یک دنیای مجازی بسیار وسیع و بیکران را پدیدار ساخته و میلیونها انسان را به واسطه تارنماها (وبسایت)، وبلاگها، رایانامه ها (ایمیل) و شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک، یوتیوب، توئیتر و امثال آن به صورت آنی به یکدیگر مرتبط کرده است، فرایند جمع آوری و انتقال اطلاعات بسیار سهل، سریع و کم هزینه گردیده است ( سعیدی 1396)
دیپلماسی مجازی امکان گسترش دامنه مذاکرات و ارتباط گیری دیپلمات های کشورها با یکدیگر را به منظور همفکری، مفاهمه و تبادل نظر و در نتیجه بالابردن ضریب موفقیت تلاشها برای حل و فصل مشکلات و منازعات بین المللی فراهم کرده است. این گونه پیشرفته دیپلماسی نوین همچنین با موجودیت بخشیدن به سفارتخانه های مجازی می تواند انجام بسیاری از امور کنسولی مانند رسیدگی به تقاضای صدور روادید یا دیگر مطالبات شهروندان را تسهیل نماید (سیمبر و قربانی، 1388 )