
اختلال یادگیری یک مشکل عصبی-رشدی است که بر توانایی کودک برای دریافت، پردازش، ذخیره و پاسخ به اطلاعات تأثیر میگذارد. این اختلال باعث میشود کودک در زمینههایی مثل خواندن، نوشتن، ریاضی یا مهارتهای گفتاری عملکرد ضعیفی داشته باشد. برخلاف تصور عمومی، این کودکان بهره هوشی طبیعی یا حتی بالاتر از میانگین دارند، اما مغز آنها اطلاعات را به شکل متفاوتی پردازش میکند. شناخت این موضوع، نخستین گام در مسیر تشخیص و حمایت مؤثر از کودک مبتلا به اختلال یادگیری است.
تشخیص اختلال یادگیری در کودکان استثنایی نیازمند دقت و آگاهی از ویژگیهای منحصربهفرد این گروه از کودکان است. این اختلال معمولاً زمانی مشخص میشود که عملکرد تحصیلی کودک با تواناییهای ذهنی او همخوانی نداشته باشد. به عنوان مثال، کودکی که در درک مفاهیم کلی مشکلی ندارد اما نمیتواند کلمات را به درستی بخواند، ممکن است به اختلال خواندن (دیسلکسیا) مبتلا باشد. در کودکان استثنایی، این مشکلات ممکن است با سایر شرایط مانند ناتوانیهای جسمی یا اختلالات طیف اوتیسم همراه شود که تشخیص را پیچیدهتر میکند. منبع:«taninsamak | طنین سمعک»
کودکان دارای اختلال یادگیری معمولاً در درک مفهوم جملات یا دنبالکردن دستورالعملهای چند مرحلهای با مشکل مواجه هستند. آنها ممکن است نتوانند تفاوت بین سوال و دستور را درک کنند یا هنگام خواندن متن نتوانند هدف اصلی آن را متوجه شوند. این کودکان هنگام شنیدن صحبتها یا داستانها نیز تمرکز لازم را ندارند و جزئیات مهم را از دست میدهند. ضعف در درک مطلب مستقیماً بر مهارتهای تحصیلی و ارتباطی کودک تأثیر میگذارد.
ضعف در حافظه، بهویژه حافظه کاری، از دیگر علائم شایع اختلال یادگیری در کودکان است. آنها ممکن است نتوانند اطلاعات را برای مدت طولانی در ذهن نگه دارند یا بهسختی جزئیاتی مانند نامها، تاریخها و مفاهیم درسی را به یاد بیاورند. این کودکان در ذخیرهسازی یا بازیابی اطلاعات از حافظه بلندمدت هم دچار مشکل هستند، که مانع یادگیری عمیق و پایدار میشود. چنین اختلالی میتواند بر عملکرد روزمره، اعتماد به نفس و پیشرفت تحصیلی آنها اثر منفی بگذارد.
اختلال در برنامهریزی، سازماندهی و مدیریت زمان از دیگر نشانههای اختلال یادگیری است. کودک ممکن است تکالیف درسیاش را فراموش کند، وسایل مورد نیازش را جا بگذارد یا در برنامهریزی برای امتحان دچار آشفتگی شود. این بینظمیها نه از روی بیتوجهی بلکه ناشی از نقص در مهارتهای اجرایی مغز هستند. عدم توانایی در اولویتبندی یا انجام مراحل بهصورت منظم، میتواند منجر به افت تحصیلی و سرزنشهای پیدرپی از سوی معلمان یا والدین شود.
کودکانی که اختلال یادگیری دارند، معمولاً در تلفظ کلمات، یافتن واژه مناسب یا ساختن جملات درست دچار چالش هستند. این مشکلات ممکن است بهصورت تاخیر در شروع صحبت کردن، گفتار نامفهوم یا ضعف در درک معنای واژهها بروز یابد. گاهی اوقات کودک نمیتواند افکارش را بهدرستی بیان کند یا در مکالمات روزمره دچار مکثها و تردیدهای زیاد میشود. این مسائل نشاندهنده اختلال در پردازش زبان و عملکرد گفتاری است که ممکن است با گفتاردرمانی قابل بهبود باشد.
یکی از بارزترین نشانههای اختلال یادگیری، مشکلات مربوط به خواندن (دیسلکسی) و نوشتن (دیسگرافی) است. این کودکان ممکن است نتوانند کلمات را بهدرستی تشخیص دهند، حروف را جابهجا بنویسند یا جملهبندی صحیحی نداشته باشند. خواندن برای آنها روندی کند و پراشتباه است و معمولاً در بازگویی آنچه خواندهاند نیز دچار مشکل هستند. این اختلالات باعث میشود کودک از مدرسه گریزان باشد و دچار افت عزت نفس شود.
اختلال در یادگیری ریاضی (دیسکالکولیا) نیز یکی از علائم مهم در برخی از کودکان است. آنها در درک مفاهیم پایه مانند جمع، تفریق، شمارش یا تشخیص رابطه بین اعداد مشکل دارند. گاهی کودک حتی نمیتواند بهدرستی ساعت را بخواند یا مفهوم پول را درک کند. این اختلال به علت نقص در درک فضایی-عددی یا ضعف در حافظه کاری بروز مییابد و میتواند روند یادگیری ریاضی را بهشدت مختل کند.
بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال یادگیری، همزمان با مشکلات توجه و تمرکز نیز درگیر هستند. آنها بهسرعت حواسشان پرت میشود، نمیتوانند برای مدت طولانی روی یک فعالیت بمانند یا وظایف را ناتمام رها میکنند. این علائم گاهی با اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (ADHD) اشتباه گرفته میشوند، اما ممکن است بهطور مستقل یا همراه با اختلال یادگیری ظاهر شوند. تمرکز پایین مانع از پردازش عمیق اطلاعات و کاهش کارایی آموزشی کودک میشود.
برخی از کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در انجام حرکات ریز مانند گرفتن مداد، قیچی یا بستن دکمهها دچار مشکلاند. این وضعیت که با عنوان "اختلال هماهنگی رشدی" نیز شناخته میشود، میتواند به ضعف در نوشتن و فعالیتهای کلاسی بینجامد. کودک ممکن است هنگام ورزش، بازی یا حتی راه رفتن هماهنگی مناسبی نداشته باشد. توجه به این نشانهها اهمیت زیادی دارد، چرا که معمولاً با علائم شناختی و یادگیری همراه است.
بسیاری از کودکانی که دچار اختلال یادگیری هستند، از رفتن به مدرسه خودداری میکنند یا نسبت به تکالیف و فعالیتهای درسی بیعلاقهاند. آنها ممکن است از سر درد، دلدرد یا خوابآلودگی شکایت کنند تا از انجام فعالیتهای تحصیلی دوری کنند. این رفتارها اغلب به دلیل ترس از شکست، تجربههای ناخوشایند در کلاس یا احساس ناتوانی نسبت به همکلاسیها شکل میگیرند. در این مواقع، لازم است والدین به جای سرزنش، علل پنهان را بررسی و درک کنند.
اختلالات یادگیری میتوانند تأثیر عمیقی بر خودپنداره و عزت نفس کودک بگذارند. وقتی کودک بارها در آزمونها و تکالیف شکست میخورد یا با مقایسههای منفی مواجه میشود، حس ناکارآمدی درونی در او شکل میگیرد. این احساس میتواند منجر به افسردگی، اضطراب یا گوشهگیری شود. پشتیبانی عاطفی، تشویق مثبت و تمرکز بر نقاط قوت کودک نقش مهمی در مقابله با این اثرات دارد.
اگر والدین یا معلمان متوجه شوند که کودک بهطور مداوم در یادگیری مهارتهای پایه دچار مشکل است، نمیتواند با همسالانش همگام شود، یا علائم رفتاری و احساسی خاصی نشان میدهد، بهتر است بررسی تخصصی انجام شود. ارزیابی روانشناسی و آزمونهای تشخیصی میتوانند مشخص کنند که آیا کودک واقعاً دچار اختلال یادگیری است یا نه. تشخیص زودهنگام، کلید مدیریت بهتر شرایط کودک در آینده است.
برای کمک به کودک مبتلا به اختلال یادگیری، باید از رویکردهای چندبعدی استفاده کرد. آموزشهای خاص، کلاسهای تقویتی، گفتاردرمانی، کاردرمانی یا حتی مشاوره روانشناسی میتوانند مفید باشند. همکاری بین والدین، معلمان و متخصصان حوزه سلامت روان نقش حیاتی در موفقیت این برنامهها دارد. هر کودک نیازهای منحصر بهفردی دارد و درمان باید بر اساس ارزیابی دقیق و شخصیسازی شده طراحی شود.