علی‌اشرف  فتحی
علی‌اشرف فتحی
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

راهی که طی نشد


فیلم «عروسی خوبان» را محسن مخملباف سال 67 اندکی پس از پایان جنگ ساخت که نخستین بار توانست نگاه متفاوتی به پیامدهای جنگ در جامعه ایران داشته باشد. این فیلم را باید آخرین همراهی مخملباف با نظام و شروع جدایی او دانست. دو سال بعد با ساخت نوبت عاشقی و شب‌های زاینده‌رود و توقیف آنها رسما اعلام جدایی کرد و به جریان منتقد پیوست.

در «عروسی خوبان» رزمنده موجی با انبوهی از شعارهای پوچ و بی‌محتوا و مادی شدن نگاه آدم‌ها مواجه می‌شود. همه ارزش‌ها و آرمان‌ها رنگ باخته و آدم‌ها غرق در بی‌معنایی شده‌اند. او آدم غریبی است که در نهایت، بازگشت به جبهه را به ماندن در شهر ترجیح می‌دهد تا کارش به جنون نکشد. واپسین تلاش او عکاسی مطبوعاتی از معضلات اجتماعی است که مورد استقبال قرار نمی‌گیرد.

در صحنه‌ای عجیب و معنادار از فیلم، او در حال عکاسی از تظاهراتی است که ابتدا عکس‌های دکتر شریعتی در دست جمعیت است و صدای شعارها واضح و حماسی است، ولی کم‌کم تصاویر شریعتی محو می‌شود، عکس‌های شهید مطهری بالا می‌رود و صدای شعارها گنگ و نامفهوم می‌شود. پس از آن هم شعارهای ضد آمریکایی را می‌بینیم که ابتدا قابل فهم و حماسی است، ولی ناگهان گنگ و نامفهوم می‎شود.

مخملباف از پررنگ شدن تصاویر مطهری و محو شدن تصاویر شریعتی به عنوان نمادی از تغییر ارزش‌ها و هنجارها استفاده می‌کند. واقعیت تلخی است، ولی دوگانه‌سازی بین مطهری و شریعتی که در چند دهه گذشته شدت گرفت و قبل انقلاب به جز برای افراد خاصی، ملموس و محسوس نبود، به سود مطهری تمام نشد. انبوه مسابقه‌های کتابخوانی و دوره‌های مطالعاتی آثار مطهری و تشویق‌های مداوم، منجر به افزایش کاذب تیراژ کتب استاد مطهری شد، اما کتب شریعتی با وجود آنکه رسمیت نداشت و در صدا و سیما و رسانه‌های رسمی و کتب درسی نادیده گرفته می‌شد، از مشتری و تیراژ بالایی در بازار رسمی و غیر رسمی کتاب برخوردار بود. اصرار بر حذف شریعتی، به او حقانیت ویژه بخشید و بیان جادویی او نیز بر بقای این کتب افزود. آنچه که کمرنگ و کمرنگ‌تر شد، رویکرد تحقیقی و مستدل به اندیشه دینی بود که کم‌کم جای مطهری را با رحیم‌پور ازغدی و سپس رائفی‌پور عوض کرد و مهدی رسولی مداح در رسانه ملی به عرض اندام فکری برخاست و همه چیز به کاریکاتوری‌ترین شکل ممکن درآمد. الان دیگر آن صداهای گنگ و مضحکی که مخملباف سی و دو سال پیش پخش کرده بود، با قدرت تمام از رسانه‌های مختلف در حال عرض اندام است.

نسل جوان امروز دیگر میان مطهری و شریعتی مردد نیست، بلکه بین تتلو و رائفی‌پور باید انتخاب کند! رائفی‌پوری که حتی نمی‌داند عطیه عوفی؛ مفسر و محدث همراه جابر انصاری در روز اربعین سال 61 مرد بوده، نه زن!

سیاست تنازع و حذف غیر طبیعی منجر به انتخاب بهتر و بقای فرد کامل‌تر نشده، بلکه به ابتذال و پوچی دامن زده است و دامنه انتخاب‌ها هر روز مضحک‌تر می‌شود؛ همان چیزی که «حاجی» فیلم عروسی خوبان به عنوان نماد فرد دردمند و دلسوز از آن واهمه داشت و ترجیح داد فرار کند تا کارش به جنون نکشد.

زمانی به مسعود رجوی نسبت می‌دادند که گفته بود اگر افراد کیفی سیستم را ترور کنیم، افراد بی‌کیفیت بالا می‌آیند و به صورت اتوماتیک، موریانه به جان سیستم می‌افتد. نمی‌دانم این سخن را واقعا او گفته بود و اگر حرف او بود، تا چه حد موفق به انجام این برنامه هوشمند شد، ولی این حذف‌های غیر طبیعی، هم به زیان شریعتی شد و هم به زیان مطهری. هر دو حذف شدند و موریانه ابتذال به جان همه ما افتاد.

تاریخ نشان داده که استمرار غلبه ابتذال، از آنجا که عامه‌پسند است، به راحتی می‌تواند کیفی‌ترین و نخبه‌ترین مغزها را هم رام کند و به اراجیف‌گویی بکشاند. حتما شما هم این روزها از آدم‌های ظاهرا روشنفکر و نخبه و دانشمند و عالم، حرف‌های مضحک و بی‌اساس زیادی می‌شنوید. این خاصیت طبیعی غلبه ابتذال است. همرنگ جماعت می‌شوند که رسوا نشوند!

وقتی همه یا اکثریت مبتذل و مضحک شوند، دیگر هیچ‌کس مضحک و مبتذل نیست!


پی‌نوشت: گویا جلد دوم حاشیه‌های آقای مطهری بر آثار دکتر شریعتی منتشر شده و دوستان فاضلی که مطالعه کرده‌اند، می‌گویند اثر مفیدی است. کاش همت کنیم و راه را از جایی که به خطا رفتند، تغییر داده و در مسیر درستش ادامه دهیم.

علی شریعتیدکتر شریعتیرائفی‌پورمطهریمحسن مخملباف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید