اکسپلور اینستاگرامم پر شده بود از ویدیوهای آموزش آرایش. دختران امروزی ترگلورگل که هر کدام از دیگری زیباتر بودند. هر محصول آرایشی را جلوی دوربین میگرفتند، کف دست راست را پشتش قرار میدادند و با ناخن دست چپ روی جعبهی شیشهایاش ضربه میزنند. بعد هم آن را به یک جایی روی صورتشان میمالیدند و در نهایت «فِیدَش» میکردند. هرچه روی گزینههای اینستاگرام میزدم و با قسم و آیه تمنا میکردم که از این دست ویدیوها نشانم ندهد فایدهای نداشت، الگوریتم تشخیص داده بود که به آرایش احتیاج دارم و بدتر از آن، اینکه بلد نیستم چطور آرایش کنم؛ که البته پر بیراه هم نبود.
به یادم ندارم برای آرایش کردن زمان گذاشته باشم. اوایل نوجوانی فقط به این دلیل بود که دقیقهنودی بودم؛ وقت نداشتم آرایش کنم. اکثر اوقات بند کفشهایم را هم در تاکسی یا اتوبوس میبستم. اما بعدترها زمان هم داشتم و آرایش نمیکردم. با خودم میگفتم یک فمنیست واقعی که آرایش نمیکند، میکند؟ احساس میکردم دخترهایی مثل هیلی بیبر[1]، با آن پوست شفاف و مژههای بلند و لبهای گوشتی، نمونهی بارز زنان علیه زنان هستند که با تبلیغ استاندارهای زیبایی غیرواقعی ، شرایط را برای زنان معمولی سختتر میکنند.
البته آن زمان هنوز با موج سوم فمنیسم آشنا نشده بودم.[i] اگر مبارزهی زنان برای حق رأی و حقوق مدنیشان را موج اول در نظر بگیریم و موج دوم را تلاش برای برابری اجتماعی و اقتصادی و نقد نقشهای سنتی زنان در خانواده و جامعه، موج سوم تلاشی برای به نمایش گذاشتن هویت تمام زنان جامعه است و فمنیسم ماتیکی-شاخهای از موج سوم فمنیسم- به دنبال اثبات این است که زنان هنوز هم میتوانند فمینیست باشند بدون آنکه زنانگی خود، به ویژه از نظر جنسی، را نادیده بگیرند یا نفی کنند.
کمکم احساس کردم شاید زنانی که پیشتر دشمن تصورشان میکردم، (با پوستهای برنزه، رژهای پررنگ و اعتمادبهنفسهای سرشار) در حال نمایش نوعی مقاومت هستند. مقاومت دربرابر آنهایی که تمام زنها را یکجور میخواهند: سربهزیر و بدون حق انتخاب.
اصلاً بیایید همان هیلی بیبر را در نظر بگیریم: زمانی که با جاستین بیبر، خواننده مشهور کانادایی، ازدواج کرد، ثروتش دو میلیون دلار بود. همان سال ثروت جاستین بیبر چیزی حدود هشتادوسه میلیون دلار بود. حالا بعد از گذشت هفت سال، ثروت جاستین بیبر دویست میلیون دلار است و ثروت هیلی بیبر یک بیلیون دلار.[ii] پولی که با راهاندازی برند خودش و استفاده از تبلیغات موثر بدست آورده، نه ازدواج با ستارهای پولدار.
یا مثلاً برندی که ریحانا در سال 2017 راهاندازی کرد: فنتی بیوتی[2]. این برند با شعار «زیبایی برای همه» شروع به کار کرد و میخواست در تولید محصولاتش به تمام رنگ پوستها توجه کند و در اولین لانچش چهل رنگ و در لانچ بعدی پنجاه طیف رنگی کرمپودر تولید کرد.[iii] (البته احتمالاً بخش عمدهای از این افراد بهدلیل قیمت گران این محصولات خودبهخود از دستهی «همه» خارج شوند!)
این مثالها را برای خودم میزدم و هنوز، اما، آرایش کردن برایم منطقی نبود. انگار جایی، بین زمانی که لکهای صورتت را با کرمپودر میپوشانی تا زمانی که با کانتور و هایلاتر و بلاش گونههایت را استخوانیتر و برجستهتر میکنی، خودت را تبدیل به محصولی برای ارائه میکنی. ما در جهانی زندگی میکنیم که زنها را همهچیز تمام میخواهد: قدیسِ عشوهگر، همهچیزدانِ سربهزیر، سنتیِ مدرن. در چنین دنیایی، انگار میخواهی بزنی زیر میز و بگویی من هیچچیز نیستم، دست از سرم بردارید. مثلاً در چین گروهی از زنان در پلتفرم RED جنبشی تحت عنوان «رد مسئولیت زیبایی» راهاندازی کردند.[iv] یعنی زنان زیبایی به کسی بدهکار نیستند.
عجب جنبش خوبی! خدا -و بندهی خدا- بیشترش کند!
هیلی بیبر میتوانست از شهرتش استفاده کند و کتاب بفروشد. صنعت نشر رکود پیدا کرده؟ اشکالی ندارد، میشد کیف و کفش بفروشد. اصلاً عطر بفروشد. اما لوازم آرایشی را انتخاب کرد، صنعتی که احساس شرم، ترس و ناکافی بودن را به زنان القا میکند و بعد با فروش یک معجون زیبایی به درآمد هنگفت میرسد. بهیاد دارم که چند ماه گذشته، اسپریای جادویی در اینستاگرام ترند شد. یک اسپری خاص که روی صورت میزدید و موهای (شما بخوانید پرز) صورت را که با چشم غیرمصلح دیده نمیشد برایتان مشخص کرد و بعد میتوانستید آنها را شِیو کنید. اگر این محصول زبان داشت، احتمالاً میگفت :«یک سری مو روی صورتتان هست که نه خودتتان میبینید و نه اطرافیانتان. ما آنها را به شما نمایش میدهیم تا تبدیل به معذلی جدید برایتان شود!» دیگر یک زن از خدا چه میخواهد؟!
اما من تمام زنهایی را میبینم که آرایش میکنند و جسورند، آرایش میکنند و بیپروایند، آرایش میکنند و فمنیستند. شاید آرایش بتواند ابزاری شود که هنجارهای جدید تولید میکند و تبدیل به زبانِ شخصیِ بدن شود؛ نوعی بازیگوشی با جنسیت، یا حتی ابزاری برای بازپسگیری کنترل بر بدن خود. مانند کسانی که با تتو یا پیرسینگ مرزهای انتظارات اجتماعی را جابهجا میکنند، آرایش هم میتواند ابزاری برای بیان خلاقیت، مقاومت، یا صرفاً لذت بردن از خود شود، بیآنکه لزوماً در خدمت نگاه مردانه یا بازار باشد.
هنوز آرایش برایم فمینیستی نیست، اما افرادی را که آرایش میکنند، درک میکنم. شاید روزی مهم در زندگی هرکس وجود داشته باشد که دلش بخواهد بهترین نسخهی خودش باشد: مثلاً روزی که صبحش بلند میشوی و جستاری دربارهی آرایش کردن مینویسی. آن روز است که کرمپودر میزنی، خط چشم رنگی کجومعوج میکشی و سایهی همرنگ میزنی. بعد پشت لپتاپ مینشینی و هر زمان که به حالت استندبای درآمد، از تصویر خودت درون صفحهی سیاه کیف میکنی.
اگر آرایش را انتخاب ببینیم، نه اجبار، از وضعیت سیاه و سفید خارج میشود. فرق است بین زنی که به او گفته شده بدون کرمپودر زشت است، با زنی که تصمیم میگیرد رژ قرمز جگری بزند چون حالش را بهتر میکند.
راستش هنوز تفاوت کانتور و هایلایتر و بلاش را دقیق نمیدانم، اما دیروز برای اولین بار کانتور خریدم. شاید فردا از آن استفاده کردم. امروز خیلی حال و هوایش نیست.
[1] Hailey Bieber مدل آمریکایی. از سال ۲۰۱۴ فعالیت خود را شروع کرد و در سپتامبر سال ۲۰۱۸ با جاستین بیبر ازدواج کرد و در یک توییت رسمی نام خانوادگی خود را از بالدوین به بیبر تغییر داد.
[2] Fenty Beauty
[i] Walker, R. (2013, January 25). Talking feminism with Rebecca Walker. The Whitman Wire.
https://whitmanwire.com/news/2013/01/25/talking-feminism-with-rebecca-walker/
[ii] Bailey, A. (2025, May 29). Hailey Bieber’s Rhode sold for $1 billion — Here’s what that means for her net worth. Elle. Retrieved from
[iii] Fenty Beauty. (2025, May 29). About the brands. Retrieved July 29, 2025, from https://fentybeauty.com/pages/about-the-brands
[iv] Zhan, J. (2024). Beauty as duty: a study of the feminist movement “rejecting beauty duty” on RED. Feminist Media Studies, 1–16.
https://doi.org/10.1080/14680777.2024.2416177