هی. منو یادت نمیاد؟ نرماله.. من خیلی عوض شدم... همه ی این تغییر ها هم خوب نبودن:( اما چه کنیم
من همونم که میدونم هرکاری ازم بر میاد. و من همونیم که وقتی بهم میگن نمیتونی... ساعت ها زار میزنم و اشک میریزم. من همونم که حوصله پی مد گشتن رو نداره. و من همونیم که چیزای زرق و برقی و فانتزی رو دوست داره. من همونم که میگم چه بیکارن ملت هرروز تو سالن های ارایشگاه مو و ناخن و مژه میزارن و من همونیم که میز ارایشم تو خونه دیگه جا نداره. من همونم که تو تصورم ی کت شلوار رسمی تنمه و تو سازمان ملل با ابهت سخنرانی میکنم و من همونیم که با دیدن لباس پف دار ذوق میکنم. من همونم که از تحت سلطه مرد نبودن حرف میزنم و من همونیم که به این فکر میکنم شغلم درآینده باید چیزی باشه که بتونم به خونه و زندگی و بچه برسم. من همونم که از تجملات نق میزنم و من همونیم که برای ی کادو ذوق مرگ میشم. من همونم که از حقم دفاع میکنم و بقیه فکر میکنن آدم سفتی ام و من همونیم که با دقت رنگامو تو پالت ترکیب میکنم و با قلمو مویی ظریف ترین طرح ممکن و میکشم. من همون دختر مسئولیت پذیره ام که تو تنهاییم از پس افکارم بر نمیام. من همونم که همش کتونی پاشه و من همونیم که عاشق پاشنه بلند نازکه. من همونم که بقیه فکر میکنن همش دارم درس کنکور میخونم و من همونیم که برای زدن ی تست ضجه میزنم و برای خوندن ی رفرنس از ذوق چشام برق میزنه . من همونم که سوالای المپیادو میفهمم و من همونیم که ریاضی مدرسه رو 14 میشم. من همونم که عاشق خوابم و من همونیم که 5 صبح آلارمم براهه. من همونم که از رمان های عاشقانه مینالم و همونیم که تو ادبیات فرانسه غرق میشم. من همونم که نمیتونم هویج رنده کنم(سفته زورم نمیرسه) و من همونیم که اکثر غذاهای جهان و ی بارم شده درست کردم. من همونم که دوست کاکتوسمو بغل میکنم ، آتیش میگیره و منو هم میسوزونه اما ولش نمیکنم و من همونیم که نمیتونه احساساتشو درست بروز بده. من همونیم که خسته میشمو بلاکت میکنم برای همیشه و من همونیم که گر میگیره و دم نمیزنه و سالها با اینکه ازت متنفره وقتی ببینتت لبخند میزنه. من همونم که همیشه میگم چیزی نیاز ندارم (خیلییی به اسراف اهمیت میدم) و من همونم که دوست دارم کل لباسای جهانو بخرم. من همونم که قبل مهمونی اصرار دارم برم و من همونم که تو مهمونی اصرار دارم برگردم خونه. من همونم که ده ها مسابقه جهانی شرکت کردم و تو همشون شکست خوردم و من همونم که هنوز دنبال راه فرار از کنکورم. من همونم که با بلند ترین صدایی که از حنجره م خارج میشه و به جدی ترین حالت ممکن بهت میگم درحدی نیستی که برام چیزی رو تعیین کنی و یک دقیقه بعد بهت لبخند میزنم (نه این دوگانگی شخصیت نیست! من دوستت دارم! منتها باید مرزاتو یادت بدم!).
این روزا خب معلومه دیگه چخبره..گفتن نداره... داشتم my stress از NF رو گوش میدادم.. یاد بیو تلگرام خدابیامرزم افتادم... I understand you gotta crawl before you get to your feet ... یادته چقد ریاضیم خوب بود؟ کارم کشتی گرفتن با نظریه اعداد بودو ترکیبیات و سی ثانیه ای سر میکشیدم. نه بابا چیمیگی دیگه ازاون خبرا نیست 😂 کتاب ریاضی رو میبینم گریم میگیره... اون نقاشی تام و جری رو یادته؟ آره میدونم. همیشه کم رنگ رنگ آمیزی میکنم با مدادرنگی... بامزه بود ولی نه؟ وای عشق منی رو یادته؟ دلم تنگ شده برا اون شب.. پانتومیم نصف شبی... مصی هنوز لعنت به انگشت شستم میفرسته. آره میدونم خیلی دیوونه ای. کاش آدم شی. یادته اون روز قبل اینکه تاکسی حرکت کنه مصی هولم میداد ;) نه نه اون موسیقی پیانو رو یادم نیار.. هنوزم صداش تو گوشمه... تناسخ تتلو؟ باشه بسه. آره هر آهنگی به زبون میاوردی سریع دانلود میکردم 😂 اصلا خوشم نمیاد ازشون... بعضیارو چند وقت پیش دلیت کردم. یکم سخت بود.. خصوصا اون دیس فکت.... بعد فکت میری حموم با توستر 🤣 .... سالاد سزار اندازه کله گاو🤣 اون شب که مدرسه موندیم و اون عکسا:) ترکیب نون خامه ای و همبرگر با چیپس و پفک... تو اکثرش وانیاهم بود دقت کردی؟ اون شب اولین امتحان فیزیک یازدهم تو مهرماه رو نمیخوام یادم بیاد. چقدر زشت شده بودم از شب بیداری. فرداشم جزوه مو برا اولین بار تک رنگ نوشتم انقد بی حوصله بودم. وای سفره هفت سین امسالم چه با سلیقه چیده بودمش... اون ویدیو که بلوز مشکی تنم بود و واس بلند بودن موهام فراذوق بودم.. اذیتای باران:)))باران همیشه در صحنه.. خنگول بازیام با فری.. چه خاطره های خوبی... خاطرات بد هم بوده خب ولی ولشون کن. حالا با این من جدید قراره چیکار کنی؟ نمیخوام به ورژن قبل برگردم.. بعد کنکور شاید یسری عادت های قدیمی رو بازسازی کنم
نه واقعا ازت خوشم نمیاد. ببین ی ویژگی های خوبیم داشتیا..ولی تغییر نیاز بود.. گفتم که. خیلیاشم تغییر خوبی نبود.... حالا که اینطوره ازت بدم میاد.