مقدمه:
آئین هَدورسه از سنت های بسیار قدیمی در میان اقوام زاگرس نشین خصوصا لرها بوده است که همواره در زمان های خشکسالی و عدم بارش باران انجام می گرفته است. یکی از مکان هایی که در آن این سنت همیشه برگزار می شده منطقه ممسنی بوده است.
یکی از آئین های باستانی که همواره در میان لرها انجام می گرفته، دعای طلب باران بوده است. این مراسم که نوعی درخواست از خداوند جهت باراش باران بوده در زمان خشکسالی و عدم بارش باران انجام می گرفته است. طبق نظر مورخان این آئین ریشه در فرهنگ ایلامی داشته است. ایلامیان که از اقوام اصیل و کهن ایرانی بوده اند همواره به دعا و نیایش اهمیت فراوان می داده اند. بر اساس متون کشف شده، مردم ایلام باستان مراسماتی برای بارانخواهی انجام میدادند که هنوز هم در میان طوایف زاگرس نشین به صورت رسمهای مختلفی در هنگام کم بارانی و خشکسالی پابرجاست.
این آئین بدین صورت بوده است:
جوانان روستا در قالب گروه 10، 20 نفری جمع می شوند و در هنگام شب در کوچه های روستا با صدای بلند با خواندن اشعاری چون «هدورسه وا هدورسه» یا « شلی شلی بارون/ تشنی نمک زارون/ از تشنگی هلاکه/ گندم به زیر خاکه» به تک تک خانه های روستا سر می زنند و از صاحبخانه ها طلب چیزی هایی از قبیل آرد، برنج و گندم می کنند. صاحب خانه ها نیز معمولا ظرف آبی آماده می کنند و یا در جایی کمین می کنند و یا به هنگام باز کردن در، با ریختن آب بر روی جوانان نوعی باراش باران را تداعی می کنند. سپس با خواندن اشعاری چون « اوشه دادی، نونشه بده» از صاحبخانه ها طلبی آرد و برنج و گندم می کنند. پس از آن، صاحبخانه ها به درخواست مراجعه کنندگان در حد توان و بضاعت مالی خود پاسخ می دهند. دراین هنگام گروه این گونه شعار می دهند: «حُونی گَچی(گلی)، پر همه چی» و بدین طریق از صاحب خانه تشکر می کنند. ولی چنانچه صاحب خانه خساست کند و به این گروه چیزی ندهد، گروه به جای آن می گویند: «حُونی گدا هیچ وَم نَدا» یا « هونی که خشکه خشکه، پرش چال تیله مشکه». این مراسم که چندین ساعت به طول می انجامد بعد از اتمام، کلیه افراد در میدان اصلی روستا جمع می شوند و مقدار آرد دریافتی را خمیر کرده و چونه ها را بین شرکت کننده های آئین هدورسه توزیع می کنند. بعد از آن یک عدد هسته خرما در یکی از چونه ها گذاشته و از آنها می خواهند که یکی از آنها را بردارند( یا مقداری خرما به تعداد اعضای شرکت کننده در مراسم جمع می کنند و در میان یکی از آنها سنگ ریزه ای قرار می دهند). بعد بزرگ گروه یا سَلارِ هدورسه چونه های توزیع شده را در دست افراد بررسی می کند و هسته خرما پیش هر کدام پیدا شود او را به فلک می بندند تا اینکه یکی از بزرگان روستا ضامن او شود و بگوید اگر تا چند شب دیگر باران نیاید مرا بجای او به فلک ببندید، اگر تا زمانی که مشخص کرده باران بارید مراسم تمام می شود اگر نبارید مجددا جمع می شوند و درب منزل ضامن می روند و او را به فلک می بنند تا مجددا یک نفر دیگه ضامن پیدا شود و تاریخی مشخص کند که تا آن زمان باران ببرد و بدین صورت مراسم خاتمه می یابد.
به قلم: سید پژمان حسینی نویسنده و پژوهشگر تاریخ
آدرس اینستاگرام: tarikh_mamasani_rostam