مقدمه:
پادشاهان قاجار که دل خوشی از ایل ممسنی نداشتند و همواره مترصد فرصتی بودن که از مردم ممسنی انتقام بگیرند، با رخ دادن چنین اتفاقاتی بهانه لازم جهت ظلم و ستم بیشتر به مردم این ایل را بدست می آوردند.
در سال ۱۲۴۵ ه.ق فتحعلی شاه قاجار جهت دیدار از فارس به این استان آمد. او پس از شیراز برای دیداری از خوزستان از راه ممسنی عبور میکند. پس از عبور از «چنارشاهیجان» و «سراب بهرام» در نزدیکی «نورآباد» اردو میزند و در اینجاست که عده ای که معلوم نشد چه کسانی بودند قصد نابود کردن فتحعلی شاه و همراهان او را داشتند. از هویت این افراد هیچ گاه اطلاعات دقیقی بدست نیامد. شاید درباریان و توطئه گران درباری چنین اقدامی را انجام داده باشند و شاید هم مردم ممسنی که هیچ گاه دلخوشی از قاجارها نداشتند و همیشه از ظلم و ستم آنها به تنگ آمده بودند دست به چنین کاری زده باشند.
حاج میرزا حسن فسایی در فارسنامه ناصری این حادثه را اینگونه نقل میکند:
«از اتفاقات آنکه در این روز(روز ورود فتحعلی شاه به ممسنی) حضرت صاحبقران غذا میل نفرمودند و به شربت اکتفا کرده و تمامت طعام نهار را ملازمان رکاب صرف نمودند و معادل پنجاه نفر زیاده از آن ماحضر خوردند و به مرض قی گرفتار گشتند و چندان قی نمودند که بی هوش شدند. جناب میرزا محمدحسین حکیم باشی اصفهانی دریافت که سمی قاتل در دیگ های مطبخ ریخته اند. چون مقدارش نسبت به مطبخ اندک بود بیش ازین ضرری ننمود. جماعتی به شهادت گفتند در نزدیکی سراب بهرام چشمه ای است که هرکس از آب آن بنوشد گرفتار قی گردد و شب گذشته شاگردان مطبخ از آب آن چشمه طعام نهار پخته بودند. بعد از تفحص بنده معلوم گردید در آن حوالی چنین چشمه ای اسم و رسمی دیده نگشته بلکه سالخوردگان گویند کارگزاران شاهنشاهی غدری کردند و چون به هدف نیامدند امر را به شهادت دروغ مشتبه نمودند و العلم عندالله و نواب فرمانفر در این منزل فهلیان رخصت انصراف یافته و عودت به شیراز نمود»
در واقع چنین چشمه ای وجود دارد و جناب فسایی این قسمت را اشتباه کرده اند چراکه چشمه آب معدنی گوگردی(آب گرو) در نزدیکی «نورآباد» و «سراب بهرام» وجود دارد. اما اینکه شاگردان مطبخ از چنین چشمه ای برای پخت و پز استفاده کرده باشند پذیرفتنی نیست چرا که بوی آب چشمه کاملا مشخص است و احتمالا شاگردان مطبخ از ترس جان خود با راهنمایی مردم ممسنی چنین دروغی گفته بوده اند.
بعد از این اتفاق فتحعلی شاه طوایف عباسی و سلطانی دشمن زیاری را عامل این توطئه دانست و دست به کشتار سران آنها و تبعید باقیمانده این طوایف از ممسنی به جهرم کرد. طوایفی که دیگر هیچ گاه به ممسنی بازنگشتند و برای همیشه در آنجا ماندگار شدند.
ای کاش فتحعلی شاه این شاه بی عرضه و زنباره قاجار همان جا مسموم شده بود که دیگر مجال این را پیدا نمیکرد که آنگونه مملکت را به نابودی کشاند.
به قلم: سید پژمان حسینی نویسنده و پژوهشگر تاریخ
آدرس اینستاگرام: tarikh_mamasani_rostam