مقدمه:
از زمان روی کار آمدن حکومت قاجار، پادشاهان قاجار به سبب قرابت نژادی ایل ممسنی با زندیه و همچنین کمک ایل ممسنی به کریم خان زند در شکست محمدحسن خان قاجار پدر آقامحمدخان قاجار و روی کار آمدن پادشاهی زندیه، کمر به دشمنی با لرهای ممسنی بستند و هرکدام از آنها که روی کار می آمدند زخمی به ایل می زدند. یکی از آنها جنگ فتحعلی شاه قاجار با باقرخان جاوید کلانتر وقت ایل ممسنی بود!
این جنگ در قلعه سفید و در زمان پادشاهی آقامحمدخان قاجار و زمانی که فتحعلی شاه قاجار والی فارس بود در سال ۱۲۰۸ قمری به وقوع پیوست.
جناب نورمحمد مجیدی کرایی در کتاب تاریخ و جغرافیای ممسنی اینگونه روایت میکند:
باقرخان که احتمالا هوادار سلطنت زندیه بود و به همین علت مخالف حکومت قاجاریه بوده است، در اثر فشاری که از سوی والی فارس(فتحعلی شاه) به او وارد می آمد، سر به شورش گذاشت و علیه حکومت قاجار به دشمنی برخاست و به قلعه سفید ممسنی پناه برد. چون خبر این طغیان به فتحعلی شاه قاجار رسید، سپاه بزرگی جهت دستگیری وی به ممسنی گسیل داشت و آن سپاه در پایین قلعه سفید اردو زدند. باقرخان که می دانست با این سپاه بزرگ نخواهد توانست جنگ نماید صلاح در این دید که ترفندی نماید که بتواند از موضع قدرت با فرمانده سپاه قاجار آشتی نماید. به همین منظور باقرخان به همراه چند نفر از افراد بی باک و شجاع جاوید به چادر فرمانده قاجار شبیخون زده و بدون کشتن آن خنجری در بالای بستر او قرار می دهند و کیسه سیبی که این مفهوم را داشت که اگر قصد کشتن شما و شبیخون زدن را داشتیم به این طریق وارد می شدیم و شما را می کشتیم. فرمانده قاجار وقتی بعد از بیدار شدن خنجر را می بینید علت این سیاست را تسلط دشمن بر سپاه خود می داند و با درک ضعف سپاه خود در برابر طایفه جاوید، باب مذاکره او و باقرخان گشوده می شود صلح بین آنها برقرار می گردد! باقرخان به همراه فرمانده قاجار به شیراز می رود و والی فارس بعد از گرفتن پول زیاد او را مورد بخشش قرار می دهد. اما در راه بازگشت و در منطقه تنگ لله مورد هجوم افراد طایفه خود قرار می گیرد و کشته می شود.
البته جناب آقای باباخان ایلامی دشمن زیاری در کتاب تاریخ سیاسی و اجتماعی ممسنی همین روایت جنگ را آورده ولی با این تفاوت که آن را در زمان زندیه و جنگ باقرخان با کریم خان زند ذکر می کند و محل کشته شدن آن را تنگ خاص ذکر کرده که احتمالا روایت آقای مجیدی کراهی درست تر باشد چرا که ایل ممسنی با پادشاهان زند روابط حسنه و نسبت فامیلی داشتند اما با پادشاهان قاجار از زمان روی کار آمدند همیشه در جنگ و ستیز بودند!
نتیجه گیری:
متاسفانه پادشاهان قاجار در تمام دوران حاکمیت خود همواره با ایل ممسنی در حال دشمنی بودند و هر کدام از آنها که روی کار می آمد آسیبی به این ایل می زدند تا جاییکه جمعیت زیادی از ایل ممسنی برای در امان ماندن از ظلم و ستم های پادشاهان قاجار مجبور به کوچ اجباری از منطقه ممسنی شدند و در دیگر شهرهای ایران سکنی گزیدند.
به قلم: سید پژمان حسینی نویسنده و پژوهشگر تاریخ
آدرس اینستاگرام: tarikh_mamasani_rostam