مقدمه:
در زمان به قدرت رسیدن مصدق و همچنین کودتادی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کشور تقریبا به دو جبهه متفاوت تقسیم شده بود که عده ای از مردم طرفدار مصدق و عده ای طرفدار شاه بوده اند. منطقه ممسنی نیز همچون نقاط دیگر ایران از این قضیه مستثنی نبوده است.
در منطقه ممسنی به دلیل اختلاف هایی که میان خوانین بوده و همچنین به دلیل اختلاف هایی که میان خوانین ایل ممسنی با دیگر خوانین اقوام و ایلات همجوار بوده است هر کدام خوانین به سبب نیاز یا افزایش قدرت خود طرفدار یکی ازین دو جبهه مخالف در کشور بوده اند.
این تقسیم بندی در میان خوانین ایل ممسنی به شرح زیر بوده است:
خوانین مصدقی: ولی خان و محمد خان کیانی(بکش)، آقاخان و باباخان ایلامی(دشمن زیاری)، خلیل خان جاوید(جاوید ماهوری)
خوانین شاهی: حسینقلی خان رستم(رستم)، نصرالله خان و محمدعلی خان فتحی نژاد(جاوید لله)، علیرضا خان و حبیب خان ایلامی(دشمن زیاری)
جناب آقای فتحی نژاد در کتاب خاطرات خود و همچنین مصاحبه ای که با نشریه فراسو داشته اند اینگونه اشاره می کنند:
«در برخی زمان ها با حکومت وقت موافق بودیم و در برخی زمان ها هم نه. علاوه بر سال 1342 در سال های 1327 و 1332 شمسی نیز مخالف بودیم. البته آقای فتحی نژاد اشاره می کند که در سال 32 یعنی در سال کودتای معروف برخی مصدقی بودند و برخی شاهی. در این تقسیم بندی اضافه می کند که خلیل خان جاوید، ولی خان بکش، باباخان و آقاخان ایلامی مصدقی بودند. اما علیرضاخان و حبیب خان ایلامی، ما خوانین جاوید لله و حسینقلی خان رستم شاهی بودیم. دلیل مخالفت ما نیز مخالفت با خسروخان قشقایی بود. ما شاهی بودیم نه اینکه با مصدق مخالف باشیم. طایفه کشکولی، قشقایی است با ما جاویدی ها هم مرز بود و همسایه و همواره به مراتع ما طمع داشتند و همیشه جر وجنگ داشتیم و جلوی آنها را می گرفتیم. خسروخان سخنگوی دولت مصدق بود. نه تنها مصدقی بود بلکه عضو جبهه ملی بود و همه کاره دولت مصدق بود. ما از ترس اینکه اگر مصدق پیروز می شد به تبع آن مناطق ما به تصرف طایفه کشکولی در می آمد مخالف مصدق بودیم نه اینکه او را بد می دانستیم»
نتیجه گیری:
بعد از سقوط مصدق خوانینی که طرفدار شاه بودند دارای قدرت مضاعف در منطقه شدند و تا سال ۱۳۴۲ ه.ش و بر چیده شدن بساط خوانین قدرت خود را حفظ کردند.
به قلم: سید پژمان حسینی نویسنده و پژوهشگر تاریخ
آدرس اینستاگرام: tarikh_mamasani_rostam